دوباره تلاش برای وحدت، هدف نزدیک مجلس و هدف بزرگتر ریاستجمهوری سه سال بعد است. اصولگرایان از یکسو، باز دست یاری به سمت «مصباح یزدی» دراز کردهاند و از سوی دیگر به چراغسبز «قالیباف» واکنش مثبت نشان دادهاند. این گمانهزنیهای روزهای اخیر سیاست در ایران، اجتماع نقیضینی است که کمی عجیب بهنظر میرسد.
آنها از یکسو «مصباح» را برای شرکت در همایش همگرایی اصولگرایی به میزبانی جامعه روحانیت مبارز دعوت میکنند و از سویی دیگر، از راست سنتی گرفته تا تندروهای اصولگرای مجلس در حمایت از یک رخداد درونسازمانی شهرداری، امضا جمع میکنند و موج ارسال تقدیرنامه است که برای «قالیباف» از راه میرسد.
این درحالی است که اگر یادمان باشد، سال ۹۰ و در آستانه انتخابات مجلس نهم، حذف «علی لاریجانی» و «محمدباقر قالیباف» شروط آیتالله «مصباح» و جبهه پایداری برای حضور در جبهه وحدت اصولگرایان بود. همان زمان گفته شد که شایبه نزدیکشدن این دو به «هاشمیرفسنجانی» علت درخواست برای حذفشان بود. ضدیت حلقه موسسه امامخمینی با این دو، بعدا در جریانات دیگری هم خودش را نشان داد. در گزارش کمیسیون امنیت ملی مجلس در رابطه با ماجراهای اغتشاش در سخنرانی ۲۲ بهمن ۹۱ «لاریجانی» در قم، «آیتالله مصباح یزدی» هیچگاه قایل به وحدت میان اصولگرایان نبود. همان سال ۹۰ در جمع جبهه پایداری گفتهبود: «در صورتی افراد متعدد و گروههای مختلف میتوانند وحدت مطلوب و معقول داشته باشند که وحدت یک محور داشته باشد اما اگر جهت یکی از آنها تغییر کند و یکی به راست و دیگری به چپ برود وحدت نخواهد شد. زیرا از محور دور شدهاند.» در نهایت شروطی که آیتالله مصباح برای وحدت گذاشته بود از سوی آیتالله «محمدرضا مهدویکنی»، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز پذیرفته نشد. اصولگرایان هم موفق به ارایه فهرست واحد نشدند.
شکاف ۹۲
این اتفاق در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ هم تکرار شد و به شکاف بیشتر بین حامیان «قالیباف» و قایلانبهانتخاب اصلح دامن زد. حامیان «قالیباف» به «پایداریهای» گردآمده در اطراف مصباح تاختند که پافشاری شما بر «جلیلی» ذیل تئوری «انتخاب اصلح» عامل شکست بود و حامیان «مصباح» هم از بیبصیرتی اصولگرایان دیگر شاکی بودند. تضاد بین هواداران جبهه پایداری با قالیبافیها تا جایی بود که از نگاه آنها «قالیباف» یک اصولگرای تمام عیار تلقی نمیشد. همان روزهای بعد از انتخابات، یکی از رایدهندگان به «جلیلی» ذیل پست وبلاگی «حسین قدیانی»، روزنامهنگار حامی «قالیباف» نوشته بود: «من به دکتر جلیلی رای دادم به هر دلیلی که فردای قیامت باید برای آن جواب بدهم، هیچ کاندیدای اصلاحطلبی رو هم تخریب نکردم چه برسد به حاج باقر عزیز...» یا یکی از حامیان قالیباف نوشته بود: «جالبه یهسری از اصولگراهای نزدیک به گروه پایداری نمیخوان شکستو بپذیرن و پروژه کی بود کی بود من نبودم راه انداختن!». یکی دیگر کامنت میگذاشت که: «جبهه پایداری همچون شما اعتقاد ندارند باید به هر قیمتی انتخابات را برد. نگاه شما همواره نگاه نتیجهگرایی و بردوباختی است و نگاه آنها نگاه تکلیف محور که بردوباخت در آن معنی ندارد.» و دیگری پاسخ میداد که: «به عقیده من پایگاه رای گروه پایداری به هیچوجه چهارمیلیونرای نیست و بیشتر این رایها به خاطر شخص دکتر جلیلی است. قبلا هم فهمیده بودیم که اغلب پایداریچیها درک درستی از مسایل ندارند، فهم سیاسیشان پایین است...»