اعتیاد به مواد مخدر در گذشته، آسیبی غالبا مردانه بود اما بر اساس شواهد در سالهای اخیر گرایش زنان به این آسیب، اعتیاد را به سوی زنانه شدن پیش میبرد چنان که در حال حاضر شش درصد معتادان کردستان زن هستند.
به گزارش ایسنا، اعتیاد از بزرگترین آسیبهای اجتماعی است که امروزه بسیاری از کشورها با این بحران روبرو بوده و گرچه همواره سیاستهای متعددی برای کاهش و یا کنترل آن برنامهریزی میشود اما سیاستهای موردنظر و برنامههای اجرا شده به دلیل عدم تاثیرگذاری شایسته همواره مورد نقد است.
صرفنظر از عوارض و آسیبهای فردی و اجتماعی که اعتیاد در پی دارد و همواره در خصوص آن بحث شده است، اعتیاد زنان را به دلیل ارتباط مستقیم و بیشتر با خانواده باید جدیتر تلقی کرد و برای کاهش و کنترل آن اقدامات جدی از سوی مسئولان و مردم انجام شود.
آماری از اعتیاد زنان در کشور
خبرگزاری ایسنا اخیرا آماری از اعتیاد زنان در کشور ارائه داده است که نکات قابل توجهی در آن مشاهده میشود، این گزارش اعتیاد زنان را از نظر رده سنی، سطح سواد و پرمصرفترین مواد مورد بررسی قرار داده است.
بر اساس نتیجه این تحقیق بیشترین میزان اعتیاد زنان در ایران با 13.1 درصد در بین سنین 15 تا 25 ساله است، سنین 25 تا44 سال 5.9 درصد و 45 تا 60 سال نیز 5.6 درصد است.
نکات قابل توجهی در این آمار مشاهده میشود که از آن جمله میتوان به بیشتر بودن آمار اعتیاد زنان در بین افرادی با سطح تحصیلات لیسانس نسبت به افراد بیسواد، ابتدایی و راهنمایی اشاره کرد.
همچنین بر این اساس تریاک، شیشه، الکل و کراک به ترتیب بیشترین میزان مصرف در زنان ایرانی را دارند.
گرچه اعتیاد زنان معضلی نوظهور نیست اما با توجه به اینکه اعتیاد زنان منجر به فروپاشی خانوادهها و در برخی موارد تولد نوزادان معتاد میشود، باید نسبت به آن با حساسیت بیشتری برخورد کرد و با آگاهی بخشی به زنان جامعه، برای پیشگیری از گسترده شدن ابعاد آن، تلاش کرد.
بنا بر اعلام مسئولان وزارت بهداشت در سال 96 روزانه 20 تا 200 نوزاد معتاد در ایران متولد میشود. این نوزادان باید در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها بستری شده و به بهزیستی تحویل داده شوند و این عامل خود به تنهایی میتواند لزوم توجه بیشتر را اثبات کند.
6 درصد معتادان کردستانی زن هستند
در استان کردستان در سالهای اخیر اخبار و اطلاعات مختلفی در خصوص افزایش اعتیاد زنان منتشر شده اما تا کنون آمار دقیقی از اعتیاد زنان ارائه نشده است.
به گفته دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر کردستان 22 هزار معتاد در استان وجود دارد که چهار تا شش درصد آنها زن هستند.
گرچه شمار زنان معتاد خیابانی در استان کم به نظر میرسد اما خارج از چشم عموم و غالبا در حومه شهر، وضعیتی تاسف بار از اعتیاد زنان به چشم میخورد.
اخیرا گورستان خوابی معتادان زن، همچون مردان و در کنار آنها مشاهده میشود که این وضعیت اسفناک در سنندج در گورستانهای تایله، قبرستان خیابان 17 شهریور و قبرستان انتهای خیابان وکیل سنندج به چشم میخورد.
کمپها نیز بخش مهمی از مسئولیت اجتماعی کاهش این آسیب را بر عهده دارند و کمپ ترک اعتیاد بانوان ناجی که تنها کمپ ترک اعتیاد بانوان در استان است، علیرغم کمبودها و مشکلات فراوان، همت خوبی برای کمک به زنان معتاد به عنوان بیمارانی که خانواده و جامعه را تهدید میکنند، به کار گرفتهاند.
