خبر کوتاه بود و ناگوار : «محسن رضایی اعلام کرد در این انتخابات شرکت نمی کنم ». محمود احمدی نژاد اگر در انتخابات نباشد هیچ اتفاقی نمی افتد و در بدترین حالت ، مردم دو تا وعده کمتر می شنوند اما محسن رضایی ، شناسنامه انتخابات ریاست جمهوری در ایران است و تقریبا نود درصد از جامعه جوان کشور تصوری از برگزاری انتخابات بدون محسن رضایی ندارند . برای همین هم بعد از انتشار این خبر ، موجی از حیرت کشور و مناطق اطراف را در بر گرفت . الان خیلی از هموطنان بخصوص جوانان پرشور ، از طرفی هیجان زده اند که می توانند قبل از مرگ ، انتخابات بدون محسن رضایی را تجربه کنند و از طرف دیگر دچار این اضطراب شده اند که آیا انتخابات ریاست جمهوری سال آینده واقعا برگزار می شود ؟! این همان حس تعلیقی است که مسعود فراستی در سینما دنبالش هست و پیدا نمی کند!
یک عده هم بعد از شنیدن این خبر به فکر افتاده اند که پس حالا نوبت ماست که در انتخابات شرکت کنیم ؛ بهر حال هر انتخاباتی ، حداقل به یک محسن رضایی یا مشابهش نیاز دارد . چرا آن یک نفر من نباشم؟! (بهر حال هر ماه کلی مجله و سمینار در زمینه موفقیت و پیشرفت وجود دارد که مخاطبانش باید جایی برای عمل به توصیه های آن اساتید پیدا کنند) خیلی هاهم دارند به هم دلداری می دهند که اگر چه محسن رضایی در صحنه غایب است اما جانشین خلفش محمدباقر قالیباف نمی گذارد پرچم شرکت متداوم و خستگی ناپذیر در انتخابات روی زمین بماند و اگر هنوز احساس تکلیفش برای شرکت در انتخابات به طور کامل دانلود نشده بود ، حالا دیگر باید به خاطر پرچم مزبور ، شک و دودلی را کنار بگذارد و سراپا شور و حماسه وارد میدان شود .
بهر حال شور و غوغایی در عالم پیدا شده است ؛ واقعا خبر کوتاه بود و ناگوار ... اما گاهی چه می کند این خبر کوتاه و ناگوار!