اما با وجود همه این مناقشات، حالا اصولگرایان دریافتهاند اگر قرار به بردی باشد، باید میان این دو گروه، آشتی برقرار کرد. از سال گذشته تاکنون سه جلسه بین آیتالله محمدرضا مهدویکنی (تا پیش از بیماری)، آیتالله محمد یزدی و آیتالله احمد جنتی برای وحدت نیروهای اصولگرا برگزار شده است. اما تئوریسین انتخاب اصلح تا این لحظه غایب این جلسات بوده است. برای همین «مهدویکنی» که خود در انتخابات سال گذشته از «قالیباف» حمایت کرده بود، چندی قبل پیک پیغام برنده وحدت را نزد «مصباح» فرستاد تا با کشاندن رییس موسسه امامخمینی(ره) به جمع ریشسفیدان اصولگرا و جذب نظراتش، دایره معیارهای «انتخاب اصلح» را گستردهتر کنند. تلاشها فقط به جامعه مدرسین و روحانیت مبارز محدود نمانده و «اسدالله بادامچیان» نایبرییس شورای مرکزی «موتلفه» هم در ماه گذشته از دیدار اعضای حزب خود با «مصباح» در راستای وحدت اصولگرایی خبر داده است. اگرچه ازاینسو «قالیباف» هم باید ثابت کند متعهد به ارزشهای اصولگرایی است تا اگر روزگاری دوباره قرار به انتخاب شد، از نگاه «مصباح» و یارانش در دایره «انتخاب اصلح» قرار گیرد. حجتالاسلام «سیدرضا تقوی» عضو جامعه روحانیت مبارز تهران اخیرا گفته است: «ما معتقدیم که وحدت نیروهای ارزشی باید حول محور علمای انقلابی شکل بگیرد؛ به همین دلیل از علامه مصباح یزدی خواستیم تا برای وحدت نیروهای انقلابی، ارزشی و اصولگرا ما را راهنمایی کنند.» اگرچه از این دست گفتهها در سالهای اخیر بین اصولگرایان، زیاد ردوبدل شده، اما نتیجه تقریبا همیشه متفاوت بوده است.
شاخصهای مصباحگونه
رییس موسسه امام خمینی(ره)، بعد از «احمدینژاد» دایره گزینش را تنگتر کرد. او که در آستانه انتخابات ۸۴ تعابیر عجیبی در حمایت از «احمدینژاد» به کار برده بود، حق داشت که اینبار (انتخابات۹۲) بیگدار به آب نزند. از نگاه او فقط کسانی شایسته انتخاب بودند که امتحان پس داده و پایبندی خود را به اصول موردنظر رییس موسسه امامخمینی(ره) ثابت کرده باشند. برای همین او بارها گفته بود که احتمال وحدت اصولگرایان بسیار ضعیف است. این موضوع از نگاه او تا حدی بود که حتی امکان معرفی دو یا سه نفر را هم بسیار ضعیف میدانست. از نگاه مصباح، «قالیباف» به دلایلی که پیشتر گفته شد، گزینه قابلاعتمادی به حساب نمیآمد؛ تا جایی که در آستانه انتخابات سال ۹۲ «پایبندی به اسلام و ارزشهای اسلامی»، «تبعیت از ولیفقیه» و «کارآمدی» را سه شاخصه اصلی کاندیدای اصلح در انتخابات عنوان کرده و گفته بود: «باید دید چه کسی به صورت جدی تبعیت دارد، نه اینکه شعاری باشد و تا جایی که با