به منظور شنیدن تجربه زندگی زنان معتاد و بررسی عوامل تاثیرگذار بر اعتیاد زنان و بازگشت آنها به این آسیب پس از چند بار ترک، به کمپ ترک اعتیاد بانوان کردستان رفتیم و با زنان حاضر در کمپ هم صحبت شدیم.
کمپ ترک اعتیاد زنان در کردستان را چند دختر جوان اداره میکنند که با نهایت عشق و حس نوعدوستی، به همنوعان خود کمک میکنند تا بتوانند زندگی خود را بار دیگر از هر نوع آلودگی به مواد مخدر پاک کنند و به جامعه برگردند.
کمپ ناجی تنها کمپ ترک اعتیاد در کردستان است که در حال حاضر میزبان شش زن و دختر مبتلا به اعتیاد است که از سنین مختلف و از شهرهای مختلف استان برای ترک اعتیاد به کمپ آمدهاند، این کمپ ظرفیت پذیرش 30 نفر را دارد.
پس از طی مراحل سخت و پر پیچ و خم اداری و امضای تعهدنامه در بهزیستی، در نهایت موفق به کسب مجوز برای حضور در کمپ جهت تهیه گزارش از وضعیت کنونی کمپ و شنیدن درد دل و صدای زنان حاضر در آن شدیم.
تنها کمپ بانوان کردستان درگیر نبود گاز، اعتبار و تجهیزات کافی است
کمپ ناجی در خارج از شهر واقع شده و علیرغم اینکه پیشتر در خصوص وضعیت نامناسب ساختمان آن شنیده بودیم، گرچه فضای بیرونی آن مکانی رعب انگیز و نامناسب به نظر میرسد اما پس از ورود متوجه شدیم که مکان غیرموجهی نیست و فضای خوبی برای معتادان مراجعه کننده فراهم شده که البته به گفته مسئول کمپ تعمیر و تجهیز این مکان با هزینه شخصی وی انجام شده بود.
به گفته مسئول کمپ هنوز مشکلاتی از قبیل نبود گاز و تجهیزات کافی در کمپ وجود دارد که پیشتر موجب بروز مشکلاتی نظیر آتشسوزی شده بود که خسارات فراوانی هم وارد کرد.
ویدا قادری گفت: از نظر مالی به شدت در مضیقه هستیم و توسط هیچ ارگان و ادارهای از نظر مالی حمایت نمیشویم، تنها ما را به جذب خیر تشویق میکنند که متاسفانه خیرین در این حوزه وارد نمیشوند و اشتیاقی به کمک به کمپ ندارند.
وی ادامه داد: از اسفند ماه که مسئولیت کمپ را بر عهده گرفتم، 40 نفر در کمپ پذیرفته شدند که همه بهبود پیدا کردند اما متاسفانه پس از ترک کمپ به دلیل عدم پذیرش جامعه و خانواده و یا حضور مصرف کننده در خانواده، لغزش پیدا میکنند و بر اساس ارتباطی که مستمرا با تعدادی از زنانی که از کمپ خارج شدهاند، داریم در حال حاضر 15 نفر بهبود پیدا کردند.
قادری با تاکید بر ضرورت حمایت خانواده از این زنان برای جلوگیری از گرایش مجدد آنها به مواد مخدر، گفت: پس از خروج از کمپ، حضور در جلسات انجمن، حمایت ارگانهای مسئول از این زنان و همچنین حمایت جامعه و خانواده برای جلوگیری از بازگشت آنها ضروری است.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از زنان پس از اعتیاد ظاهر خود را از دست میدهند، گفت: متاسفانه از بین رفتن ظاهر زنان یکی از دلایل عدم پذیرش از سوی جامعه است و متاسفانه پس از خروج از کمپ امکان ارائه خدمت به این زنان برای ما وجود ندارد و تنها تا 90 روز وضعیت آنان را به صورت تلفنی پیگیری میکنیم که البته تعدادی از آنها پس از این مدت همچنان با کمپ در ارتباط هستند.
به گفته مسئول کمپ میانگین سنی مراجعین 18 تا 35 سال و بیشترین مواد مصرفی هم هروئین، شیشه و بیشترین آمار مراجعه به کمپ هم از شهرستان قروه است.
