متاسفانه خبر این بار صحت داشت؛ قلب قاسم افشار صبح امروز در سن ۶۷ سالگی از حرکت باز ایستاد.
در این سالهای دوری از قاب تصویر، چندباری خبر دروغین درگذشت قاسم افشار در برخی سایتها و شبکههای اجتماعی منتشر شده بود اما پس از چندساعت این خبر توسط دوستان و همکاران قدیمیاش تکذیب میشد. اما این بار خبر درگذشت قاسم افشار بلافاصله از طریق منابع رسمی صداوسیما منتشر شد تا بر هر احتمالی برای شایعه بودن، خط قرمز بکشد.
در ادامه خبر چنین آورده بودند: «افشار از سالهای اول انقلاب، گویندگی در بخشهای خبری رادیو و تلویزیون را برعهده داشت و در بحبوحه سالهای دفاع مقدس با صدایی حماسی بارها اخبار مربوط به پیروزیهای رزمندگان اسلام را به اطلاع هموطنان رسانده بود»؛ اما بهرغم همه این توصیفها برای «گوینده توانمند و باسابقه صداوسیما»، علاقهمندان بخشهای خبری نزدیک یک دهه (۹ سال) بود که از حضور یکی از مجربترین گویندگان خبر، در قاب تلویزیون بیبهره بودند.
به گزارش ایسنا، قاسم افشار چند سالی بود که کمتر در رسانهها ظاهر میشد و عمده خبرها از او بعضا گزارشها و تصاویری بود که دوستانش در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر میکردند.
حضور کمرنگ افشار در تلویزیون بعد از حوادث سال ۸۸ رقم خورد؛ به نحوی که برخی این مساله را به اتفاقات آن دوران نسبت دادند و عدهای هم تلاش کردند به این مساله رنگ دیگری بزنند. با این حال خود افشار در تمام این سالها نه تایید کرد و نه تکذیب و سکوت را ترجیح داد.
از جمله این خاطرات به آبان سال ۹۶ برمیگردد؛ زمانی که صفاری، یکی از سردبیران سابق خبرگزاری صداوسیما، با عدهای از گویندگان و مجریان به دیدن قاسم افشار میروند.
صفاری در توصیف این دیدار نوشته است:
«خندهدارترین تصویری که در دفتر کار قاسم افشار میشد دید، یک تلویزیون حدود ۴۰ اینچی بود که روی میز کار، درست جلو قاسم قرار داشت. قاسم در وسط خندهها وشوخیهایش به ما فهماند که به علت قند بالا و ضعف بینایی، از این تلویزیون بزرگ به عنوان مانیتور رایانه استفاده میکند. صحبت از دیدن تلویزیون هم شد و گفت که ساختمان بلندی جلو خانه او بنا شده و سیگنالها را دریافت نمیکند. به هر حال گفتیم و خندیدیم و جلسه تمام شد و بیرون آمدیم.»
اما در بخش دیگری از یادداشت صفاری، چنین آمده است:
«روز بعد، یکی از دوستان، پستی در اینترنت گذاشت و با انتشار عکسهایی که خود گویای فضای خنده و شوخی حاکم بر جلسه بود، نوشت که قاسم افشار دیگر تلویزیون نگاه نمیکند. بعد از آن هم کانالهای معلومالحال در فضای مجازی نوشتند که قاسم افشار بعد از سال ۸۸ با نظام مشکل پیدا کرده و دیگر تلویزیون نمیبیند.»
صفاری سپس با تکذیب این مساله آورده است: «بسیار دوست داشتم که این سخنان را از زبان آقای افشار بشنوم و چند پیام هم به ایشان دادم که خودشان جمله عزیزمان را درباره ندیدن تلویزیون اصلاح کنند اما ایشان به هر دلیلی این کار را صلاح ندیدهاند. کما اینکه پیشنهادهای متعدد مدیران سازمان را برای همکاری (که برخی از آنها را شخص اینجانب به ایشان منتقل کردهام) رد کردهاند.»
محمدرضا حیاتی دیگر فردی است که به تکذیب خبرهایی پرداخت که قطع همکاری افشار با تلویزیون را به حوادث سال ۸۸ نسبت میدادند.
این گوینده قدیمی با بیان این مطلب که صحبتی درباره آقای افشار مطرح شد و عکسهای او در فضاهای مجازی دست به دست شد، درحالی که چنین چیزی به هیچ وجه واقعیت ندارد، به یکی از روزنامهها گفته بود: «حقیقت این است که آقای افشار به دلایلی از خبر خداحافظی کردند و مساله اتفاقات گفته شده در ارتباط با کار او هیچ نقشی نداشت؛ البته آقای افشار هم باید می دانست ترک کردن میدان خبر در آن شرایط باعث انتشار چنین شایعاتی می شود و می توانست رفتن خود را به تأخیر بیندازد.»
