ازدواج، تشکیل خانواده و به دنبال آن فرزندآوری رویه معمول زندگی بسیاری از خانوادههای ایرانی است. در این میان اما کسانی هستند که به دلیل مشکلات مربوط به ناباروری توانایی فرزندآوری ندارند. در اغلب موارد این چنینی بسیاری از خانوادهها ترجیح میدهند تا با مراجعه به کلینیکهای درمان ناباروری با حل مشکلات ناباروری صاحب فرزند شوند. تلاش برای درمان ناباروری در حالی است که در سالهای اخیر رسانهها به ویژه تلویزیون در تلاشاند تا با فرهنگسازی درباره پذیرش سرپرستی کودکان بدسرپرست و بیسرپرست، از مشکل رشد این بچهها در محیطی خارج از خانواده و در مراکز شبانهروزی بهزیستی بکاهند. در حال حاضر بنا به گفته سعید ممتاز، معاون توسعه و مشارکتهای مردمی کمیته امداد امام خمینی(ره)، ۲۵۰ هزار کودک و نوجوان بیسرپرست زیر ۱۸ سال در کشور زندگی میکند.
این در حالی است که به دلیل افزایش سن ازدواج، افزایش جمعیت و همچنین افزایش سن فرزندآوری هر ساله حدود ۱ تا ۲ درصد به آمار کودکانی که به بهزیستی سپرده میشوند، افزوده میشود. افزایش تعداد کودکان بیسرپرست و آسیبهای ناشی از تربیت کودکان در محیطی خارج از خانواده موجب شد تا در سال ۸۷، هیأت وزیران لایحهای را به منظور تسهیل در امر فرزندخواندگی تصویب و به کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی تقدیم کند. در نهایت نیز با وجود کش و قوسهای فراوان و اصلاح بسیاری از موارد، مجلس لایحه مذکور را در سال ۹۲ به تصویب رساند و تبدیل به قانون کرد.
قانونی که پس از ۳۸ سال تغییر کرد
اولین بار در سال ۱۳۵۳، قانون حمایت از کودک و فرزندخواندگی در مجلس به تصویب رسید. مبتنی بر این قانون نداشتن فرزند، مقیم ایران بودن، مجرد نبودن، عقد دائم والدین، سپری شدن پنج سال از عقد والدین، شرط سنی حداقل ۳۰ سال، نداشتن محکومیت جزایی، محجور نبودن، امکانات مالی مناسب، نداشتن اعتیاد و بیماری صعبالعلاج و واگیر از شرایط اصلی یک خانواده برای پذیرش فرزندخوانده دائم محسوب میشد. محدودیتهای قانونی فرزندخواندگی البته شامل کودکان نیز میشد. بهطور مثال، تنها کودکانی واجد شرایط فرزندخواندگی بودند که والدین یا جد پدریشان ناشناخته بود، کمتر از ۱۲ سال سن داشتند و حداقل سه سال در مراکز بهزیستی زندگی میکردند و در این مدت والدین یا جد پدری مراجعه نکرده باشند.محدودیتهای قانونی برای سپردن کودکان به خانواده موجب شد تا سالانه تنها ۱۸ درصد از کودکان بیسرپرست شرایط لازم برای فرزند خوانده شدن را داشته باشند. علاوه بر اینکه روند قضایی طولانی سه تا هفت ساله پذیرش فرزند عاملی شد تا بسیاری از خانوادهها رغبت چندانی برای مراجعه به بهزیستی و پذیرش حضانت و مسئولیت فرزند نداشته باشند.
مشکلاتی از این دست به همراه نگرانی مسئولان بهزیستی از شرایط نگهداری کودکان باعث شد تا در قانون جدید که به تازگی به تصویب رسیده است شرایط فرزندخواندگی تسهیل شود. بر اساس قانون جدید، زنان مجرد به شرط داشتن ویژگیهای مورد نظر، والدین تک فرزند، افرادی که مقیم سایر کشورها هستند می توانند تقاضای فرزند خوانده کنند. علاوه بر اینکه سن سپردن کودک از ۱۲ سال تمام به ۱۵ سال تغییر کرد. در این قانون همچنین مساله تامین آتیه فرزند خواندهها لحاظ شده است. اگر چه همچون قانون قبل به این کودکان ارث تعلق نمیگیرد، طبق قانون مستمری والدین پس از فوت از آن فرزند خوانده می شود. همچنین برخلاف قانون گذشته، کودکان بدسرپرست نیز با اذن دادگاه به عنوان فرزندخوانده به خانوادههای متقاضی سپرده میشوند.
