سایت نورنیوز در تحلیلی در خصوص حمله اسرائیل به چند پایگاه نظامی در ایران، با عنوان «واقعیات یک حمله» نوشت:
ایستادن دانیل هاگاری سخنگوی ارتش رژیم اسرائیل در برابر دوربینها و سخن گفتن از حملهای علیه ایران با نام «روزهای پشیمانی»، دستکم برای ساکنان اراضی اشغالی چشمانداز یک هجوم تمام عیار علیه جمهوری اسلامی را رقم زده بود اما شواهد در عالم واقعیت حکایت از آن دارد که حمله انجام شده ،بسیارمحدود و کم اثر بوده است. اما در مقام پاسخ به این سئوال که چرا چنین انتظاری در میان افکار عمومی در جهان و منطقه به وجود آمده و البته بیجواب ماند و کوه ادعاهای رژیم صهیونیستی موش زایید، تحلیلها و خبرهای ضدونقیضی در فضای رسانهای و سیاسی مطرح است. در میانه این تحلیلها اما یک گزاره غیرقابل انکار بوده و آن قدرت جمهوری اسلامی ایران در مواجه با دشمن اصلی خود در منطقه است.
هجوم هوایی رژیم صهیونیستی به ایران یک ماه پس از عملیات وعده صادق ۲ و موشک باران بخشهای مختلف سرزمینهای اشغالی از سوی ایران در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی صورت گرفت اما آنچه در این یک ماه در تیتر و قاب رسانههای غربی منتشر شد، از جنگی متفاوت حکایت داشت. در طول این مدت، عملیات روانی گسترده ای علیه جمهوری اسلامی ایران در رسانه های غربی و اسرائیلی آغاز و اجرا شد. رسانههای عبری و همراهان فارسیزبان این رژیم در برخی شبکههای ماهوارهای با تولید انبوه خبرها درباره نحوه حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران، درصدد القای ناامنی در کشور و ایجاد ترس و یاس در جامعه ایران بودند.
پروپاگاندای رسانهای زمان دقیقی از این رویداد اعلام نمیکرد اما آن را بسیار بزرگ، نابودکننده و ویرانگر میدانست. براساس آنچه در یک ماه گذشته اعلام شده بود، تاسیسات هستهای، مراکز نظامی، مقرهای تولید تسلیحات، کارخانهها، پالایشگاهها و بسیاری از زیرساختها واز اهداف رژیم صهیونیستی معرفی شد که قرار بود نابود شود. عملیات روانی رسانههای نزدیک به رژیم صهیونیستی با افشای برخی اطلاعات بدیهی از نحوه آرایش نظامی ارتش این رژیم مرحله جدیدی را نیز به نمایش گذاشت و تلاش شد از این اسناد به اصطلاح افشا شده برای بزرگ جلوه دادن و قدرت نهفته در حمله آتی رژیم صهیونیستی استفاده شود.
رسانه های غربی حتی آن دسته که خود را حرفهای معرفی میکنند در این اقدام هماهنگ تلاش کردند تا با اعلام زمان و جزئیات تقریبی حمله رژیم اسرائیل، جامعه ایران را تحت تاثیر روانی قرار داده و فشار را بر حاکمیت افزایش دهند؛ اعلام مکانهای احتمالی حمله هم با هدف ایجاد رعب و وحشت در ساکنان آن بخشها و ایجاد هرج و مرج مرتبا پیگیری می شد. حربه های به کار رفته اما تا پیش از حمله با سد آگاهی و صبوری مردم ایران روبرو شد و هیچ یک از تله های روانی این دسته از رسانههای نزدیک به اسرائیل و آمریکا کارگر نیافتاد. از این رو باید سناریوی تازه و البته پساحملهای را انتظار کشید که آغاز آن با انتشار برخی تصاویر و فیلمهای فیک و قدیمی رقم خورد.
