سال گذشته همین روزها بود که با اعلام دولت عراق مبنی بر پایان عملیات نظامی علیه گروه تروریستی تکفیری داعش، جشن های مردمی گسترده ای در بغداد و سایر شهرهای عراق برپا شد و کابوس داعش در فضای اجتماعی عراق دستکم از منظر نظامی
، پایان یافت.
از دهم ژوئن 2014 و سقوط موصل ازسوی گروه تروریستی داعش، عراقی ها درگیر جنگی هولناک شدند و بخش های مهمی از سرزمین های شمالی این کشور از کنترل دولت مرکزی خارج شد.
بغداد به محاصره در آمده بود و جنگجویان مسلح تا دروازه های بغداد در مرکز و اربیل در شمال رسیده بودند و شهرهای مذهبی نجف و کربلا هم از محور غربی یعنی استان پهناور الانبار تهدید می شد تا اینکه با فتوای تاریخی آیت الله سیستانی و پل هوایی تهران – بغداد، عراق از خطر سقوط قریب الوقوع نجات یافت.
حالا از آخرین عملیات نیروهای الحشدالشعبی و ارتش عراق در مناطقی از استان کرکوک شامل الحویجه و الریاض- آخرین سنگرهای داعش در عراق- یکسال گذشته است، اما این واقعیت را که داعش از منظر فکری همچنان زنده است، کسی کتمان نمی کند.
اکنون بعد از گذشت یک سال از پایان بعد نظامی جنگ علیه داعش در عراق، بحث ها بیشتر حول جنگ عقیدتی و فکری است و در همین پیوند لازم به ذکر چند نکته است:
1- افکار و اندیشه تکفیری همچنان زنده است و تا زمانی که جوامع منطقه خاورمیانه بر باورهای غلط ، خرافات و تفکرات افراط گرایانه و تکفیری غلبه نکند، هر آن احتمال بازگشت دوباره کابوس گروه های تروریستی یا با نام داعش و القاعده و یا با اسامی دیگر وجود دارد.
2- نبرد علیه داعش متولیان مشخصی دارد و کسی نمی تواند نقش محور مقاومت ، ورود به موقع ایران در کمک به کشورهای تروریسم زده مانند سوریه و عراق و هزینه های پرداخت شده از سوی کشورهای محور مانند عراق و سوریه و ایران و لبنان را نادیده بگیرد و آن را انکار کند. در واقع نادیده گرفتن کشورهای محور مقاومت ، به نوعی کمک به اندیشه تکفیری و انحراف اذهان جهانیان است.
3- نبرد با داعش و سایر گروه های تروریستی در منطقه برنده و بازنده هایی دارد که می بایست بیشتر به آن پرداخت؛
الف- شاید کمی باورش سخت باشد؛ به غیر از کشورهای تروریسم زده عراق و سوریه، یکی از مهمترین برنده های این جنگ همان حامیان اصلی تروریسم بویژه دولت های خلیج فارس مانند عربستان هستند که اگر نبود محور مقاومت، داعش امروز خاک تمامی سرزمین های عربی جنوب خلیج فارس را به توبره کشیده بود.
ب- برنده دیگر این نبرد در منطقه، با محوریت محور مقاومت، کشورهای اروپایی هستند، چرا که در صورتی که دژها و خاکریزها در عراق و سوریه فرو می ریخت، این کشورها اصلی ترین هدف گروه های تروریستی بودند.
ج- این نبردها یک برنده دیگر هم داشت و آن روسیه بود که برخی معتقدند خطر از بیخ گوش او گذشته است. صدها هزار داوطلب از چچن، داغستان و سایر نقاط مسلمان نشین روسیه در صفوف داعش در عراق و سوریه طی این سال ها جنگیده اند که هر کدام برای روس ها یک بمب متحرک محسوب می شد، اما علاوه بر اینها استراتژی اصلی داعش این بود که قصد داشت با شکافتن مرزهای جغرافیایی خود را با نزدیک به 20 میلیون نفر از ساکنان قفقاز دست به دست کند و آنگاه تا قلب روسیه بتازد.
روس ها قطعا تهدیدهای بندر بن سلطان و ترکی فیصل را در سال های 2010 تا 2014 فراموش نکرده اند.
اما اگر درباره بازندگان یا بازنده اصلی جنگ علیه تروریسم بخواهیم بیشتر بحث کنیم، علاوه بر کشورهای منطقه ای حامی داعش که به بدنامی شهره شدند، آمریکا را می توان بازنده ترین بازیگر این عرصه توصیف کرد.