وی که خود کارشناس مددکاری است، حضور در جلسات 12 قدمی و NA برای معتادان بهبود یافته مهمترین کار دانست و ادامه داد: پاکی کمتر از یکسال را نمی توانیم قطعی بدانیم و فقط ترک موقت است اما اگر پس از یکسال همچنان با این جلسات ارتباط داشته باشند، شرایط آنها خیلی فرق می کند.
وی اظهار کرد: گاهی در هفته اول که مرحله سمزدایی است، رکیکترین توهینها از سوی زنان معتاد به ما میشود و مشکلات زیادی برایمان بوجود میآید اما به دلیل عشق به کمک به این زنان همه را تحمل میکنیم و با بهبودی تنها یک زن معتاد حس میکنم وظیفه خود را انجام دادهام.
مسئول کمپ با اعلام اینکه در حال حاضر شش نفر بیمار و دو نفر بهبودیافته در کمپ هستند و از شش نفر بیمار پنج نفر مطلقه هستند، اعلام کرد: بر اساس دستورالعمل اعلام شده هزینه هر دوره حضور در کمپ 550 هزار تومان است و اگر هر یک از این افراد توان پرداخت آن را نداشته باشند، بهزیستی نصف آن را پرداخت میکند و کمپ هم تنها با این هزینهها و همچنین هزینه شخصی اداره میشود.
تجربههای دردناک زندگی بانوان حاضر در کمپ ترک اعتیاد ناجی
پس از اخذ مجوز از بهزیستی و هماهنگی با مسئول کمپ، حدود سه ساعت مهمان کمپ شدیم. در بدو ورود زن جوانی در را باز کرد، درحالیکه هنوز منتظر حضور مسئول کمپ بودیم، با این زن هم صحبت شدیم و وقتی از او پرسیدیم در کمپ چکاره است؟ خود را مددیار و خدمتگذار معرفی کرد و گفت: خودم معتاد بهبود یافته هستم و برای خدمت به زنان معتاد در کمپ ماندم و به خانه برنمیگردم.
آزاده که از یکی از شهرستانهای استان آمده، از وضعیت کمپ و تلاش مسئول کمپ برای نجات زنان معتاد گفت و زنانی که امروز اینجا هستند را خوششانس دانست چون به نظر او وضعیت کمپ نسبت به زمانی که خودش برای ترک آمده بود، خیلی بهتر شده و نمیتوان با آن زمان مقایسهاش کرد.
او درباره نحوه گرایشش به مواد مخدر و دوره معتادیش گفت: 27 سال سن دارم و تنها تا اول راهنمایی درس خواندم، چون در روستا زندگی میکردیم پدر و برادرانم اجازه ندادند برای ادامه تحصیل به شهر بیایم، در 18 سالگی ازدواج کردم. شوهرم معتاد بود و من هم با او شروع به مصرف مواد مخدر کردم. یک سال با شوهرم و 9 ماه با برادرم مواد مصرف کردم اما بعد از یک سال از شوهرم طلاق گرفتم. بعد از طلاق پدرم اجازه نداد به خانه برگردم. لباسهایم را بیرون گذاشت و گفت حق نداری به خانه من بیایی. من هم اصلا اطلاع نداشتم کمپی برای زنان وجود دارد، رفتم بهزیستی شهرستان گفتند برو بهزیستی سنندج، آنها این کمپ را به من معرفی کردند اما اول میترسیدم چراکه مطالب وحشتناکی در مورد کمپ شنیده بودم اما در نهایت آمدم و الان یک سال و شش ماه که پاک هستم و هیچ نوع موادی مصرف نمیکنم و از آنجا که در خانه مصرفکننده مواد داریم از ترس لغزش دوباره به خانه برنمیگردم، در کمپ ماندهام و به زنان معتادی که برای ترک به اینجا میآیند کمک میکنم.
به حیاط کمپ رفتیم، بانوان دور هم و زیر سایه درختی برای استراحت جمع شده بودند، با روی گشاده ما را پذیرفتند و صمیمانه شروع به صحبت کردند، از مسئول کمپ، مدیر داخلی و آزاده تشکر میکردند.
یکی از آنها بدون هیچ بحثی سر سخن را باز کرد و گفت: خانم قادری خیلی برای ما زحمت میکشد،این زحمات با هیچ کاری به هیچ عنوان قابل جبران نیست.
از او میخواهم خودش را معرفی کند و توضیح دهد که چطور شد الان در کمپ حضور دارد.