در طول ۱۲ ساعت پس از شروع این حمله، تصاویر حمله اسرائیل به بیروت به عنوان تصویری از هجوم اسرائیل به ایران، تصاویری قدیمی از انفجار در پالایشگاه تهران، ادعای به صدا درآمدن آژیر قرمز در ایران (در حالی که ویدیو مربوط به اسرائیل بود)، اعلام تعداد جنگندهها و نقاط مورد هدف و عدم تناسب حمله با این آمار و حتی مانور خبری برخی کانالهای عبری بر شوخی یکی از کانالهای خبری با یکی از بازیگران سینمای ایران، مجموعهای از اقدامات رسانههای عبری و غربی در ساعات پس از هجوم اسرائیل بود. رسانههای فارسی زبان حامی این رژیم هم واکنش تأملبرانگیزی نسبت به این حمله داشتند، اکثر آنها از محدود بودن حمله، توان دفاعی و پدافندی ایران و حتی تعداد کم شهدای این حمله ناراحت و عصبانی بودند.
مقابله سریع و موفق پدافند ایران با هجوم هوایی رژیم اسرائیل و آسیبهای بسیار محدود این حمله پرسش بسیار مهمی را در رسانههای داخلی و خارجی درباره این حمله مطرح کرده است که میتوان آن را به این صورت سادهسازی کرد: «آیا اسرائیل تمایلی برای حمله گسترده به ایران نداشته و یا توانی برای اجرای این تمایل در اختیار نداشته است؟»
در بررسی بخش نخست این سوال و مراجعه به رفتار اسرائیل در قبال دشمنان خود، میتوان قاطعانه اعلام کرد که تلآویو از هر فرصتی برای حمله و آسیب گسترده به جمهوری اسلامی ایران، در هر شرایط و موقعیتی دریغ نکرده و نخواهد کرد. از این رو آسیبهای محدود حمله بامداد شنبه، نه به دلیل عدم تمایل این رژیم که به دلیل ناتوانی آنها در تقابل با ایران بوده است. با این وجود و بر فرض بسیار ناممکنِ عدم تمایل برای گسترش جنگ با ایران از سوی اسرائیل، این مهم را هم باید در دسته دلایل ناتوانی رژیم صهیونیستی قرار داد. عدم تمایل به جنگ نه از سر خیرخواهی برای منطقه و ایران که به دلیل ترس و ضعفی است که اسرائیل پس از یک سال جنگ فرسایشی در غزه و لبنان و شکست دردستیابی به اهداف خود به آن مبتلا شده است.
رسانههای عبری از همان ساعات نخست حمله به آسمان ایران آن را با تمام قوا در رسانههای خود پوشش دادند، تعداد جنگندهها را صدها اعلام کردند که در فضای هوایی سوختگیری کردهاند، از موشکهایی سخن گفتند که ابداع نوین اسرائیل بوده و توان تخریب بسیار گستردهای دارد. آنچه اما در میدان عمل مشاهده شد این بود که بسیاری از مردم ایران چه در پایتخت و چه در شهرهای دیگر، اساسا از این حمله مطلع نشدند و صبح شنبه و پس از برخاستن از خواب از طریق خبرهای منتشر شده از وقوع آن آگاه شدند.
روال عادی زندگی مردم در اولین روز کاری هفته، نگاههای بسیاری را در جهان به سمت ایران باز گرداند و این پرسش را به وجود آورد که منظور اسرائیل از روزهای پشیمانی چیست؟ و این میزان پروپاگاندای رسانهای علیه ایران زمانی که حتی یک فریم از زمین خوردن موشک یا آتشگرفتن مکانی وجود ندارد، برای چیست. از میزان خسارات، جزییات و حتی اهداف عملیاتی که قرار بود برای ایران پشیمان کننده باشد، هیچ اطلاعی در رسانههای غربی و عبری منتشر نشده است و این در حالی است که هزاران تصویر از عملیات وعده صادق ۲ در رسانههای خبری داخلی و خارجی اسرائیل منتشر و شدت انفجارها برای مدت زمانی طولانی بسیاری از ساکنان سرزمینهای اشغالی را به پناهگاه روانه کرده بود.