تبلیغ یا ضد تبلیغ فرزندخواندگی
تلاش مسئولان اجتماعی برای تسهیل شرایط فرزندخواندگی و تشویق خانوادهها برای پذیرش فرزندخوانده در حالی است که نگاه بسیاری از خانوادهها نسبت به پذیرش کودک از بهزیستی چندان مطلوب نیست و بسیاری ترجیح میدهند تا با درمان ناباروری ولو با هزینههای سنگین و سرسامآور از پذیرش فرزندخوانده امتناع کنند. از این رو، برداشتن موانع قانونی تنها زمانی میتواند موثر باشد که همزمان با آن، مسئولان برای رفع موانع فرهنگی پذیرش فرزندخواندگی تلاش کنند. تصویب لایحه ازدواج با فرزندخوانده و تبدیل آن به قانون یکی از سختترین ضربهها را بر پیکر نحیف فرهنگی که به تازگی در حال شکل گرفتن بود وارد کرد. رفتار مجلس در بحث فرزندخواندگی که همراه با تصویب قانون تسهیل فرزندخواندگی و در مقابل تصویب قانون ازدواج فرزندخوانده با سرپرست بود، موجب شد تا بار دیگر زمینههای فرهنگی پذیرش فرزندخوانده در کشور رو به ابهام رود. ضمن اینکه به گفته کارشناسان اجتماعی، تصویب طرحهایی از این دست آسیبهای اجتماعی و روانیای را بر کودکان وارد میکند.
قانون ازدواج با فرزندخوانده میتوانست مسکوت بماند
یک نماینده مجلس با اشاره به نتایج مثبت قانون جدید فرزندخواندگی میگوید: قوانین گذشته موجب شده بود تا بسیاری از خانوادهها تمایلی برای پذیرش سرپرستی کودکان نداشته باشند. در گذشته ورودی کودکان بیسرپرست به بهزیستی ۵ برابر خروجیها بود. در حال حاضر اما در نتیجه اجرای این قانون تقریباً میزان ورودی و خروجی کودکان بیسرپرست به سازمان برابر شده است. عبدالرضا عزیزی در ادامه تصریح کرد: به اعتقاد من، اجرای درست این قانون میتواند هم به بهتر شدن زندگی کودکان و رشد و تربیت آنان در محیط خانواده کمک کند و هم بار مالی سنگینی را از دوش بهزیستی برمیدارد. او درباره تصویب قانون ازدواج سرپرست با فرزند خوانده و تاثیر آن بر تمایل خانوادهها برای پذیرش فرزندخوانده، عنوان میکند:هنگامی که لایحه هنوز به تصویب نرسیده و تبدیل به قانون نشده بود، نزد فقهای شورای نگهبان رفتم و نسبت به تاثیر منفی تصویب این لایحه هشدار دادم.
حسن موسوی چلک، مددکار اجتماعی نیز درباره تاثیر تسهیل قانون فرزندخواندگی تاکید میکند: به نظر من، این قانون ویژگیهای مثبت زیادی دارد. تاکید بر پذیرش فرزند خوانده از سوی زنان مجرد بسیار مترقی است و میتواند به تقویت فرهنگ پذیرش فرزندخوانده کمک کند. او خاطرنشان میکند: تاکید قانونگذار بر تامین آتیه کودکان فرزندخوانده از دیگر نقاط قوت این قانون است که میتواند حقوق کودکان را تامین کند.موسوی چلک افزود: تشویق خانوادهها به پذیرش فرزند، کار بسیار بزرگی است چرا که کودکان باید در محیط خانواده رشد کنند و جامعهپذیر شوند. بهطور حتم در مراکزی که حداقل ۲۰ نفر با هم زندگی میکنند، شرایط زندگی همچون محیط خانواده فراهم نیست.موسوی چلک در پاسخ به سوال آرمان درباره تصویب قانون ازدواج سرپرست با فرزند خوانده میگوید: درست است که این ازدواج از نظر شرع پذیرفته است اما به نظر من در عمل هیچ وقت اتفاق نمیافتد. شاید بهتر بود این قانون همچون سال ۵۳ مسکوت می ماند.در این راستا نیز به تازگی مجلس قوانینی را تحت عنوان لایحه حمایت از فرزندخواندگی تصویب کرده است که می تواند در بلندمدت به افزایش میزان فرزندخواندگی کمک کند. البته در این میان وجود موانع فرهنگی در زمینه پذیرش فرزندخوانده و نگاه نه چندان مثبت جامعه به کودکان بیسرپرست موجب شده است تا به گفته بسیاری از کارشناسان اجتماعی، مشکلات مربوط به فرزند خواندگی همچنان بر جای خود باقی بماند.
منبع: آرمان