پس از استقبال بینالمللی از آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان»، اثر مشترک تهمورس پورناظری و همایون شجریان و آلبوم «ناگفته» اثر مشترک حافظ ناظری و شهرام ناظری با حضور در صدر فروش موسیقی کلاسیک جهان، منجر به افزایش توجه جهانی نسبت به موسیقی اصیل ایرانی شده، ولی این توجه چرا تنها مختص به این دو آلبوم با کیفیت بوده و بسیاری دیگر از آواهای موسیقیایی اساتید برجسته موسیقی ایران، نتوانستهاند مخاطب جهانی را با خود همراه سازند؟
به گزارش «تابناک»، تا پیش از این، حافظ ناظری نتوانسته بود اثری خلق کند که او را همسطح پدرش برجسته سازد؛ اما آلبوم «ناگفته» که اثری متفاوت در میان موسیقیهای سنتی و تلفیقی است، توانست همه آنچه یک موسیقیدان در پیاش است، به همراه بیاورد و مهمترین آنها هویت مستقلی بود که به دست آورد. موسیقی به عنوان ریشه این آلبوم ساخته حافظ ناظری بود و این بار شهرام ناظری روی آلبومی خواند که پسرش، موسیقی آن را نوشته بود و اتفاقاً این آلبوم در سطح جهانی برای ناظریها بیشترین موفقیت بینالمللی را تاکنون رقم زده و در صدر فروش موسیقی کلاسیک جهان ایستاده است.
چرا از موسیقی ایران تنها آلبومهای شجریان و ناظری جهانی شد؟
این آلبوم که از ۲۳ اسفند از سوی شرکت سونی در تمام جهان منتشر شده و در ایران نیز لا نام «بُعد یازدهم» انتشار یافت، برای نخستین بار توانست این رکورد را برای یک اثر از خاورمیانه رقم زند و این در حالی است که هیچ اثر موسیقیایی و هیچ موسیقیدانی از خاورمیانه تاکنون چنین توجه جهانی را به خود جلب نکرده بود.
در یکی کنسرتهای شهرام ناظری که ۲۹ مارس در سالن «نوکیا تیهتر» شهر لسآنجلس برپا شد، ۱۵۰۰ نسخه از این آلبوم فروخته شد که همین موضوع یک رکورد برای شرکت سونی به شمار آمد، چون پیش از آن بالاترین میزان فروش سیدی شرکت سونی در یک کنسرت ۸۵۰ شماره بود.
در کنار این مجموعه درخشان، آلبوم ۲۰۰ هزار دلاری «نه فرشتهام نه شیطان» اثر تهمورس پورناظری که با صدای همایون شجریان تکمیل شده نیز آلبوم دیگری است که توجهات بینالمللی را به خود جلب کرده؛ هرچند میزان این توجهات کمتر از آلبوم ناظریها بوده است.
اکنون پرسش بزرگ اینجاست که چرا تنها این دو آلبوم توانستهاند ابعاد جهانی بیابند و بسیاری از آلبومهای شاخص موسیقی اصیل ایرانی نتوانستهاند اینچنین جهانی شوند؟
چرا از موسیقی ایران تنها آلبومهای شجریان و ناظری جهانی شد؟
مشخصاً رمز این موفقیت را در تلاش برای جهانی ساختن زبان موسیقیایی ایران باید جست. در واقع آنچه باعث شده مخاطب غیرایرانی نه تنها با موسیقی اصیل ایرانی ارتباط برقرار کند، بلکه استقبالی شدید از کنسرتهای برگزار شده پیرامون این آلبوم داشته باشد، یافتن ابعاد بینالمللی برای موسیقی سنتی کشورمان است. نخستین رویکرد در این زمینه، ارائه آثاری تلفیقی است، به گونهای که در هر دو آلبوم، شاهد استفاده از سازهای غیرایرانی هستیم و با تعصب صرفاً بر موسیقیهای سنتی تکیه نشده و از دیگر سبکهای موسیقی نیز وام گرفته شده است.
این رویکرد البته پیش از این اجرا شده و موفقیت اینچنینی نداشته، چرا که تنها در ظاهر امر تغییر داده شده بود و چند ساز غیرایرانی کمار سازهای ایران چیده شده بود اما در این آلبوم از منظری دیگر نیز اتفاقی تازه رخ داده و آن هم، تلفیق حساب شده ملودیهای غربی با موسیقی ایرانی است و صرفاً به شکل صوری، چند ساز از نقاط جغرافیای جهان با هم در نیامیختهاند و ملودیهای غیربومی در موسیقی اصیل ایرانی حل نشده بود و کاملاً قابل تفکیک بود؛ اما در «ناگفته» میتوان این ترکیب موفق را حس کرد.
