کارفرماها بارها به رسانهها گفتهاند مهم ترین دلیل بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی نداشتن مهارت کافی است و اگر آنها بتوانند از پس کار در خطوط صنعتی و تولیدی برآیند، به راحتی استخدام میشوند، اما این تمام ماجرا نیست.
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: «استخدام برقکار ماهر برای لولهگذاری و شیارزدن در پروژههای مسکن»، «نیاز به کارگر تراشکار و آشنا به کار با انواع دستگاه فرز و سی.ان.سی»، «کارگر ماهر برای کار در خط رنگ یک کارخانه صنعتی نیازمندیم» و... این گزیدهای از تعدادی از آگهیهای استخدام در ایران است. کارفرماها بارها به رسانهها گفتهاند مهمترین دلیل بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی نداشتن مهارت کافی است و اگر آنها بتوانند از پس کار در خطوط صنعتی و تولیدی برآیند، به راحتی استخدام میشوند، اما این تمام ماجرا نیست.
کافی است سطرهای بعدی این اطلاعیههای استخدامی را بخوانید تا متوجه شوید که آنها میزان دستمزدی که برای کارگران در نظر گرفتهاند، دستمزد مصوب وزارت کار است. حقوق مصوب کارگران در سال ٩٧ چیزی حدود یکمیلیون و ١١٥هزار تومان بوده است، آن هم در ازای ٨ ساعت کار روزانه؛ باز هم ماجرا به اینجا ختم نمیشود. بنا بر اعلام وزارت کار، چیزی بیشتر از ٩٠درصد کارگران با قراردادهای موقت یک تا سهماهه کار میکنند. این قراردادهای موقت دست کارگران را برای احیای حقوقشان میبندد. صبر کنید! هنوز داستان تمام نشده است؛ حتما اعتراضهای گاه و بیگاه کارگران به پرداختنشدن چند ماهه حقوقشان را هم شنیدهاید. این موضوع درحالی رخ میدهد که مشاغل کاذب و مشاغلی که نیاز به مهارت خاصی ندارند، درآمد بالاتری دارند.
آقای خودم، نوکر خودم!
مسافرکشی گزینه محتمل خیلی از ایرانیها برای نان درآوردن است. نه سرمایه آنچنانی میخواهد، نه مهارت خاصی. تاکسیهای آنلاین رقم ماهانه درآمد رانندگان تماموقتشان را بین ٣ تا ٥میلیون تومان تخمین میزنند. این یعنی درآمد مسافرکشی حدودا بین ٣ تا ٥ برابر درآمد کارگر ماهر است. البته رانندگان از نظر بیمه و بازنشستگی شرایط دشواری دارند. با اینحال، امکان پرداخت حق بیمه بهصورت خویشفرما برای آنها فراهم است و میتوانند با پرداخت حدود ٣٠٠هزار تومان در ماه خود را بیمه کنند و در آینده بازنشسته شوند، البته بعضی دیگر هم راهکار بینابینی برای این ماجرا پیدا کردهاند.
«در شرکت کار میکنم اما درآمدم کفاف زندگیام را نمیدهد، برای همین با دوستم ماشینی خریدیم تا در یکی از تاکسیهای اینترنتی کار کنیم.» این جملات را محمد میگوید؛ پسر ٢٧-٢٨ سالهای که مهندسی آیتی خوانده و برای گذران زندگی خود مجبور است علاوه بر کار در شرکت خصوصی در یکی از تاکسیهای اینترنتی هم رانندگی کند. البته حق هم دارد، چرا که به گفته خودش با وجود آنکه بهعنوان مهندس آیتی مشغول به کار است، در ماه تنها یکمیلیون و ٤٠٠هزار تومان دریافتی دارد. درحالیکه هزینه اجاره خانه برای او و همخانهاش دومیلیون و ٢٠٠هزار تومان است. «بیمهشدن کارمندان تنها مزیت این شرکت است.» حالا نزدیک دو سال است که محمد برای گذران زندگی خود در تهران مجبور است پس از اتمام ساعت کاری در شرکت، مسافرکشی کند. البته برخی مشاغل کاذب را به مشاغلی از این دست ترجیح میدهند. وقتی هم از آنها بپرسی میگویند: «هم آقای خودم و هم نوکر خودم هستم.» حالا یا تخصص ندارند و میخواهند رویش را بپوشانند یا تجربه تلخی از کار در مشاغل تولیدی و صنعتی دارند.
دستفروش مترو: راضیام، شکر
دستفروشی در مترو چیزی حدود دو برابر کارگری در کارخانجات صنعتی درآمد دارد. ایمان یکی از دستفروشهای ثابت خط صادقیه است و بیشتر تجهیزات موبایل میفروشد. از قاب و گلس گرفته تا شارژر و هندزفری. خودش میگوید با سرمایه ٥٠٠هزار تومان شروع کرده و سودی که از فروش هر کالا نصیبش میشود بین ٣٠ تا ٥٠درصد است. میگوید حدود ٥ تا ٨ ساعت از روزش را در تونلهای زیرزمینی تهران میگذراند و دستفروشی میکند. بنا به فراخور حالش هم یک روز در هفته را تعطیل میکند یا اصلا روزی را تعطیل نمیکند.