ر. هستم. 30 سال دارم و از 15 سالگی هروئین مصرف میکنم. دومین بار است که به کمپ آمدهام. بار قبل سه سال پیش آمدم بعد از بهبودی، 9 ماه پاک بودم و پس از خروجم از کمپ، چون زمینه برای بازگشت دوبارهام وجود داشت، مجددا مواد دست گرفتم.
اعتیاد من از خانوادهام شروع شد، از وقتی که پدرم فوت کرد و ناپدری وارد خانواده ما شد. ناپدریم 20 سال با مادرم اختلاف سنی داشت و پسر جوانی بود. هروئین مصرف میکرد. با آمدنش آرامش از زندگی ما رفت و همه خانواده ما نابود شد. بعد از آن جز رنج و بدبختی، چیزی در خانواده ما نبود. تنها یک برادر داشتم که از ما جدا شد و رفت، من برای مادرم و ناپدریم موجب دردسر شده بودم، من تنها فرزند مادرم بودم و به همین خاطر خیلی به من محبت میکرد و ناپدریم که خودش معتاد بود، برای اینکه از دست من راحت شود، اولین بار در 15 سالگی مواد دستم داد و من را معتاد کرد و مادرم را به تهران برد تا از من دور باشد.
ازدواج کردم. شوهرم معتاد نبود ولی من باعث شدم او هم معتاد شود ولی خدا را شکر که توانست ترک کند. شوهرم برای تهیه مواد من هر کاری می کرد حتی گوشی خودش را گرو میگذاشت تا بتواند برای من مواد تهیه کند فقط بخاطر اینکه من بیرون نروم و مردم من را در این وضعیت نبینند تا اینکه بخاطر مواد تمام زندگیمان را از دست دادیم. یک بچه دارم که الان یکسال و پنج ماه سن دارد.
به گزارش ایسنا، وقتی او از فرزندش حرف می زد نمیتوانست جلوی گریهاش را بگیرد و با هق هق گریه، از بچهای حرف میزد که پیش مادر شوهرش بود، او با صدای بلند همراه گریه گفت: مادری که بچه چند ماهشو ازش بگیرن و تو عالم خودش و به دنبال مواد باشه به چه دردی می خوره، من باید میمردم، من به هیچ دردی نمیخورم ولی خدا یک بار دیگر برای من کارت دعوت فرستاد برای شروع یک زندگی دیگر و شانس آوردم به این کمپ آمدم تنها چیزی که الان از خدا میخواهم این است که یک بار دیگر بتوانم پاک زندگی کنم و فرزندم را خودم بزرگ کنم.
دومین نفری که با معرفی خود از وضعیتش گفت دختر جوان خیلی آرامی بود و تنها به سوالات ما پاسخ میداد، او برخلاف ر.، مشخص بود که زیاد تمایلی به بازگویی گرایشش به اعتیاد و زندگیش ندارد، اما بالاخره شروع کرد.
س. هستم، اهل سنندج 33 ساله و مجرد، 82 روز است که پاکم و دومین بار است که به کمپ میآیم. پنج سال شیشه مصرف میکردم. سه سال اول خانواده متوجه نشدن و دو سال است که فهمیدهاند شیشه مصرف میکنم.
وقتی از س. میپرسم چطور معتاد شد، جواب داد شیطنت خودم بود. رفتم بیرون هواخوری. دوستان خواهرم را دیدم گفتند دنبال خواهرت می گردیم. با آنها رفتم وسایل زیادی رو بهم نشون دادن و معرفیشون کردن. خواهرمو پیدا کردیم اونا مواد دادن دست خواهرم ولی به من ندادن و من از اینکه اجازه دادم خواهرم مواد مصرف کنه حرص میخوردم و خودمو سرزنش میکردم ولی بعد از آنها خواستم به من هم مواد بدهند و اینطور شد که الان 5 سال است که معتادم، دیگر حرفی ندارم.
دوباره از وی میپرسم بری بیرون چکار میکنی،؟ جواب داد فقط میخواهم پاک زندگی کنم.
