روزنامه آرمان نوشت:
مدل سیاست ورزی احمدینژاد چیست؟ بسیاری از اصولگرایان منتقد تا پیش از این بر این باور بودند که او میخواهد مدل پوتین- مدودف را در ایران پیاده کند. یعنی ریاستجمهوری یازدهم به یکی از نزدیکانش برسد تا دوره دوازدهم باز هم دوره او باشد. حالا قسمتی از همان منتقدان میگویند رئیس دولت در پی پیادهسازی مدل چاوز- مادورو است. روسای جمهور سابق و کنونی ونزوئلا که حکایت رابطه آنها با احمدینژاد شهره محافل سیاسی است و البته پر از حاشیههای ریز و درشت.
سیاست چاوزی در ایران جوابگو نیست
اکنون دو نماینده مجلس همزمان به شباهتهای احمدینژاد و چاوز اشاره کردهاند؛ الیاس نادران و محمد دامادی. یکی از آنها از شباهت استراتژی این دو در همراه کردن تودههای جامعه گفت و دیگری از تلاش برای تحقق چیزی شبیه انتخابات ونزوئلا در ایران. الیاس نادران با بیان اینکه این شکل مواجهه احمدینژاد با اقتصاد مانند مدل چاوز است، گفت: «استراتژی چاوز این بود که طبقات پایین را مورد حمایت قرار دهد و هر اتفاقی را که برای دیگر اقشار افتاد به گردن دیگران بیندازد. این مدل چاوز برای اقتصاد ایران پاسخگو نیست و فرجام درستی ندارد.» محمد دامادی هم تاکید کرد: «زمانی دولتمردان بهدنبال پروژه پوتین - مدودف بودند اما این روزها سوژه بهروزتری دارند و قصد دارند که مدل چاوز - مادورو را اجرایی کنند.» محمد دامادی اضافه کرد: اما برخی نمیداند که دیگر چندان محبوبیتی در بین افکار عمومی ندارند و از سوی دیگر آنقدر مردم در چهار سال اخیر به دلیل سیاستهای نادرست و اجرای نادرست قوانین دچار مشکل شدهاند.
دو قطبیهای سیاسی؛ از روسیه تا ایران
از همان روزی که تلاشهای دولت به دوگانههای انتخاباتی مرسوم در دنیا تشبیه شد، اسفندیار رحیممشایی یک طرف معادله بود؛ معادلهای که میگفتند قرار است به استمرار حلقه دولت در مسند قدرت منجر شود. همانطور که در روسیه چنین شد و البته امروز در ونزوئلا. مدتهاست كه در ادبیات سیاسی جهان، مدل پوتین-مدودف به عنوان یك روش برای جابهجایی كنترل شده قدرت مطرح است. پوتین، رئیسجمهور فعلی و اسبق روسیه، به دلیل منع قانونی نمیتوانست بیش از دو دوره متوالی رئیسجمهور بماند؛ لذا مدودف را به عنوان یك فرد نزدیك به خود در افكار عمومی مطرح كرد. به این ترتیب مدودف برای یك دوره رئیسجمهور روسیه شد تا دوران انتقالی بازگشت قدرت به رئیسجمهور قبلی به صورت مساعدی، مدیریت شود. در آن دوره انتقالی، پوتین در منصب نخستوزیری روسیه قرار گرفت و توانست سایه استیلای خود را بر سر مدودف به ظاهر رئیس، بگستراند. این گونه بود كه شاید بهرغم میل احتمالی مدودف برای ماندن در پست ریاستجمهوری، وی در انتخاباتی كه قانونا مجاز به كاندیداتوری در آن بود، حضور نیافت و اسب قدرت را دوباره برای پوتین زین كرد. مهمترین ویژگی مدل پوتین- مدودف، تمایل به باقی ماندن در قدرت است. از این رو است كه اگر منع قانونی برای ادامه ریاستجمهوری پوتین وجود نداشت، وی هرگز متوسل به اجرای چنین سناریویی نمیشد. در اواخر دوره ریاست مدودف، شاهد تلاشهای وی برای بیرون آمدن از زیر سایه سنگین پوتین بودیم. اگرچه این تلاشهای ضعیف به نتیجهای نرسید و حتی جدی هم گرفته نشد؛ اما گویای این حقیقت بود كه مدودف با فزونطلبی، خواستار باقی ماندن در جایگاه ریاستجمهوری است، هر چند قدرت لازم برای تحقق این آرزو را نداشته باشد. از مهمترین نشانههای آن تلاشهای فزونطلبانه، نزدیكی ویژه مدودف به اوباما، همراهی بیشتر با تحریمهای غرب علیه ایران و نیز خودداری از تحویل موشكهای اس-300 به ایران بود.
مدلی بهتر برای تشبیه احمدینژاد
اما در مدل چاوز- مادورو اوضاع جور دیگری است. در این مدل، آن چه محور اصلی است ادامه خط مستضعفنوازی و مقابله با امپریالیسم است. در این مدل اساسا چاوز در قید حیات نیست كه مادورو نقش گذار را برای وی ایفا كند. در مدل چاوز- مادورو، دعوا اصالتا بر سر كرسی ریاست نیست، تا مادورو را به خیانت بر یار خود حریص كند. در این مدل چاوز در اوج قله است و نقشی تاریخساز دارد، چاوز دیگر نیازی به برگشتن به قدرت ظاهری ندارد، چرا كه او الهام بخش است، یعنی چیزی بیشتر از یک رئیسجمهور معمولی. همان چیزی که محمود احمدینژاد بارها علاقه خود را به آن نشان داده است. به عبارتی رئیس فعلی سودای بازگشت به قدرت را ندارد، چرا كه وی در سطحی بالاتر به نقش تاریخی و الهام بخش خود میپردازد.این روزها قطعا مهمتر از آینده احمدینژاد در کشور سرنوشت گفتمان اوست؛ گفتمانی که او گر چه آغازگر آن نبود ولی در مقام اولین کسی که تحقق آن را در عمل بر عهده گرفت همواره مطرح خواهد ماند. هراس اصولگرایان نیز از همین منش رئیس دولت است نه از خود او. منشی که میتواند در هر لحظه تغییر جهت 180درجهای را تجربه کند، پیمانها و معاهدات قبلی را یکسر بشکند و عهدی جدید را جایگزین آن کند و مهمتر اینکه بتواند به راحتی و با اعتماد به نفس کامل وقایع را آن طور که مدنظرش است جلوه دهد.
چاوز خواندن احمدینژاد توسط اصولگرایان شاید یک اتفاق سهوی باشد که بدون فکر و ارزیابی جدی صورت گرفته است اما اگر دقیق به آن نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که این تعبیر نمیتواند چندان بیراه باشد. الیاس نادران گفته مدل چاوز برای ایران پاسخگو نیست، اما همین مدل تاکنون ابزار نظارتی مجلس را تضعیف کرده و دولت را در مقام یک فعال صرف در جامعه تعریف کرده است.