شهر اهواز روزی خونین را تجربه کرد؛ بیش از 20 شهید و 60 مجروح در حمله تروریستی گروهی که ادعاهای جدایی طلبانه و قومی دارد و برای به اصلاح گرفتن حقوق مردم اهواز، بخشی از زنان و فرزندان آنان را به رگبار بست. هر چند این حادثه تلخ تروریستی از ابعاد مختلفی قابل تحلیل است، اما نوع برخورد جامعه جهانی و رسانه های بین المللی با آن یکی از مسائل تأمل برانگیز است که می تواند پرده از ادامه حیات پدیده شوم تروریسم در عرصه بین المللی و به ویژه منطقه غرب آسیا بردارد.
بعد از وقوع حادثه تروریستی تلخ اهواز مقامات تعدادی از کشورها از جمله پاکستان، قطر، کویت، عمان، مصر، آمریکا، انگلیس، فرانسه، ترکیه، سوریه، روسیه، ارمنستان، بولیوی، ونزوئلا، مکزیک، جمهوری آذربایجان، افغانستان، نیکاراگوئه، اندونزی، فیلیپین و همچنین دبیرکل سازمان ملل و سفیر آلمان در تهران به این حادثه تروریستی واکنش نشان داده و آن را محکوم کردند.
پیامهایی که البته همگی هم دوستانه نبود و بعضی همچون پیام مقامات آمریکایی به نوعی تعقیب سیاستهای خصمانه این کشور علیه ایران و علاقه آنها به ترویج اسلام هراسی محسوب می شد. به عنوان نمونه «گرت مارکوئز»، سخنگوی کمیته امنیت ملی کاخسفید در واکنش به این حملات گفت: « ایالات متحده در کنار مردم ایران میایستد و رژیم تهران را تشویق میکند که بر حفظ امنیت مردمش در داخل کشور تمرکز کند.»
«هیتر نوآرت»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز از حملات تروریستی اهواز برای القای مجدد خطر اسلام هراسی بهره برد و با نادیده گرفتن ماهیت و ادعاهای گروه الاحوازیه که یک گروه جدایی طلب و قوم محور است، گفت: «ما از حملات در اهواز و در جریان یک رژه نظامی مطلعیم. ما از مردم ایران در برابر هرگونه حمله گروههای اسلامگرای افراطی حمایت میکنیم و در این زمان اسفناک با آنها ابراز هم دردی می کنیم. آمریکا هرگونه عمل تروریستی و قربانی شدن غیرنظامیان را محکوم میکند».
کشورهای اروپایی نیز که بخشی از آنها(هلند، دانمارک و انگلیس) میزبان عاملان حمله تروریستی به اهواز هستند نیز واکنش مناسب و درخوری از خود نشان ندادند و تنها برخی از آنها در سطوح پایین سیاسی حادثه تروریستی اهواز را محکوم کردند.
وضعیت کشورهای همسایه و عرب منطقه از این هم بدتر بود، از بین 15 همسایه ایران تا کنون تنها پاکستان، قطر، عمان، کویت، ترکیه، روسیه، ارمنستان، جمهوری آذربایجان و افغانستان، این حادثه را محکوم و با دولت و ملت ایران اعلام همدردی کردند. این در حالی بود که برخی کشورهای عرب دیگر از اعلام تروریستی بودن این حادثه نیز سرباز زدند و کوشیدند با به حق جلوه دادن خواسته های گروه تروریستی الاحوازیه، به عملکرد آن در کشتار مردم اهواز مشروعیت ببخشند.
تا پیش از حادثه تروریستی اهواز، این سؤال بزرگ همواره در ذهن افکار عمومی و حتی برخی تحلیلگران سیاسی وجود داشت که چرا با وجود تشکیل ائتلافهای مختلف ضد تروریستی و صرف هزینه های مالی و نظامی بسیار در این راه، اژدهای هفت سر تروریسم نابود نمی شود و هر روز به شکل و قبایی جدید در منطقه ای تازه رخ می نماید؟ اما حال از همین واکنش کشورهای مختلف جهان به حادثه تروریستی اهواز می توان به خوبی به پاسخ این سؤال پی برد.
واکنش مقامات آمریکایی به حادثه اهواز نشان داد که مقامات این کشور تروریسم را خطری نمی دانند که در هر جا و به هر شکل که باشد باید با آن مقابله کرد؛ بلکه مایلند تنها گروههای اسلام گرا و مسلمانان را به عنوان تروریست مطرح کنند و اگر کشوری مخالف آنها قربانی تروریسم باشد، مقصر را نه گروههای تروریستی، بلکه کشور قربانی می دانند که به توصیه های آمریکا عمل نکرده است
واکنش کشورهای اروپایی نشان از آن دارد که این کشورها تنها گروههایی را تروریست می دانند که به اهداف و منافع کشورهای اروپایی و غربی لطمه می زنند، بنابراین حاضرند به گروههایی که ایران بارها اعلام کرده دستشان به خون مردم کشور آغشته است، پناه بدهند و البته به دلیل مسائل سیاسی نام آنها را در فهرست تروریستی خود قرار نمی دهند.
واکنش و در واقع سکوت معنادار بسیاری از کشورهای عربی نشان از آن دارد که نه تنها حمایت مالی، لجستیکی و نظامی این کشورها از گروههای تروریستی منطقه همچنان ادامه دارد و ژستهای حقوق بشری و ضد تروریستی جدید برخی از آنها نمایشی بیش نیست، بلکه خطر «جابجایی در تعریف دشمن» نیز در بین این کشورها جدی است؛ خطری که در سالهای اخیر بارها نسبت به آن هشدار داده شد که کشورهای عربی در حال جایگزینی ایران به عنوان «دشمن اصلی» به جای رژیم صهیونیستی هستند، اکنون ظاهرا به وقوع پیوسته و در نتیجه هر آسیبی به ایران مایه شادمانی و البته سکوت مصلحتی آنها را فراهم می کند.
در چنین شرایطی به نظر می رسد حمله تروریستی اهواز در کنار حواشی تلخ آن، زنگ خطر جدی در برخی حوزه های دیگر را نیز به صدا درآورده است، خطر در روند مبارزه با تروریسم و خطر در مناسبات منطقه ای ایران، دو موضوع مهمی که اگر با دیپلماسی و راهکارهای سیاسی تدابیری برای آنها اندیشیده نشود، همچنان هزینه های سنگینی را به ایران و جهان تحمیل خواهند کرد.