یک ال کلاسیکوی زیبای دیگر به اتمام رسید. بازی بزرگی که نکات بزرگ فراوانی هم داشت. در زیر به چند مورد از نکات مهم الکلاسیکوی دیشب اشاره می کنیم:
کارلتو بزرگتر از انریکه. خیلی بزرگتر!
تجربه، تنها فاکتور برتری مربی ایتالیایی رئال بر سرمربی جوان بارسا نبود. هوش بالای این مربی پر افتخار با اتخاذ تدابیر درست و از کار انداختن خط میانی بارسا به وسیله ایجاد بدل مثلث بوسکتس، ژاوی و اینیستا با کروس، مودریچ و ایسکو یکبار دیگر به اثبات رسید تا همگان متوجه شوند که چرا رئال پس از سال ها حسرت، با وجود او توانست لادسیما را به دست آورد. کار کارلتو در هر مسابقه و به ویژه این الکلاسیکو یک کلاس آموزشی است. آموزنده ترین لحظه بازی نارضایتی کارلتو، به هنگام لبخند رونالدو بود! وقتی که رئال با یک گل از رقیب عقب افتاده بود و ستاره پرتغالی عقیده داشت بوسکتس رویش مرتکب خطا شده است. آنجلوتی تنها زمانی چهره رضایتمند به خود گرفت که تمام برنابئو راضی و خشنود بودند.
بازیکنان بزرگ برای بازی بزرگ
بی جهت نیست که صرف حضور در الکلاسیکو برای خیلی ها یک دستاورد بزرگ محسوب می شود. این جدال بی پایان آنقدر مهم و حساس است که بازیکنان تمام توانشان را به کار می بندند. گاهی می شود با وجود علاقه شخصی به یکی از این دو تیم به نتیجه تساوی رضایت بدهی اما این حس هیچ گاه به مربیان و بازیکنان دو تیم منتقل نمی شود. آنها در تمام طول نود دقیقه به دنبال پیروزی هستند. زیباترین لحظه بازی که خود گویای تلاش بی وقفه بازیکنان بود، در دقیقه ۲۹ بود. وقتی کارواخال قصد پرتاب اوت داشت و حداقل نیمی از بازیکنان دو تیم، با کمر خمیده از فرط خستگی دست روی زانو، نفس نفس می زدند. مکث کوتاه مدافع راست رئال به بیننده نشان داد بازیکنان درون زمین چه فشاری را متحمل شده اند.
پیکه افتضاح، ماسکرانو عالی!
وقتی پیکه با درخشش در بارسا، همه فوتبالدوستان را بر آن داشت که سر الکس را به خاطر از دست دادن او مورد انتقاد قرار دهند، همچنان عده ای بودند که پشت این تصمیم فرگی دلیل قانع کننده ای می دیدند. پیکه شاید چند سال عالی را در بارسا گذراند اما بدون شک پس از جام جهانی ۲۰۱۰ وارد حاشیه شد و بارسا و رئال جای بازیکنی با بازدهی چند ساله نیست. این دو تیم نفراتی را می خواهند که نزدیک یک دهه برایشان مثمر ثمر باشند. نمایش نامید کننده مدافع اسپانیایی اگر با درخشش بی نظیر ماسکرانو در قلب خط دفاعی بارسا خنثی نمی شد، احتمال شکست سنگین تر و تلخ تری در انتظار کاتالان ها بود. مدافع آرژانتینی به حق نشان داد که چرا گواردیولا او را بهترین خریدش برای بارسا می دانست.
رئال خوب، مودریچ محشر!
برای آنکه برنده شوی باید یک تیم خوب باشی. رئال در الکلاسیکو یک تیم خوب بود. بازی بدون اشتباه کارواخال، نمایش فوق العاده خط میانی سفیدها و فرصت طلبی مهاجمان آماده این تیم بود که حکم پیروزی رئال بر بارسا را امضا کرد. در این میان نقش یک نفر بیش از سایرین بود. لوکا مودریچ که با بازی در خدمت تیمش هر بیننده ای را به تحسین وا می داشت. هافبک کروات رئال تا زمانی که در میدان بود فقط دستورات تاکتیکی مربی را اجرا کرد و از اصلی ترین عوامل موفقیت رئال بود. به واسطه همین مسئولیت پذیری بالای مودریچ، رئالی ها وقتی از بارسا عقب افتادند هم نظم خود را از دست ندادند. مقایسه آمار پاس او با بازیکن بزرگی چون ژاوی، شاهکار این هافبک ریز نقش را در الکلاسیکو به تصویر کشید تا مرد برتر میدان به همه معرفی شود!
خط هافبک، تعیین کننده تیم برتر
هرچند لوئیس انریکه قصد داشت با بازی دادن همزمان مثلث ثابت سال های نزدیک بارسا از هماهنگی میان آنها بهره گیرد اما نا آماده بودن هر سه آنها کار بارسا را ساخت. تیمی که متکی به مالکیت توپ است و در این دیدار کمترین میزان مالکیت توپ را در مرکز میدان داشت. البته بازی بی نقص مردان میانی رئال که به خوبی از پس وظایف خود برآمدند تاثیر بسزایی در حکمرانی رئال داشت. مادریدی ها برای پیروزی بر حریف دیرینه بدون استفاده از هافبک مخرب، شیوه جدیدی را تست کردند که با وجود ریسک بالا، کارایی فوق العاده اش را نشان داد. آنها به جای دویدن دنبال توپ، منتظر دریافت آن بودند و به جای عجله در امر بازیسازی، ارسال پاس صحیح و در نتیجه گرفتن مالکیت توپ از بارسا را ترجیح دادند.
صفر-صفر ناشدنی
محال است که الکلاسیکو بدون گل تمام شود. جمله کسی مثل رکساچ آنقدر گویاست که لازم به توضیح بیشتر نداشته باشد. باید اعتراف کرد بازی چنین با کیفیتی، ظرفیت های واقعی یک فوتبال ناب را بروز می دهد. در واقع برنده واقعی یک فوتبال واقعی کسانی هستند که شهامت پذیرش شکست را دارند چرا که حاضرند برای چشیدن طعم شیرین پیروزی با تمام قوا به خاک دشمن بزنند و مردانه بجنگند!