رئیس جمهور روحانی در سخنرانی روز دانشجو از واژه جدیدی در ادبیات سیاسی ایران رو نمایی کرد، واژهای که به سرعت تبدیل به تیتریک رسانههای موافق و مخالف دولت شد. رئیس جمهور در جمع دانشجویان با گلایه از شیوه برخی انتقادها گفت:« در چنین شرایطی اقلیتی هستد که از این وضعیت خوشحال نیستند اما آنها هم باید از منافع زودگذرشان عبور کنند. سیاست خارجی ما به نفع مردم و کشور و ثبات است امروز کسانی که مسئولیت سیاست خارجی کشور را بر عهده دارند از رییس جمهور، وزیر امور خارجه و کارشناسان، افرادی انقلابی، هوشیار و چهره هایی هستند که سوابقشان به روزهای نخست انقلاب باز می گردد. به یک عده تازه به دوران رسیده که البته ما به انها هم احترام می گذاریم می گویم که نمی خواهد نسبت به آینده و ارزش های انقلاب و اسلام دل نگران باشند ، همه باید در ارزشها اجماع نظر پیدا کنیم .»
«تازه به دوران رسیدهها»، لقب تازه روحانی به مخالفان دولت به ویژه کسانی بود که در قاموس سیاسی ایران به عنوان دلواپس شناخته میشوند. کسانی که از روز ابتدایی تکیه زدن حسن روحانی به کرسی ریاست قوه مجریه، انتقادهایی خود روانه دولت تدبیر و امید کردند. کسانی که روحانی روزی از آنان به عنوان « بی سوادان» در مسئله هستهای یاد کرده بود. کسانی که طی سالهای اخیر به ویژه در زمان ریاست جمهور محمود احمدی نژاد ظهور کردند و پلههای ترقی را به سرعت طی کردند و به نهادهای مختلف از جمله مجلس نفوذ کردند. همین رشد غیرقابل باور باعث شد تا روحانی از واژه تازه به دوران رسیده پرده برداری کند.
این سخنان روحانی در حالی مطرح شد که چندی پیش نیز آیتالله هاشمی رفسنجانی با انتقاد از این طیف آنها را « جدید الاسلامها» نامید. آیتالله در سخنانی در مورد این گروه سیاسی و تفکراتشان گفت:« "جدید الاسلام ها به جان انقلاب و مردم افتاده اند، این گروه فرصت طلب که در دوران مبارزه حضور نداشتند، امروز قدرت را برای خودشان ابدی و مادرزادی و ارث حساب می کنند، اینها تصورات دیگری هم می توانند بکنند. چقدر تلاش شد که نگذارند در کشور اینترنت باشد. چقدر ماهواره را از بالای پشت بام ها جمع کردند، و من نمی دانم چه تاثیری کرد؟»
هاشمی و روحانی در سخنان خود یک سیبل را مورد هدف قرار دادند. جبهه پایداری، دلواپسان و موسسهای در شهر قم مورد نظر رئیس جمهور فعلی و اسبق ایران هستند. رفتار این گروه باعث شده است تا روحانی و هاشمی تلاش کنند در تریبونهای مختلف، در این مورد این افراد هشدار بدهند و وجود این گروه را برای انقلاب مضر بدانند.
در این میان اما مسئلهای که قابل توجه است نه حضور این افراد در عرصه سیاسی بلکه چرایی پیدایش این افراد در سپهر سیاست ایران است. باید دید چرا در سومین دهه انقلاب اسلامی ایران جریان به نهادهای مختلف کشور نفوذ کرده و کار را به جایی رسانده است که صدای سابقون انقلاب در شکایت از آنها به آسمان رفته است.
قطعا ظهور این جریان به واسطه سکوت و کناره گیری بزرگان و نیروهای موثر انقلاب است. کسانی که به هر دلیلی ترجیح دادهاند روزهای خود را بدون سیاست سپری کنند و همین کناره گیری زمین بازی را در اختیار تازه به دوران رسیدهها و جدید اسلامها قرار داد تا هرچه میخواهند انجام بدهند و انقلابی تر از انقلابیها شوند.
برخی از چهرههای سرشناس سیاسی دیگر تمایلی به حضور در برخی از پستها مانند نمایندگی مجلس ندارند و شاید همین نکته است که زمینه ساز بروز مشکلات فراوانی برای کشور شده است. همانطور که امام خمینی فرمودند: « مجلس در راس امور است» و به همین دلیل، نهادی که دارای چنین درجه و اهمیتی است باید از نخبگان و سرشناسان کشور تشکیل شود. با نگاهی با ادوار مختلف مجلس میتوان مشاهده کرد که نمایندگان مردم چه در تهران و چه در شهرهای دیگر از سرشناس ترین و پرنفوذ ترین نیروهای موجود در کشور بودند. کسانی که قدرت اجتهاد و تشخیص مسائل سیاسی داشتند و میدانستند که مصالح ملی و منافع کشور بر هرمسئلهی دیگری ارجیحت دارد و نمیشود به واسطه بازی های سیاسی امنیت ملی را زیر سوال برد.
آری، کناره گیری سرشناسان چه در قم و چه در تهران باعث شده است تا کاسبان سیاسی وارد عرصه شوند و هرجور میخواهند انقلاب ملت ایران را برای خود تفسیر کنند و دستاوردهای بزرگان انقلاب را زیر سوال ببرند.
با توجه به این معنا و برای تکرار نشدن این جریان، باید بزرگان و چهرههای شناسنامه دار انقلاب برای انتخابات مجلس دهم وارد میدان شوند و مجلس عقلا را تشکیل بدهند تا جامعه ایران دیگر شاهد ظهور تازه به دوران رسیدههای سیاسی نباشد. کناره گیری عقلا در یک جامعه یک پیام دارد و آنهم ظهور نیروهای تندرو است. ظهور نیروهایی که میتواتند زمینه ساز مشکلات فراوانی برای کشور شود.
منبع:نامه نیوز