جملهای به نقل از «استیفن هاوکینگ» است که حتی اگر به تقدیر هم اعتقاد داشته باشید باز هم برای ردشدن از خیابان به دوطرف نگاه میکنید!
تفاوت بین احساس خطر و در معرض خطر قرارگرفتن نکته ظریفی است. ملموستر مثال میزنم. وقتی که بدانید قرار است ماه آینده حقوق دریافت نکنید قطعا در هزینههای جاری زندگی «مدیریت» را سرلوحه کارتان قرار خواهید داد. حتی اگر بچهای به ما احتمال خطر بدهد، خود را موظف به این میدانیم که چنددرصدی به این هشدار توجه کنیم اما نکته جالب اینجاست که باوجود هزاران هشدار این روزها، برای منابع آب این روزهای شهرهایی در کشورمان و بهویژه تهران، ظاهرا هیچیک از شهروندان این موضوع را جدی نگرفتهاند. بارندگیهای تهران معمولا از پاییز و با آغاز سال آبی در اول مهر به «احتمال» آغاز میشوند.
به عبارت دیگر احتمال دارد که بارندگی داشته باشیم و احتمال دارد که بارشی مشاهده نشود. اما از آن بدتر این است که ذخایر آبی برای سال آبی آینده که ۲۱روز دیگر شروع خواهد شد، تقریبا صفر است. در نتیجه اگر خداوند در چرخه تقدیر خود روزهای بیباران را مقدر کند، تهران و شاید شهرهای دیگر بیآبی را کاملا حس کنند. خودمان را فریب ندهیم. بحث از بحران و مدیریت فراتر رفته. عدم وجود بارش بهمنزله فشار مضاعف بر آبهای نحیف و شکننده زیرزمینی است که بنابر برخی احتمالات به فاضلاب آلوده است.
کدامیک از شهروندان مایلند تا فاضلاب خروجی از منزل خود را جای آب دریافت کنند؟ اگر جواب منطقی هیچیک است، لازم است تا منابع فعلی را حفاظت کنیم. باور کنیم که الان زمانی نیست که تقصیر را گردن مسوول و وزیر و معاون وزیر بیندازیم. در چنین شرایطی کسی به دنبال مقصر نمیگردد و همه راهکار و راه علاج را خواستارند. برای منبع آبی که نظیرش وجود ندارد یا ظرفیت محدودی دارد، چطور میتوان علاج پیدا کرد؟ اگر فردا صبح شیر آب منزلتان بیآب بماند، دانستن مقصر کمکی به شستوشوی صورت یا چای صبحگاهی خواهد کرد؟ توجه کنید که کمبود آب، غنی و فقیر، مدیر و کارمند و رییس نمیشناسد. برای اینکه عمق فاجعه را بیشتر درک کنید لازم است به یاد بیاورید که در جریان اختلال در عملکرد تصفیهخانه آب اصفهان، چندساعتی جریان آب در شبکه قطع شد و به همین دلیل هر بطری آب پنجهزارریالی تا ۲۰هزارریال به فروش رفت. فکر کردهاید که با چندبطری آب میتوانید دوش بگیرید، باغچه آب دهید، حیاط و آسفالت را خنک کنید؟ هزینه آن را میتوانید برآورد و پرداخت کنید؟ اگر خیر، چه راهحلی در ذهن میتوان بیابید؟ چیزی جز صرفهجویی میتواند راهحل باشد؟
منبع: شرق