محکومیت شدید حمله رژیم صهیونیستی به ایران از سوی همه کشورهای منطقه و بسیاری از کشورهای جهان و درخواست برای پایان دادن به جنایات بنیامین نتانیاهو، یکی از ثمرات سفرهای دیپلماتیک سید عباس عراقچی در یک ماه گذشته بوده است. عربستان سعودی، قطر، کویت، ترکیه، امارات متحده عربی، عراق، بحرین، پاکستان این حملات را در حالی محکوم کردند که اردن در بیانیه خود به صراحت تاکید کرده است که حریم هوایی خود را در اختیار اسرائیل قرار نداده است. کشورهای منطقه و به ویژه همسایگان ایران، در طول یک ماه گذشته به صورت مداوم و موکد موضع تهران را در قبال بحرانآفرینی غرب شنیده و آن را مورد تایید قرار داده و با ایران در این زمینه همکاری کردهاند.
ایالات متحده آمریکا، اروپا و برخی کشورهای منطقه ماههاست که به بهانه آتشبس، منطقهی امن زمانی و نظامی برای جنایات رژیم صهیونیستی ایجاد کردهاند تا فرصت بیشتری برای کشتار در اختیار تل آویو قرار گیرد. با گذشت بیش از یک سال از بمباران نوار غزه و کشته و مجروح شدن هزاران انسان بی دفاع، آوارگی میلیون ها خانواده، هنوز پیش شرط های بنیامین نتایاهو برای آتش بس محقق نشده است و چشم اندازی هم برای تحقق آن دیده نمی شود. با وجود نشانه های غیرقابل انکار از تمایل تل آویو برای تداوم جنایت در غزه و لبنان، غرب و برخی کشورهای منطقه، فصل تازه ای از سریال آتش بس را با سناریو تازه کلید زده اند.
کوبیدن بر طبل صلح و مذاکره آتش بس درحالی که اسرائیل به ایران حمله کرده، حکایت از آن دارد که از دیدگاه آمریکا، این صلح تنها باید از سوی ایران مورد پذیرش قرار گیرد. ترتیبات آن به این صورت قابل ساده سازی است که رژیم صهیونیستی حمله ای علیه جمهوری اسلامی ایران انجام داد اما پس از آن هرگونه پاسخ ایران به این حمله، تهدیدگر صلح مورد اشاره، تحلیل شده و تهران را در شرایط خاص قرار خواهد داد. به دیگر سخن، صلح و آتش بس مورد نظر آمریکا و اسرائیل به این معناست که ما به ایران حمله کردیم اما پاسخ مشروع و قانونی ایران است که جنگ طلبی تفسیر شده و به افکار عمومی جهان و منطقه این گونه القا خواهد شد که تهران مذاکرات صلح و آتش بس را برهم زده و موجب تداوم جنگ در منطقه شده است!
تمام توصیفات منتشر شده از نحوه عملیات نظامی رژیم صهیونیستی علیه ایران و محدود و بینتیجه بودن آن، گرچه نشان از ضعف مفرط این رژیم در تقابل با ایران دارد اما حمله باید از دریچه نگاه جمهوری اسلامی مورد ارزیابی قرار گیرد.
الف) واقعیت آن است که برای تهران شلیک موشک یا شلیک یک گلوله به سوی مرزهای آبی و خاکی و هوایی خود؛ تفاوت چندانی در سیاستگذاری پاسخ ندارد. ایران به خطر افتادن امنیت ملی خود را چه با موشک و بمباران و چه با گلولهای ساده تحمل نخواهد کرد.
ب) هر آجر افتاده و هر پدافند آسیب دیده در عملیات بامداد شنبه، از سوی ایران خسارت تلقی شده و برای تهران تفاوتی در محدود بودن یا نبودن خسارات وجود نداشته و با قدرت پاسخ این خسارات داده خواهد شد.
پ) پاسخگویی به هر تجاوزی از سوی ایران قطعی، قاطع، مناسب و متناسب خواهد بود و زمان و مکان آن را نه هیاهوی رسانهای و تایید و تشویق و نه تهدید و تطمیع که صرفا تصمیمگیران ارشد نظام تعیین خواهند کرد. وعده صادق ایران مقابله با هر نوع تهدید امنیت ملی خود است و مرحله تازهای از عمل به این وعده در دستور کار مقامات تهران قرار گرفته است.