هوسهای برخی بسازد، تابع باشند، اما همین که چیزی مخالف آنها بود، قهر کنند. معرفی دو یا سه نفر از این جریان در انتخابات، بسیار ضعیف است.» «مصباح» در همایش جبهه پایداری سال ۹۰ درباره رابطهاش با اصولگرایی و اصولگرایان گفته بود: «در مسایل سیاسی کشور کسانی که اصولگرا هستند ما احترام خاصی برای آنها قایل هستیم؛ البته کسانی که واقعا اصولگرا هستند، نه اینکه از نام آن سوءاستفاده میکنند. ما همه آنها را دوست داریم و هر کاری از دستمان برآید برایشان انجام میدهیم. ما با برخی از اصولگرایان بر اساس تشخیص خود ارتباط بیشتری برقرار میکنیم. کسانی که شناختشان از ارزشهای اسلامی بیشتر بوده و دلبستگی آنها به انقلاب و اصول آن بیشتر از سایر اصولگرایان است.» در انتخابات ۹۲، اصلح از نگاه آیتالله، «کامران باقریلنکرانی» و بعد «سعید جلیلی» بودند، نه هیچکس دیگر. با وجود همه اینها اصولگرایان نمیتوانند «مصباح یزدی» و حامیانش را نادیده بگیرند. آنطور که در خبرها آمده است، در دو، سه ماه گذشته نمایندگانی از سوی آیتالله «مهدویکنی» و «محمد یزدی» به قم نزد «آیتالله مصباح یزدی» اعزام شدهاند و «آیتالله مصباح» هم اعلام کرده از تصمیمات آقایان «مهدویکنی» و «محمد یزدی» حمایت خواهد کرد. اگرچه گفته شده که عمدهای از این رفتوآمدها مربوط به بحث انتخابات خبرگان رهبری در سال آینده است و تا انتخابات ریاستجمهوری بعدی هم سه سالی فاصله است. اما قطعا بخشی دیگر از این رفتوآمدها، نگاه به انتخابات مجلس دارد. اصولگرایان نهتنها بهدنبال مجلسی یکدستاند بلکه چشم به کرسی ریاست مجلس دوختهاند. عملکرد میانه «علی لاریجانی» در سالهای اخیر گاه به مذاق بخشی از اصولگرایان خوش نیامده است. آنها ترجیح میدهند بهجای یک اصولگرای میانهرو متمایل به هاشمی، گزینه موردنظر خود را به کرسی ریاست مجلس بنشانند. رخدادی که با توجه به محدودیتهای امکان حضور اصلاحطلبان به نظر خیلی محال نمیرسد. اما با این حال نهتنها به نظر نمیرسد که چرخشی در نگاه آیتالله صورت گرفته باشد بلکه ایشان اصلا چندان دغدغه انتخابات مجلس را ندارد. او اخیرا در دیدارهایی با بزرگان اصولگرا تاکید کرده که حجت و تکلیفی ندارد بر اینکه به نظرات سایر آقایان در حمایت از یک نامزد در حوزههای انتخابیه در انتخابات مجلس توجه کند. این روزها اما در غیاب «آیتالله مهدویکنی» احتمالا «آیتالله یزدی» باید بهتنهایی بار چانهزنی با «آیهالله مصباح» را بر دوش بکشد. اما آیا این رایزنیها به نتیجه میرسد یا مانند گذشته شکست میخورد؟ از نگاه آیتالله «غروی» از اعضای شورای مرکزی جامعه مدرسین حوزه علمیه، نزدیکی بین پایداریها و جامعتین بعید است. او درباره نزدیکی «آیتالله یزدی» و «آیتالله مصباح» به سایت تدبیر گفته است: «من اصلا تردید دارم این همگرایی با محوریت این دو نفر تشکیل شود و اصولا چنین چیزی وجود داشته باشد. پیش از این جلساتی بین آقای مهدویکنی و آقای یزدی برگزار میشد اما من در مورد جلسات و نزدیکی آیتالله یزدی و آیتالله مصباح چیزی نشنیدهام. تعجب میکنم به خاطر اینکه، بین این دو بزرگوار اختلافنظری هم در بعضی موارد وجود داشت؛ بنابراین اینکه جلساتی برای همگرایی و نزدیکی این دو بزرگوار تشکیل شده باشد را بعید میدانم.»