«چرا فکر میکنید هر کسی دستفروشی میکند بیسواد است؟!» این جمله را ایمان میگوید که در مترو به دستفروشی لوازم جانبی گوشی مشغول است. او حقوق خوانده و از شهرستان آمده تا کاری برای خودش دست و پا کند. برایش مهم نیست دستفروشی باشد یا در رشته خودش کار کند؛ چون کسی او را در این شهر شلوغ نمیشناسد.«در شهر خودمان زیاد دنبال کار بودم، مدتی در دفتری مشغول به کار بودم اماحتی حقوقم هم به موقع نبود الان هم آقای خودم و هم نوکر خودم هستم! درآمدم هم بالاتر از کار در دفتر است.»
ایمان میگوید این روزها دستفروشی در مترو سود گذشته را ندارد، زیرا به قول معروف دست زیاد شده است. از او میپرسم در روز تقریبا چند هندزفری و کابل شارژر میفروشد؟! و او پاسخ میدهد: «بستگی داره یه روز ٢٠ تا یه روز ١٠ تا و یه روز هیچی.» در ذهنم کمی حساب و کتاب میکنم تا میزان درآمد ماهانهاش را منهای سرمایه اولیهاش کنم. اگر میانگین فروش روزی ١٠ کابل را با سود ٣٠درصد برای او در نظر بگیریم چیزی حدود ٢میلیون و ٢٠٠هزار تومان در ماه درآمد دارد. برای اینکه مطمئن شوم درست حساب و کتاب کردهام، میپرسم ماهی ٢ تا ٣ تومان درآمد داری؟ لبخند میزند و به گفتن این جمله بسنده میکند که شکر! راضیام.
نداشتن بیمه مشکل حادی نیست
«مهارت زمانی به دردت میخورد که برای خودت کار کنی چون کارفرماها حاضر نیستند به راحتی به کارگر پول بدهند.» این جمله را مریم میگوید. دختر جوان شمالی که عروسکهایی با شخصیت ایرانی میسازد و در اینستاگرام میفروشد. مادربزرگهای ایرانی با چادر نماز گلدار، مردهایی با کلاه شاپو، دخترهای جوان با گیسهای بافته آویزان از زیر روسری و ... چهرههای آشنای ایرانی هستند که او به دنیای عروسکهایش آورده است. مریم مشتریان زیادی برای خود دست و پا کرده است و گاهی در کپشن عروسکهایش مینویسد:«دیگر سفارش ساخت پذیرفته نمیشود.» وقتی علتش را میپرسم، میگوید:«مشتری زیاد است و توان پاسخگویی به همه سفارشها را ندارم.»
هر عروسک زیر ٥٠ سانتیمتر ارتفاع دارد و قیمت هرکدام از آنها به صورت میانگین بین ١٠٠ تا ١٢٠هزار تومان است. خودش میگوید برای ساخت هر عروسک ٤ تا ٥ ساعت وقت میگذارد، البته اگر لباسها را از پیش آماده نکرده باشد. مریم میگوید برای مواد اولیه هزینه چندانی نمیکند. پارچههای ضایعاتی را کیلویی میخرد و بقیه مواد و متریال آنقدرها هزینهبردار نیست و سود ساخت عروسک برایش بالای ٧٠ تا ٨٠درصد است. به گفته مریم درآمدش تقریبا به ماهی ٤,٥ تا ٥میلیون تومان میرسد.
او میگوید: «نداشتن بیمه مشکل حادی نیست. خودم بیمهام را پرداخت میکنم و مجبور نیستم برای حقوق معوق و قرارداد مشکلدار، اعتراض کنم و اسیر باشم.»
رواج مشاغل کاذب
علی اصلانی، عضو کانون عالی شوراهای اسلامی کار در همین رابطه به ایسنا گفته است: «یکی از دلایلی که در چند سال گذشته کارهای غیررسمی مثل دستفروشی رواج پیدا کرده و زیاد شده، اشتغال بد داخل کارخانهها است. وقتی کارخانهها نمیچرخند و کارگران را از دست میدهیم، آنها مجبور میشوند بیرون بیایند و برای آنکه لقمه نانی برای زن و فرزندان ببرند، به شغلهای کاذب تن میدهند. او با اشاره به فراهم نبودن شرایط کار در جامعه گفت: «برخی تنها برای بیمه در جایی مشغول به کار میشوند و در کنار آن دستفروشی میکنند. البته لازم به ذکر است اگر شرایط شغلی فراهم باشد و حداقلهای یک خانواده را تهیه کند بسیاری از شغلهای کاذب روی میگردانند.»
اولیا علیبیگی، کارشناس بازار کار هم نظری مشابه دارد و به «شهروند» میگوید: «تولید در ایران مفهوم چندانی ندارد و کارخانهها با ضعف مدیریتی و مسائل کلان سیاستگذاری رو به ورشکستگی میروند و با ظرفیت بسیار پایینی کار میکنند. به همین جهت کارگران هم از مزدهای حداقلی بهرهمند میشوند بهطوری که بیش از ٧٠درصد کارگران حقوقهای حداقلی دریافت میکنند.»