خانم دیگری که او هم س. خودش را معرفی کرد گفت: از یکی از شهرستانهای استان آمدهام، پنج سال است که معتادم. ابتدا تریاک و بعد هروئین مصرف کردم. 30 سال دارم و سه بار ازدواج کردهام. با شوهر سومم و خانوادهاش در یک خانه زندگی میکردیم. وقتی حامله بودم خیلی درد داشتم و پدرشوهر و مادرشوهرم از سر دلسوزی برایم تریاک آوردند که بکشم و دردم آرام شود این شد که به تریاک عادت کردم و هر روز به بهانه درد، از مادر شوهرم میخواستم به من تریاک بدهد. بچه اولم دو ساله بود که دوباره ناخواسته حامله شدم و این بار شوهرم برایم هروئین تهیه کرد. خودش هم به هروئین اعتیاد داشت، بخاطر تهیه مواد همه زندگیمان را فروختیم و روی زمین خالی افتادیم.
بهزیستی چند بار تذکر داده بود که اگه من و شوهرم اعتیادمان را ترک نکنیم، بچهها را از ما میگیرند و من هر بار مقاومت میکردم و با ماموران بهزیستی درگیر میشدم. وضع مالی خوبی نداشتیم. با شوهرم میرفتیم باغ مردم کار میکردیم. مادر شوهرم فوت کرد و یه روز که خواستیم بریم، به پدر شوهرم گفتم مواظب بچهها باش، بیدار شدند صدایم کن. در چند قدمی خانه خودمون بودیم. خیلی دلشوره داشتم نمیتوانستم کار کنم به شوهرم گفتم میروم به بچهها سر بزنم اجازه نداد. گفت پدرم مواظب است، ولی آرام نشدم و با شوهرم برگشتیم خانه، دیدم در خانه باز است، شوهرم سریع رفت داخل و بلند گفت بچهها نیستند. جگرم آتش گرفتت و با عصبانیت از پدر شوهرم پرسیدم بچهها کجا هستند که جواب داد بهزیستی آنها را برد. پدرشوهرم شاید از سر دلسوزی و با هماهنگی قبلی، خودش با بهزیستی تماس گرفته بود و اینطور بود که من به خاطر بچههایم تصمیم به ترک گرفتم.
او که با صدای بلند گریه میکرد و نمیتوانست گریهاش را کنترل کند، مشخص بود خیلی دلتنگ بچههایش شده با گریه صحبتهایش داد و گفت: بعضی وقتها فکر میکنم پدرشوهرم کار درستی کرده ولی بعضی وقتها خیلی دلم برای بچهها تنگ میشود و از اینکه نمیتوانم آنها را ببینم عذاب میکشم و خودم را سرزنش میکنم. یکی از بچهها توسط بهزیستی سنندج و دیگری توسط بهزیستی شهرستان خودمان نگهداری میشوند. برخی از مردم میگویند معتادان عقده خود را سر بچههایشان خالی میکنند اما خدا شاهد است که من هیچوقت آنها را اذیت نکردم، در هر موقعیتی به نازنین و پارسا محبت میکردم حتی وقتی که خودم حالم خیلی بد بود. فقط بخاطر آنها آمدهام کمپ، الان هم فقط آرزویم ای است که بتوانم بقیه عمرم را با شوهر و بچههایم سالم زندگی کنم.
گریههای او بند نمیآمد، مرتب خودش را سرزنش میکرد و میگفت، یعنی الان بچههایم نزد چه کسی هستند؟ چرا خانوادهام را از هم پاشیدم؟ یعنی ممکن است دوباره بتوانم درستش کنم ....
ط. که مسئولان کمپ بیماری روانی او را تایید میکنند، لهجه اصفهانی دارد اما به گفته مسئول کمپ خودش نمیداند اهل کجاست.
ابتدا خودش را با نام ط. بلخی معرفی کرد، از هر دری سخنی گفت، کاملا مشخص بود که حواس درستی ندارد، در بین صحبتهایش خودش را ص. معرفی کرد. او ادعا کرد مادرش بچههایش را فروخته. گفت مدتی در کردستان عراق و مدتی در زندان اوین زندانی بوده است. ادعا کرد خانوادهاش به او اتهام دیوانگی زدهاند و در تیمارستان بستریاش کردهاند. یک بار از مصرف شیشه و بار دیگر از لذت هروئین گفت. خود را دانش آموخته فلسفه اعلام کرد.
خلاصه اینکه از سخنان ط. چیزی متوجه نشدم و مسئول کمپ گفت کسی سراغی از او نمیگیرد و هویتش مشخص نیست، بهزیستی او را به کمپ هدایت کرده است.