این عضو شورای مرکزی جامعه مدرسین حوزه علمیه معتقد است اگر جبهه پایداری مقداری انعطاف داشته باشد و بخواهد جمعی به مسایل ورود پیدا کنند امکانپذیر است اما اگر این افراد بخواهند جلساتی تشکیل دهند و در نهایت هر کاری که میخواهند انجام دهند و هر تصمیمی میخواهند بگیرند، این همگرایی امکانپذیر نیست.»از نگاه این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، امکان رسیدن به زبان مشترک بین «مصباحیون» و «جامعتین» زیاد نیست: «بعضی از افرادی که من در این مجموعه دیدهام اصولا این بافت را ندارند که بنشینند، بحث کنند و به یک نقطهنظر مشترک برسند یا از بعضی از نقطهنظرات خود دست بردارند و هماهنگ عمل کنند. بنابراین اگر هم صحبتهایی از همگرایی میشود من چندان خوشبین نیستم. پیش از اینکه برخی از این افراد وارد سیاست شوند ما در موسسه حضور داشتیم. بعضی از این افراد اصلا در موسسه نبودند، این افراد چسبیدند به برخی حضرات تا خودشان را بالا بکشند. ما سوابق این افراد را میدانیم.»
بازگشت به اصولگرایی
«قالیباف» تاکنون در دل اصولگرایی هضم کامل نشده است. او تا الان کوشیده است در میانه بایستد. فرمانده پیشین نیروی انتظامی از وقتی لباس فرم از تن درآورد، کتوشلوار پوشید و در لباس سفید خلبانی عکس گرفت، به دنبال ارایه چهره مدرنتری از خود بود. شاید امیدوار بود بتواند بخشی از رای طبقه متوسط شهری را از آن خود کند. تجربه دو انتخابات اما گویا به او ثابت کرد که جلب رای طبقه متوسط فقط به داشتن ظاهری مدرن نیست. این طبقه نخبگانی دارد که در بزنگاهها، چشم به رای و نظر آنها میدوزد و «قالیباف» سنخیتی با آنها ندارد. گفتن جمله «من سرهنگ نیستم» از دهان «روحانی» در آن مناظره معروف خطاب به «قالیباف» و بعد از آن اشاره به قضیه کوی دانشگاه، ضربهای کاری به رابطه «قالیباف» با این طبقه زد که احتمالا تا مدتهای مدید آن را از حافظه تاریخی خود پاک نمیکنند. حالا «قالیباف» گویا با طرحهایی همچون تفکیک جنسیتی به دنبال ربودن دل اصولگرایان است. آنها هم انگار پالسهای «قالیباف» را گرفتهاند و با زبان تقدیر و تشکر پاسخش را دادند که تا زمانی که او خود را به ارزشهای اصولگرایانه وفادار نشان دهد، میتواند انتظار حمایت داشته باشد. این نزدیکی را میتوان از زوایای دیگر هم دنبال کرد. مثلا روزنامه «وطن امروز» که پیشتر مواضع نزدیکان «مصباح» را پوشش میداد، به یاران «قالیباف» سپرده شده و «حسین قدیانی» و یارانش، بعد از تعطیلی «تهران امروز» به آنجا کوچ کردند و در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم؛ موضع حمایت از نامزدی قالیباف را داشتند. با این اوصاف باید منتظر ماند و دید آیا تلاشکنندگان موفق میشوند شهردار تهران و رییس موسسه امامخمینی(ره) را زیر خیمه اصولگرایی گرد آورند؟
منبع: شرق