حیاتی یادآور شده بود که به خاطر دارد که حتی معاونت سیاسی هم از قاسم افشار درخواست کرده برای اینکه شبههای ایجاد نشود، حداقل سه ماهی رفتنش را به تعویق بیندازد که افشار نپذیرفته بود.
این گوینده در عین حال چنین گفته بود: «اما در اینکه آن زمان دوران سختی را پشت سر گذاشتیم، هیچ شکی نیست. دورانی بسیار پرالتهاب و دشوار برای همه، بخصوص گویندگان خبر بود. در تمام دوران کاری، شرایط سخت بسیاری را تجربه کردم. مثل زمانی که زیر موشکباران خبر میخواندیم و فراموش نمیکنم روزهایی که در استودیو بودیم و همزمان از بیرون صدای بمب میشنیدیم.»
حیاتی که چندی پیش در زمان وقوع حادثه منا، خبر درگذشت قاسم افشار را تکذیب کرده بود، اینبار هم آرزو داشت که خبر درگذشت دوست قدیمیاش شایعهای بیش نباشد، اما متاسفانه خبر این بار صحت داشت.
خبرنگار ایسنا پس از درگذشت افشار، علاوه بر حیاتی، با گویندگان خبر متعددی درباره ویژگیهای شخصیتی و حرفهای او صحبت کرد و البته علت جدایی این گوینده باسابقه از تلویزیون را هم جویا شد. در این میان مازیار ناظمی که اکنون در یکی از وزارتخانهها به کار مشغول است، کمی راحتتر از دیگران به تشریح وضعیت پرداخته است.
ناظمی درباره کنارهگیری قاسم افشار از تلویزیون به ایسنا گفته است: «ما سرمایههای سازمان و بخش خبر را باید بهتر از این حفظ میکردیم و من دقیق نمیدانم چه اتفاقی افتاد که از کار خبر تلویزیون کنار رفتند اما فکر میکنم باید حرمت ایشان بهتر نگه داشته میشد. در آن دوره موضوعی پیش آمد و گفتند گویندگانی که بازنشسته هستند، در شیفت قرار نگیرند. البته این موضوع با حال و هوای انتخابات سال ۸۸ تقارن پیدا کرد اما به نظرم موضوع کنارهگیری ایشان بیشتر کمحرمتی به او بود. قاسم افشار فردی ارزشمند بود و فردی نبود که بخواهی هر جا از او استفاده کنی. بعد از آن هم برنگشت و هیچ برنامهای را نپذیرفت. گاهی با او ارتباط تلفنی داشتیم.«
ناظمی البته به این نکته هم اشاره کرده که قاسم افشار بیماری دیابت داشت و با آن هم درگیر بود و اینکه فضای مجازی در این مدت با او نامهربان بود و شایعههایی درباره سلامتیاش منتشر میشد.
پیکر قاسم افشار صبح پنجشنبه تشییع میشود. خانوادهاش ترجیح دادهاند که این مراسم از مقابل منزلش انجام شود و پیکر او در جوار دخترش به خاک سپرده خواهد شد؛ دختری که در سنین کودکی و در اوج زمان حضور افشار در تلویزیون به دلیل گیر کردن جسم خارجی در گلو جان به جان آفرین تسلیم کرد و در آن دوره، حادثهای دردناک را برای گوینده محبوب بخشهای خبری تلویزیون رقم زد؛ دردی که تا مدتها، حتی به هنگام گویندگی خبر، در چهرهاش احساس میشد.
قاسم افشار بعد از انقلاب به بخشهای خبری صداوسیما وارد شده بود و ۳۰ سال تمام در یک بخش خبری ماند و خبر مشروح شبکه یک را خواند. او برخلاف اغلب همکارانش فعالیت در دیگر بخشهای صداوسیما را نپذیرفت و ترجیح داد کاملا تخصصی به این حرفه مشغول باشد.
او حدود سه دهه پیش، متن راهنمایی را برای زائران آستان قدس رضوی خوانده بود که بهطور مرتب از بلندگوهای صحنهای حرم ضامن آهو، امام رضا (ع) پخش میشد.
به گفته همکارانش، اشتباههای قاسم افشار در طول دوران کاری سطح حداقلها بود و البته کارش را بسیار جدی میگرفت؛ چنین ویژگیهایی باعث شده است که بهرغم جدایی ۱۰ ساله از قاب تصویر، قاسم افشار همچنان در ذهن مخاطبان بخشهای خبری زنده بماند و قلب علاقهمندان به وی با شنیدن خبر درگذشتش به درد بیاید. روحش شاد و یادش گرامی باد.