نوبت به م. میرسد که از آغاز صحبت دوستانش در حال گریه بود، همه از محبت و مهربانیاش گفتند و او را به مادری مهربان تشبیه کردند.
م. با بغض شروع به صحبت کرد و گفت: هیچوقت فکر نمی کردم روزی بیایم کمپ ترک اعتیاد. با پسری ازدواج کردم که نمیدانستم معتاد است. شوهرم 15 سال مصرف داشت همه میگفتند طلاق بگیر، ولی من ماندم و باعث شدم اعتیادش را ترک کند حتی توانستم باعث ترک سیگارش هم شوم اما الان خودم معتادو در کمپ ترک اعتیاد هستم.
م. زیاد تمایلی به صحبت کردن نداشت و حتی اسم خودش را هم نمیخواست بگوید اما به ناچار ادامه داد: متولد 59 هستم سال 87 ازدواج کردم بچه ندارم. دنبال مقصر نمیگردم که چرا امروز اینجا هستم، فقط خودم را مقصر میدانم. من همیشه تو ذهنم به فکر این بودم که چطور میتوانم به یک معتاد کمک کنم چراکه خانه ما در محلی قرار داشت که روزانه تعداد زیادی معتاد میدیدم و دلم برایشان میسوخت. در ذهن خودم کمپ ترک اعتیاد دایر میکردم و کارخانه درست می کردم برای اشتغال به کار معتادان بهبود یافته.
یک روز رفتم داروخانه پسر جوانی را دیدم، خیلی باهاش بد برخورد کردند، گفتم چرا به او بیاحترامی میکنید؟ پول ندارد؟ گفتند معتاد است و سرنگ میخواهد، گریهام گرفت، خیلی برایش گریه کردم همیشه دلم برای معتادان میسوخت اما ... بهرحال من معتاد شدم و الان در کمپ ترک اعتیاد هستم.
بودن ما در این کمپ مثل برنده شدن در لاتاری، یه فرصت دوباره است باید از این فرصت استفاده کنیم تا دوباره زندگی را بسازیم. وقتی بیرون رفتیم به خاطر یک لحظه لذت مواد، نباید دوباره زندگی خود رو آلوده کنیم. گریههای امروزمان را نباید فراموش کنیم. زحمات مسئولان کمپ را هم همینطور، یادمان نرود چقدر از کارمان پشیمان شده بودیم و چه عذابی کشیدیم.
وقتی از م. پرسیدم چند سال است که معتادی؟ گفت به نظر خانواده شسش سال. و پرسیدم و به نظر خودت؟ سکوت کرد و جوابی نداد.
م. که شیشه و هروئین مصرف میکرد، خیلی آگاهانه با بغض و گریه گفت: اگر مسئولان قرار است این گزارش را بخوانند از آنها خواهش میکنم از ورود مواد و دسترسی آسان آن جلوگیری کنند، دولت به راحتی میتواند پیشگیری کند و تا دولت نخواهد اعتیاد ریشهکن نمیشود، معتادان، مردم و دولت باید دست به دست هم بدهند و این معضل را از جامعه ریشهکن کنند.
م. دیگر که 32 سال دارد و از یکی از شهرستانهای استان آمده و آخرین نفری است که با او صحبت کردم، او گفت: پنج سال مصرف تریاک داشتم. 27 سالگی ازدواج کردم دو ماه بعد از ازدواجم دندان درد شدیدی داشتم، شوهرم گفت بریم دکتر گفتم نمیام او که خودش معتاد بود، گفت این را بکش دردت آرام شود در پاسخ به این که پرسیدم چیست؟ گفت مورفین. خیلی بهم لذت داد و آرام شدم. شب بعد دوباره برای اینکه باز هم آن لذت را تجربه کنم به شوهرم گفتم که دندانم درد میکند دوباره مورفین بده که آرام شوم، داد و این طور شد که معتاد شدم. قبل از آن هرگز هیچ نوع موادی ندیده بودم، در خانواده و فامیل هم اصلا معتاد نداشتیم. مصرفم کم کم بالا رفت. شوهرم بعد از یه تصادف رفت زندان و از اون به بعد برادرزاده شوهرم مواد مورد نیازم را تامین میکرد. شش ماه پدرم زمین گیر بود فقط چهار بار رفتم دیدنش چون خمار بودم و میترسیدم که بفهمند معتاد شدهام. تا پنج سال نه خانواده خودم و نه خانواده شوهرم نمیدانستند.
