وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در شرایطی از برگزاری حراج بهاری کریستی در خاورمیانه به عنوان مهم ترین حراج شرق میانه در ایران سخن به میان آورد که بعید است این اتفاق به همین سادگی و با یک سلسله رایزنی در ایران رخ دهد، چرا که آنچه تاکنون مانع از میزبانی ایران بوده، مرتفع نشده و به واسطه آنکه به حدود اختیارات دیگر نهادهای اقتصادی مرتبط میشود، بعید است به سرعت قابل تغییر باشد.
گفت: «مذاکرات با مقامات کریستی برای برگزاری حراجی کریستی در ایران انجام میشود. بر حراجیهایی که در خارج از ایران برگزار میشوند نظارت نمیکنیم و البته در خود کریستی فسادی هم وجود ندارد. اکنون این حراجی در نزدیکی ما در کشور دبی برگزار میشود که در آن هنرمندان ایرانی شرکت میکنند و آثار خود را به آن ارائه میدهند... در حال حاضر تلاش میکنیم و مذاکراتی با مقامات کریستی در حال انجام است تا بتوانیم کریستی را در جزیره کیش برگزار کرده و هنرمندان درگیر این حوزه را به ایران وارد کنیم.»
این مهمترین بخش از گفتههای تازه علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد سکه ساعتی پیش مطرح شد؛ گفتههایی که به نوعی حکم رونمایی از یکی از محوری ترین برنامههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای هنرهای تجسمی را داشت و البته از آن منظر به عنوان یک برنامه محوری قابل تعبیر است که تحققش در کشورمان بسیار دشوار و شاید به تعبیری ناممکن باشد و بعید است حتی در کیش زمینه برگزاریاش فراهم شود و حتی اگر این اتفاق با اصلاح قوانین رخ دهد، این روند برگزاری استمرار یابد.
رویای برگزاری حراجهای جهانی در ایران سالها است که به عنوان یکی از انتظارات هنرمندان ایران مطرح شد و از عناصر قرارگیری ایران در دایره توجه جامعه جهانی به عنوان نقطهای امن و محل گردهمایی هنرمندان ذکر شده است. در همین چهارچوب نیز تلاشهایی برای ایجاد فضای مناسب در راستای راه اندازی شعبه خاورمیانهای حراج کریستی به میزبانی ایران به عنوان قطب برتر تاریخی و هنری این منطقه جغرافیایی صورت گرفت و در نهایت نیز با آغاز برگزاری این حراج در سال ۲۰۰۶ در دوبی، با شکست همراه شد!
عدم توسعه سیستم بانکداری الکترونیک بینالمللی در ایران، کاغذبازیهای شدید و مشخص نبودن وضعیت مالی آثاری که قرار بود در ایران وارد شده و پس از عرضه و فروش، از ایران خارج شوند و در کنار اینها، عدم اعتماد مدیران کریستی به سیستم حملونقل کالاهای این حراجیها و همچنین احتمال عدم حراج برخی آثار هندی و عربی در ایران به عنوان را میتوان به عنوان سرفصلهای مهمترین دلایل مدیران کریستی برای عدم موافقت با ایجاد شعبهای در ایران برشمرد که هریک داستان مفصلی دارد.
میزبانی چنین حراجی در منطقه آزادی تجاری کیش طبیعتاً بخش اعظمی از موانع مرتبط با قوانین واردات و صادرات و قوانین مالیاتی را میتواند مرتفع سازد و شاید اصلاحات قانونی اندکی باقی بماند و حتی ممکن است بتوان از کنار این موانع نیز بدون طی روند قانونی در مجلس و با آییننامههایی از سوی نهادهای ذیصلاح به ویژه وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت اقتصاد دارایی و بانک مرکزی چالشهای مالی را برطرف ساخت اما باز هم مشکلات بزرگی وجود دارد که این بار به مسائل خارجی نیز مرتبط است.
بیمههای خارجی به واسطه قرار گرفتن بیمه در لیست تحریمها، ترجیح میدهند اقدام به بیمه آثار ایرانی نکنند و شرکتهایی که چنین بیمهای را انجام میدهند نیز به دلایلی چون عدم اطمینان به امنیت سیستم حمل و نقل ایران، ارقام نجومی را طلب میکنند که هر برگزارکننده حراجی را مجاب مینماید تا «با نگاه اقتصادی»، گزینه ایران را کنار بگذارد. در ایران نیز به واسطه قیمت بسیار بالای برخی از آثار هنری، تنها دو بیمه دولتی توان بیمه کردن را دارند که به گفته مسئولان این حوزه تخصصی، شركتهاي بيمه كارشناسان آثار هنري ندارند و امكان پرداخت چنين مبالغي را براي بيمه را ندارند.
این بحث بسیار حیاتی تا آنجا پیچیده شده که چالش بیمه آثار صدها میلیون دلاری که در موزه هنرهای معاصر نگهداری میشود در سال ۹۱ علنی شد و مشخص شد این آثار که یکی از سرمایههای عظیم هنری کشورمان است، در صورت آسیب دیدن، برای ترمیمش نیز جبران خسارت نخواهد شد! این موضوع زمانی مشخص شد که تابلوی «نقاشي ديواري روي زمينه قرمز هندي» اثر چندصدمیلیون دلاری جکسون پولاک متعلق به موزه هنرهای معاصر در گمرک کشورمان مانده بود و موضوع جنبه بین المللی یافت.
در این میان تنها راهکار پیش رو، بیمه این اثر توسط طرف سومی نظیر دوبی یا چین است که قوانین تحریمی را رعایت نمیکنند و حساسیت کمتری نسبت به وضعیت حملونقل دارند که این امر نیز با توجه به ذینفع بودن بیمهها به ورود این محمولهها به کشورهای خودشان، بسیار دشوار است و در واقع چالش بیمه را میتوان یکی از موانع بزرگ حراجی کریستی در ایران برشمرد و این سد راه به دلایل فوق الاشاره به سادگی قابل رفع و رجوع نیست.
بزرگترین مانع اما چالش دیگری است که بعید است قابل رفع باشد و آن هم چالشهای فرهنگی است که برگزاری این حراج میتواند برای دولت در پی داشته باشد. آنچه مسلم است برخی از آثار عرضه شده در حراجهای کریستی قابل نمایش در معرض عموم نیستند و حراج نیز اتفاقی خصوصی نیست که در محیطی دربسته صورت پذیرد و بتوان از وجه خصوصی بودنش و عدم نمایش عمومیاش برای توجیه این فضا بهره برد.
با این اوصاف نمایش و حراج یک اثر در حراجی کریستی کیش که با فرهنگ ایرانی و اسلامی تناسب نداشته باشد و من باب مثال حراج یک نقاشی یا یک مجسمه دارای وجه برهنگی برجسته از یک نقاش ترک، عرب یا هندی در این نمایشگاه ولو آنکه دارای بار هنری باشد و ارزش مادی چندصدمیلیون دلاری نیز داشته باشد، قائلهای به راه خواهد انداخت و منشاء مشکلاتی خواهد شد که ناگفته پیداست و با روحیه مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد، بعید است در صورت ایجاد یک بحران، تلاشی برای استمراربخشی به برگزاری این حراج وجود داشته باشد و احتمالاً این اتفاق نقطه پایان برگزاری حراج بین المللی در ایران خواهد بود! شاید بهتر باشد پیش از اقدامات عملی در این زمینه، تدابیری جدی اندیشید.