فرق یک جامعه پویا و سالم با یک جامعه منفعل و ناسالم در بود یا نبود فساد نیست. فساد در همه جوامع هست و ممکن نیست که جامعهای بدون فساد داشته باشیم، مگر جوامع بسیار ساده اولیه که از چند نفر تشکیل میشدند، بنابراین ریشهکنی فساد عملا غیر ممکن است، کسی هم انتظار ندارد که این اتفاق رخ دهد. آن چه مردم انتظار دارند این است که در صورت وقوع فساد به آن رسیدگی شده و هم راههای فساد مسدود شود و هم فاسدان مجازات شوند.
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: «میگویند که یکی از نویسندگان شوخطبع آمریکایی از سوی یک خانم ثروتمند به یک مهمانی بعدازظهر یا همان کوکتل دعوت شده بود. در آن روز یکی از دوستان آقای نویسنده به دیدن او آمده بود. پیش از رفتن وی، آقای نویسنده پیشنهاد کرد برای شناختن این طبقه ثروتمند، ولی بیاحساس و بیتفاوت، با او به مهمانی آن خانم بیاید. دوست او پذیرفت ولی آقای نویسنده تعمدا نیمساعت دیر به مهمانی رفت. هنگامی که رفت، خانم میزبان که چنین نویسنده نامداری دعوت او را پذیرفته بود، با خوشحالی و افتخار به پیشوازش آمد و وی را به داخل جمع مهمانان دعوت کرد. آقای نویسنده خوشذوق هم بابت تاخیر عذرخواهی کرد و گفت که عمهام را کشته بودم و داشتم دست و پایش را مثله و جدا میکردم، لذا قدری معطل شدم! خانم میزبان در حالی که میخندید، گفت که اصلا مهم نیست همین که تشریف آوردهاید برای ما افتخار است! نویسنده به دوستش رو کرد و گفت که حالا اینها را شناختی؟ که چقدر ظاهرگرا هستند و اصلا به حرفهایت گوش نمیدهند.
ظاهرا برخی از مسئولان ما نیز همینگونه هستند و گویی هیچ چیزی را نمیشنوند. اخیرا آقای دادگان، رئیس سابق فدراسیون فوتبال اعلام کرد که در زمان او در اصفهان لای گزهای اهدایی به داوران سکه میگذاشتند ولی نکته مهم این است که ایشان نفرمودند که در آن زمان چه اقدامی برای برخورد با این فساد کرده است؟ چرا اکنون و پس از گذشت بیش از ١٠سال به این مسأله اشاره میکند؟ به علاوه رئیس فدراسیون فعلی ... چرا در این مورد اقدام نمیکند؟ مگر چنین اقداماتی مشمول مرور زمان میشود؟ آیا باید ١٠سال دیگر منتظر بمانیم تا رئیس فعلی فدراسیون فوتبال هنگامی که پیرتر شده است و توان کار کردن ندارد، خاطره بگوید که در زمان او لای مسقطی سکه میگذاشتند و به داوران میدادند؟!!
فرق یک جامعه پویا و سالم با یک جامعه منفعل و ناسالم در بود یا نبود فساد نیست. فساد در همه جوامع هست و ممکن نیست که جامعهای بدون فساد داشته باشیم، مگر جوامع بسیار ساده اولیه که از چند نفر تشکیل میشدند، بنابراین ریشهکنی فساد عملا غیر ممکن است، کسی هم انتظار ندارد که این اتفاق رخ دهد. آن چه مردم انتظار دارند این است که در صورت وقوع فساد به آن رسیدگی شده و هم راههای فساد مسدود شود و هم فاسدان مجازات شوند. هنگامی که چنین فسادهایی علنی و افشا میشود و هیچ بازتابی پیدا نمیکند و کسی به آنها رسیدگی نمیکند، اعصاب جامعه را خطخطی میکند. حتی گوینده آن قدر شجاعت به خرج نمیدهد که بگوید چه تیمی و چه فردی مرتکب چنین تخلفی شده و چرا داورانی که آن هدیهها را گرفتهاند، گزارش ندادهاند؟ اگر امتیاز داوری یک نهاد مورد سوال جدی قرار گیرد، اعتبار بقیه اجزای آن دیگر از اهمیت چندانی برخوردار نخواهد بود، حتی کمیته داوری فدراسیون فوتبال نیز برای دفاع از حیثیت احتمالی داوران وارد ماجرا نشده است. اکنون میتوان به وضوح متوجه شد که اگر این ادعا در یک جامعه سالم انجام شده بود، چه ولولهای میافتاد و چه اقداماتی برای رسیدگی انجام میشد؟»