دو تا بچه دارم پسرم سه ساله و دخترم هشت ماهه است. یکی پیش مادرشوهرم و یکی پیش برادر شوهرم، چون شوهرم دوباره زندانی است. بالاخره خانوادهام متوجه شدند و برادرم من را آورد کمپ و به من گفت پول که سهله لازم باشه کلیههایم را میفروشم تا تو خوب شوی. وقتی برادرم این را گفت فهمیدم هنوز برای خانوادهام ارزش دارم و با این وضعم حمایتم میکنند به خاطر همین آمدهام کمپ که پاک بشوم و دوباره با بچههایم و خانوادهام زندگی کنم.
او گفت: پس از ترک و خروج از کمپ تمایلی به زندگی دوباره با شوهرش ندارد چون هنوز مصرف دارد و ممکن دوباره موجب لغزش او و از دست دادن مجدد بچههایش شود.
با توجه به اینکه، در خصوص اعتیاد زنان تا کنون مطالعات و پژوهشی جامع در کردستان انجام نشده است نمیتوان به طور قطع دلایل افزایش گرایش زنان به اعتیاد را بیان کرد اما تاثیرگذاری اعتیاد مردان را نمیتوان نادیده گرفت و علاوه بر این در برخی موارد میتوان به شرایط اقتصادی، حاشیهنشینی و شرایط اجتماعی خانواده نیز اشاره کرد.
نتایج جالب توجه پژوهشی در خصوص زنان معتاد حاشیه شهر در سنندج
حواشی شهر همواره خاستگاه انواع آسیبهای اجتماعی بوده و اعتیاد زنان البته اگر بر اساس تعاریف و چارچوبها بتوان آن را آسیب تلقی کرد، از جمله مسائلی است که در حاشیه شهر و نواحی منفصل شهری نمود بیشتری دارد.
در تحقیقی که توسط بیان عزیزی، پژوهشگر حوزه زنان در کردستان با عنوان «عوامل اجتماعی و خانوادگی موثر بر اعتیاد زنان در مناطق حاشیهای شهر سنندج» انجام شده است، 65 درصد از زنان توسط همسران، پدران و بستگان نزدیک به اعتیاد دچار شدهاند و انتخاب آگاهانه درصد پایینی را به خود اختصاص داده است.
همچنین در این تحقیق ازدواج تحمیلی زنان معتاد هم مورد برررسی قرار گرفته که بر اساس آن تنها 22 درصد از زنان پاسخ دهنده اظهار کردهاند به میل خود و از روی انتخاب، ازدواج کردهاند.
تمامی زنان شرکت کننده در این پژوهش گفتهاند که بارها از سوی خانواده مورد خشونت قرار گرفتهاند و بیش از سه پنجم زنان نیز اظهار کردهاند در مواقع مختلف فرزندان خود را کتک زده، از خانه بیرون کرده و یا تنبیه فیزیکی و روحی کردهاند.
همچنین در نتیجه این تحقیق آمده است که بیش از 82 درصد زنان معتاد برای تهیه هزینه مواد مخدر خود دچار مشکل هستند و 36 درصد هم گفتهاند که هزینه تهیه مواد مخدر خود را از راه ...فروشی تهیه میکنند.
این پژوهشگر کردستانی همچنین به بررسی رابطه فقر و اعتیاد زنان پرداخته و اعلام میکند بیش از 85 درصد از زنان در خانوادههایی با درآمد کم زندگی میکنند و دارای پایگاه اقتصادی بسیار ضعیفی هستند.
110 تشکل در راستای کاهش و کنترل اعتیاد در استان فعالیت دارند
مدیرکل امور اجتماعی استانداری کردستان در این رابطه به ایسنا گفت: تعداد معتادان استان بر اساس آمار اعلام شده از سوی ارگانهای مربوطه، 19 تا 21 هزار نفر است که سنندج، قروه و سقز به ترتیب بیشترین مبتلایان و سروآباد و دیواندره هم کمترین آلودگی را در این زمینه دارند.
