معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، در تازهترین سخنان خود با خبرگزاری فارس در مورد نقش رسانهها در زمینه پیگیری وضعیت فیلمهای توقیفی چنین گفته است: «البته توقیف یک فیلم افتخار نیست و ما سعی داریم فیلمهای مشکلدار مشکلشان حل شود و اینکه رسانهها تمرکز بر توقیف فیلمها کردهاند و از لفظ فیلمهای توقیفی برای تمام فیلمهای اکران نشده استفاده کنند خسارتزا است زیرا مشکلات همه آنها در حد هم نیست و این تمرکز رسانهای به بقیه فیلمها خسارت میزند و مشکلشان کمتر است.»
این سخنان و در ادامه دیگر جملات محمد احسانی به این نکته تاکید دارد که نقش رسانهها در توقیف کردن و یا توقیفی جلوه دادن یک فیلم از مسئولانی که آن را توقیف کردهاند بیشتر است، و یا احتمالا آن فیلمهایی که رسانهها آنها را توقیفی مینامند، اگر دیگر با این عنوان از آنها یاد نشود، میتوانند سالن سینما بگیرند و به نمایش درآیند. اثبات نادرستی این اظهارات ساده است؛ قطعا «آشغالهای دوست داشتنی» به کارگردانی محسن امیریوسفی اگر از سوی رسانهها به عنوان فیلم رفعتوقیف شده نامیده شود، باز هم نمیتواند به نمایش عمومی درآید.
نظر مدیران در مورد این فیلم روشن است، آنان پیگیری وضعیت اکران فیلم امیریوسفی را به کلی رها کردهاند و احسانی در حاشیه نشست خبری رئیس سازمان سینمایی در مورد وضعیت «آشغالهای دوست داشتنی» با اشاره به این نکته که خود فیلمساز پیگیر وضعیت اکران فیلمش است، یادآور شد سازمان سینمایی دیگر برای اکران این فیلم تلاشی نخواهد کرد.
و یا اگر از امروز دیگر کسی «صد سال به این سالها» را توقیفی ننامد، فیلم سامان مقدم بعد از ۱۰ سال میتواند به نمایش عمومی درآيد؟ همه مشکلات فیلمها به جوی که برای برطرف کردن مسائل آنها و پیگیری حرفهای وضعیت اکران به وجود آمده، برمیگردد؟ و یا موضوع از این قرار است که مدیران صلاح میدانند وقتی فیلمی توقیف میشود، رسانهها هم کاملا این موضوع را بپذیرند و اصلا برایشان اهمیتی نداشته باشد که مثلا فیلم خوشساختی که در نمایشی خصوصی دیدهاند و با کیفیتتر و خوشساختتر از بسیاری از فیلمهای اکران شده است، گوشهای بماند و سازندهاش را به همراه خودش دچار سستی و بیحسی و انفعال کند.
بخش دیگر سخنان احسانی هم به این موضوع اشاره دارد: «یک فیلم، سازوکار قانونی دارد، برخی فیلمها نیز بیش از حد مورد توجه رسانهها قرار گرفتهاند، اما اصل بر این است که فیلم توقیف نشود و کمک کنیم که تعداد فیلمهای توقیفی کاهش یابد، ما نیز سعیمان بر همین بوده و در ارائه پروانه ساخت به این موضوع دقت کردهایم، برای مثال فیلمی که قرار است درباره موضوع فتنه مظلومنمایی کند و یا یک حرکت ضد انقلابی را ترویج کند طبیعتا به آن پروانه ساخت نمیدهند و تاکنون نیز ندادهایم.»
فارغ از اینکه حد هر رسانه در مورد توجه به یک فیلم چطور باید تعیین شود و آیا مدیران سینمایی در این زمینه اصلا صاحب حق اظهار نظر هستند یا نه موضوعی جداست؛ مساله اصلی شرایطی است که فیلمها بعد از چهار سال مدیریت پرحاشیه جواد شمقدری و امروز تحت نظر مدیریتی که بخشی از نگاهش همانی است که احسانی گفته، پشت سرمیگذارند.
زمانی که جواد شمقدری در مورد «آشغالهای دوست داشتنی» گفت این فیلم در دولت بعد دچار ممیزی بیشتری خواهد شد، قطعا طالع فیلم امیریوسفی را ندیده بود، بلکه براساس تجربه سخن میگفت؛ تجربه سالهایی که هنوز مدیر نشده بود و او و همفکرانش بسیاری از تولیدات سینما را هدف ميگرفتند و انتقادهای خود را به شکلی در مورد آن فیلمها مطرح میکردند، که اصلا صحبت از اکران آنها به شوخی تبدیل میشد. از جمله این برخوردهای شمقدری میتوان به سال ۸۷ و داوری فیلمهای «صد سال به این سالها» و «خاک آشنا» ساخته بهمن فرمانآرا که در آن زمان پروانه نمایش نداشت اشاره کرد. یکی از انتقادهای تند شمقدری به محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل سینما در جریان برگزاری آن جشن و نامزد شدن این دو فیلم در جشن و اعطای جایزه به فیلم فرمانآرا بود. شمقدری خود یک سال بعد معاون امور سینمایی شد و در گام نخست دو فیلم را از توقیف خارج کرد، اما زمانی این نقش را بازی کرد که تاثیرات مثبت آن نیاز داشت.
هرچند که شمقدری خود در دوران مدیریتش از انتقادهای تندرورها بینصیب نماند و پروانههای نمایشی که برای فیلمها صادر ميکرد به واسطه اعتراضهای خیابانی فاقد اعتبار ميشد، اما او میدانست که با فارغ شدن او و همکارانش از مدیریت سینما، گروه مخالفان با برخی فیلمها پرتعدادتر خواهد شد و در نتیجه حدود یکسال قبل گفت فیلم امیریوسفی در دوره بعد با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد.
مدیران سینمایی در زمان برگزاری سی و دومین جشنواره فیلم فجر به وضوح نشان دادند که روش آنان پس نشستن در مقابل حملههای احتمالی بیرونی است. تاکنون رویهای غیر از این هم از سوی مدیران دیده نشده است و به نظر میرسد سخنان احسانی این موضوع را یادآوری میکند که بهتر است رسانهها هم پشت سر مدیران سینمایی به گونهای قدم بردارند که اصلا کسی نام فیلمهای منع شده از اکران را به خاطر نیاورد.
در این شرایط است که تغییر مفاهیم در عرصه فرهنگ و هنر و رسانه به خوبی نمایان میشود؛ اینکه گویا به نظر مدیران وظیفه اصلی رسانه این نیست که پیگیر سرنوشت یک اثر هنری باشد، بلکه رسانه باید همسو با مدیریت پیش برود و ماهیت خود را از رسانه به بودن به روابط عمومی بودن تغییر دهد.
منبع: خبرآنلاین