چرا از موسیقی ایران تنها آلبومهای شجریان و ناظری جهانی شد؟
در کنار این دو علت، عامل بسیار کلیدی که اتفاقاً باعث گرانقیمت شدن این دو آلبوم شده، حضور نوازندگان چیره دست بینالمللی است و در واقع سرمایهگذاران هر دو آلبوم، بهترینها را در جهان به خدمت گرفتند و طبیعتاً مخاطبان این نوازندگان برجسته که متعلق به ملیتهای گوناگون هستند نیز بخشی از مخاطبان این آلبومها را تشکیل میدهند و تنظیم با حوصله در بهترین استودیوهای ایران و جهان بوده و شاید بتوان کارآمدترین دلیل این جلب توجه عمومی در سطح جهان را نیز قرار گرفتن نامهای مشهور میان دو چهره مطرح ایرانی در هر دو آلبوم قلمداد کرد.
در آلبوم «ناگفته»، نخستین بخش از «سمفونی رومی» که ناظری از سال ۲۰۰۹ مشغول تکمیل آن بوده و نخستین آلبوم تولید شده در تاریخ خاورمیانه با سرمایه گذاری سونی است، به غیر از شوالیه و پسرش، «دیپاک چوپرا» فیلسوف هندی نیز که از سوی مجله تایم، یکی از صد قهرمان و الگوی قرن انتخاب شده، «ذاکر حسین نوازنده» سرشناس ساز «طبلا» و برنده اولین جایزه گرمی در بخش world Music سال ۱۹۹۲ و نامزد دریافت جایزه گرمی در سال ۲۰۱۱ و «گلن ولز» نوازنده سازهای کوبهای و برنده چهار جایزه گرمی، «مت هایموویتز» نوازنده ویلنسل و نامزد دریافت چندین جایزه گرمی، «پاول نیوبائر» نوازنده ویولا و کاندیدای جوایز متعدد جهانی، «ژوهانس موزر» نوازنده مطرح ویولنسل نقش داشتهاند که گرد آمدن این چهرهها در آلبومی که یک ایرانی خلقش کرده، بیسابقه است.
چرا از موسیقی ایران تنها آلبومهای شجریان و ناظری جهانی شد؟
در آلبوم «نه فرشتهام، نه شیطان» نیز که در استودیوهای ام دی ام استانبول، راسل لس آنجلس، فانتزی برکلی و استودیوهای شمس و بل تهران ضبط و توسط «تهمورس پورناظری» و «دیوید گارنر» تنظیم شده، «شجاعت حسین خان» استاد نامدار ساز سیتار اشاره کرد که در آلبوم افسانه شو هم با تهمورث پورناظری همکاری کرده بود، «پدروائو ستاچه» نوازنده سازهای بادی و «جیمی جانسون» نوازنده گیتار باس از دیگر هنرمندانی هستند اما این آلبوم با پرداخت متفاوتش، یک گام عقب تر از «ناگفته» ناظریها مانده و آن هم پخش بینالمللی است و حضور سونی در پشت این آلبوم، آخرین حلقه برای موفقیت این آلبوم است.
باید دید آیا در آینده نیز موسیقیدانهای ایرانی چنین آلبومهایی را شکل داده و عرضه خواهند کرد و چنین اتفاق بزرگی تکرار خواهد شد؟ بیشک بدون سرمایهگذاری تا این حد وسیع و صرف سالها زمان که آثارش در این دو آلبوم کاملاً مشهود است، چنین اتفاقی تکرار نخواهد شد؛ هرچند احتمالاً این اتفاق بزرگ منجر به تشویق موسیقیدانهای ایرانی برای کوششی مداوم در راستای درخششی تازه در این عرصه با جذب ظرفیتهای مشابه خواهد شد و در واقع آنچه رخ داد، به مراتب اعتماد به نفس موسیقیدانهای ایرانی را برای حضور کارآمد در عرصههای جهانی افزایش خواهد داد.
چرا از موسیقی ایران تنها آلبومهای شجریان و ناظری جهانی شد؟
پیش از این، شمار معدودی از چهرههای ایرانی نظیر استاد حسین علیزاده برای سه بار و استاد کیهان کلهر برای یک دوره نامزد جایزه گرمی شده بودند و ابعاد جهانی فعالیتهایشان تا این حد برجسته شده بود اما هیچ موسیقیدانی از خاورمیانه گستره مخاطب وسیع را تجربه نکرده بود و در اقتصاد موسیقی جهان، سهم این نقطه از جغرافیای عامل تقریباً هیچ بود و ریسک سرمایهگذاری بر روی موسیقی خاورمیانه توسط کمپانیهای بزرگ نیز صورت نمیپذیرفت.
از این منظر نیز آنچه درباره آلبوم «ناگفته» رخ داده، دریچهای تازه روی موسیقی ایران گشوده که میتوان با تولید آثار کم نظیر که حتی برای مخاطب ایرانی نیز شورانگیز و تازه باشد و برای مخاطب غیرایرانی نیز گوش نواز به شمار آید و با همکاری کمپانیهای بزرگ تولید و پخش موسیقی جهان نظیر سونی، میتوان در اقتصاد موسیقی جهان نیز سهمی برای کشورمان مشخص ساخت و این باور که موسیقی ایران ظرفیت تجاری شدن در سطح بینالمللی را ندارد، تغییر داد.