فرانک قدسی افزود: 110 تشکل در این زمینه در استان فعالیت دارند که به دلیل ماهیت مردمی بودن، موفق به انجام اقدامات بسیار مهم و تاثیرگذاری حتی در دور دستترین نقاط استان هم شدهاند.
وی با اشاره به اینکه تا سه ماهه نخست سال 97، دو هزار و 100 نفر معتاد در استان بهبود یافتهاند، عنوان کرد: عدم تجهیز ایستگاههای بازرسی به دستگاههای روز، کمبود نیرو امکانات مقابلهای، کمبود ایستگاههای پلیس از مهمترین موانع و مشکلات موجود بر سر راه کنترل و کاهش اعتیاد هستند.
مدیرکل امور اجتماعی کردستان در خصوص مراکز نگهداری زنان معتادان نیز اظهار کرد: صرف راهاندازی مراکز نگهداری معتادان کمکی به بهبود وضعیت نمیکند و وجود نظارت و بازدید برای تاثیرگذاری مثبت ضروری است.
وی عدم پذیرش از سوی جامعه و همچنین بیکاری و عدم اعتماد جامعه را مهمترین مشکلات بهبودیافتگان دانست و گفت: به منظور رفع این مشکل باید مشوقهایی نظیر پرداخت بیمه و بخشی از دستمزد توسط دولت برای کارفرمایان ایجاد شود تا بهبودیافتگان را بکار بگیرند.
دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر کردستان در خصوص نحوه حمایت از معتادان بهبود یافته، اظهار کرد: به این افراد تسهیلات کم بهره اشتغال اعطا میشود تا بتوانند شغلی برای خود ایجاد کنند.
سلیم کریمی با اشاره به اینکه تنها یک کمپ و یک شلتر بانوان در استان داریم، گفت: کمک به این افراد از طریق بهزیستی صورت میگیرد و ما کمکهای خود را به بهزیستی میدهیم و آنها بر اساس قراردادهای موجود در اختیار این مراکز قرار میدهند.
دیدگاه جامعه به زنان معتاد
اعتیاد پدیده گستردهای است که زندگی مبتلایان را از ابعاد مختلف تحت تاثیر قرار میدهد و به دلیل ایجاد ظاهر نامناسب و همچنین ایجاد شرایط نامطلوب زندگی برای نزدیکان، همواره با نگاهی منفور به آن نگریسته میشود و کمتر کسی از عامه مردم آن را به عنوان بیماری پذیرش میکند و این امر برای معتادان بسیار ناخوشایند و عامل دوری از اجتماع است.
اما این مسئله در زنان با شدت بیشتری به چشم میخورد و موجب شده زنان به دلیل انگهایی که ممکن است به دلیل اعتیاد به آنها زده شود، همواره خود را از اجتماع دور میکنند و روز به روز منزویتر میشوند و این مسئله برای زنانی که اعتیاد را ترک کرده و به جامعه بازگشتهاند تاثیرات منفیتر و ناخوشایندتری به دنبال دارد و این درحالیست که پذیرش مجدد از سوی جامعه، میتواند عامل مهمی در ترغیب زنان به ترک اعتیاد و کاهش آن باشد.
اگر امروز نگاه جامعه به اعتیاد مردان از رویکرد جرمانگارانه به رویکرد بیمارگونه تغییر یافته اما هنوز این اصلاح نگرش در مورد زنان معتاد به نحو مطلوب ایجاد نشده و همین نگاه جرمانگارانه، گاه باعث میشود که زنان معتاد، خود را پنهان کنند و مراجعه به مراکز درمانی را برای همیشه به فراموشی بسپارند.
ترس از انگ زدن، طرد شدن از جامعه، عدم پذیرش از سوی خانواده و بستگان و ... مواردی است که زنان معتاد خواهان ترک، همواره از آن واهمه دارند و مانعی بزرگ بر سر راه زنان معتاد برای درمان است.
کارشناسان آسیبهای اجتماعی با اشاره به اینکه اعتیاد مقولهای چندوجهی و پیچیده است، معتقدند تبعات و پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم اعتیاد زنان و مسائلی که خود این مصرفکنندگان با آن روبهرو هستند، شاید 10 برابر تبعات مربوط به اعتیاد یک مرد باشد و همین امر به تنهایی میتواند عاملی مهم برای ضرورت توجه به اعتیاد زنان از سوی جامعه و مسئولان باشد.