آمریکایی ها بر خلاف ژستی که داشتند، در تمام این سال ها از گروه تروریستی داعش حمایت کردند. از روزهایی که به درخواست کمک دولت مرکزی عراق پاسخ منفی دادند تا روزهایی که نیروهای الحشدالشعبی و ارتش عراق را بمباران کردند.
آنها بارها به داعش کمک های هوایی رساندند که بعد از تکذیب های مستمر سرانجام در زمستان 2014 فیلمی از نبرد سنگینی در فرودگاه الضلوعیه واقع در جنوب شهر سامرا پخش شد که محموله پرتابی در میانه میدان نبرد ماند و جنگ بر سر تسلط بر فرودگاه به جنگ بر سر رسیدن به محموله تبدیل شد.
آمریکایی ها بارها فرماندهان داعش را در مناطق مختلف جابجا کردند، فیلمی از انتقال فرماندهان داعش از الحویجه واقع در جنوب کرکوک به وسیله بالگرد و ویدئویی دیگر از شهر تلعفر در غرب موصل این مساله را کاملا هویدا و آشکار ساخت. آمریکایی ها آخرین روزهای جنگ نیز با بمباران غیر نظامیان در شهر موصل، نیروهای نظامی عراق را سردرگم می کردند و در پی فضاسازی بین المللی علیه دولت عراق بودند.
امروز جهان و به ویژه اروپای سبز خوب می داند که آمریکایی ها از اینکه دامنه تروریسم از خاورمیانه به اروپا کشیده شود، بدشان نمی آمد.
همین عملکرد منفی هم باعث شده است که اروپایی امروز دیگر مانند گذشته ها بر روی آمریکا به عنوان یک متحد و حامی حساب نکنند و طرح مجدد ایده تشکیل ارتش واحد اروپایی در هفته های گذشته که به دعوا میان مکرون و ترامپ تبدیل شد، ناشی از همین عملکردها است.
4- یک نکته دیگر هم این است که از بین بردن و خشکاندن ریشه های تروریسم بدون همکاری جمعی منطقه ای و بین المللی ممکن نیست و در آغاز باید کانون فتاوای خشونت را پاکسازی کرد که اصلی ترین کانون پرورش تفکر تروریسم در عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس است.
در طول تمامی سال های نبرد از 2011 هنگام پاشیدن شیرازه امنیتی در سوریه و 2014 زمانی که موصل سقوط کرد، عربستان محل صدور فتاوای جنگ بود و بیشترین تشویق ها در کنار حمایت های مالی از این کشور صادر می شد.
از همین رو، عربستان می تواند در خشکاندن اندیشه و افکار افراطی نقش مهمی در آینده ایفا کند، اما تا زمانی که رهبران این کشور برای پیشبرد اهداف منطقه ای ، دست به سلاح و خشونت می برند و برای حل مشکلات خود با مدرن ترین جنگنده ها و سلاح ها، به مردمان بی دفاع حمله می کنند، مشکل تروریسم به لحاظ فکری حل نخواهد شد.
خاشقچی تازه ترین قربانی تفکر خشونت ورز رهبران سعودی تا همین امروز است و بی شک اگر این کانون جوشش و خروش تفکر تکفیری مهار نشود، بازهم در آینده می بایست شاهد ماجراجویی های بیشتری در منطقه باشیم.
به علاوه، بیشترین لژیونرها با کمک های مالی و تسلیحاتی و حمایت های سیاسی و رسانه ای همین کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس برای تقویت داعش ، القاعده و النصره تامین می شد.
5- اما آخرین نکته و شاید مهمترین آن در خشکاندن ریشه های تروریسم در منطقه، ضرورت مشارکت جمعی در منطقه و نیز مشارکت کامل و همه جانبه جامعه جهانی است.
کشورها و دولت ها بویژه اروپایی ها نباید در کنار بمانند و هزینه جنگ را برخی ها بپردازند. اکنون وقت آن رسیده است که اروپایی ها با فشار به آمریکا مانع از تسلیح جنون آمیز برخی کشورهای منطقه شوند.
پایان کلام اینکه ، یک سال از پایان بعد نظامی داعش گذشته است، حال آنکه تفکر و اندیشه همچنان باقی است، از همینجا این سوال را باید اروپایی ها پاسخ دهند که اگر این تسلیحات مدرن واگذار شده به دولت های عرب خلیج فارس به دست گروه های تروریستی مانند القاعده و داعش بیفتد، چه بر سر منطقه و بویژه اروپا خواهد آمد؟