شبکه نمایش خانگی حالا روزگاری بسیار خوش تر از سینمای ایران را سپری می کند و از بیلبوردهای چند میلیاردی افراشته بر اتوبانها و بزرگراهها در سراسر کشور به مردم نگاه میکنند.
«بازنده»، «جوکر»، «گردنزنی» و چندین سریال دیگر که با دست و دلبازی هرچه تمامترِ اسپانسران و تولیدکنندگان خود، جای جای کشور را فرش کردهاند و مردم را به تماشای خود فرا میخوانند. بیلبوردهایی که بازه قیمتی اجاره آنها در تهران از ۵۰۰ میلیون تا ۵ میلیارد به بالاست. همین حالا تعداد سریالها و برنامههایی که از سه پلتفرم اصلی فعال در شبکه نمایش خانگی پخش میشوند قابل شمارش نیستند. بسیاری از مردم، حتی نام آنها را نیز نمیدانند. به جز سریالهای شاخص که سکه شانسی به نام تبلیغات محیطی، آنها را به یاد مردم میآورد، بسیاری از آثار این شبکه، طی دو سال اخیر تبدیل به پروژههایی نیمه کاره و شکست خورده شدهاند، اما در این میدان همچنان شاهد بازتولید آثار تازه هستیم.
روندی پرسشبرانگیز که ذهن را متوجه یک وضعیت پیچیده در بستر این شبکه میکند. گویی فضایی بر شبکه نمایش خانگی حاکم شده که در آن، تولیدکنندگان آثار، بیآنکه در قید و بند فروش اثر باشند، یکی پس از دیگری سریالهای تازه تولید میکنند، بهای گزاف آن را میپردازند، برخی را نیمهکاره رها میکنند و گاه علیرغم عدم اقبال مخاطب به سریال قبل، دوباره دست به ساخت پروژهای تازه میبرند. در واقع، چگونگی نظارت بر پولپاشیهای بدون حساب و کتاب در این شبکه همواره محل بحث و سوال است و مدعیانی که سنگ نظارت بر شبکه نمایش خانگی و گرفتن اختیار از وزارت ارشاد را به سینه میزدند نیز، دست به سینه به تماشای وضعیت موجود ایستادهاند. اما سوال اینجاست، هزینه این شکستها در شبکه نمایش خانگی را چه کسی میدهد؟
طی دو سال اخیر، آنچه مخاطب به طور جدی با آن مواجه شد، بالا رفتن تعرفه پلتفرمهای پخش فیلم بود که با استدلال افزایش تولیدات، توجیه میشد. تولیداتی پرستاره و گران که پرهیاهو آغاز میشدند و کمرمق به پایان میرسیدند.
به گزارش اقتصاد ۲۴، از طرفی بدیهی است در این حال و هوای اقتصادی کشور، بیش از ۹۰ درصد از مخاطبان این شبکه ترجیح میدهند که برای تماشای سریالهای مورد علاقهشان از راههای قانونی مانند خرید اشتراک یا دانلودهای مجاز استفاده نکنند. البته که وجود لینکهای دانلود رایگان در بسیاری از سایتها و کانالهای تلگرامی و یا امکان پخش برنامهها از طریق شبکههای ماهوارهای با کیفیت بالا در این ترجیح، بیتاثیر نیست. وضعیتی که باعث میشود، فروش نسخههای اورجینال فیلم و یا لینکهای دانلود حلال درآمدی قابل توجیه برای شبکه نمایش خانگی به همراه نداشته باشد. از طرف دیگر، با گسترش استفاده از پلتفرمهای دیجیتال و استریمینگ، شبکه نمایش خانگی همچنین با رقبای قدرتمندی مواجه است که توانستهاند توجه مخاطبان را به خود جلب کنند و درآمد زیادی را از طریق این پلتفرمها کسب کنند.این موضوع ممکن است باعث کاهش تعداد مخاطبان و درآمد شبکه نمایش خانگی شود. در ضمن، هزینههای بالای تولید سریالها نیز باعث میشود که فروش نسخههای دیجیتال و درآمد حاصل از آنها کمتر از انتظارات باشد. از طرفی، حتی با درآمد حاصل از دانلود قانونی (هزینه ۱۲ هزار تومان) و حق اشتراک (به طور میانگین ۱۶۵ هزار تومان)، کمی عجیب به نظر میرسد که شبکه نمایش خانگی بتواند از عهده هزینههای تولید و حتی دستمزد عوامل خدماتی برآید!
اقتصاد شبکه نمایش خانگی به طور طبیعی متاثر از برگشت سرمایه در تولیدات مختلف است. پاسخ به چگونگی توجیه اقتصادی در این شبکه نیازمند دارا بودن چند مولفه است. از وضعیت دستمزد افراد در شبکه نمایش خانگی و مقایسه آن با دستمزد عوامل در تلوزیون تا تعیین تفاوت معقول و منطقی میان این دو پدیده رسانهای؛ چرا که دستمزد ستارگان احتمالا اصلیترین هزینه هر سریال را تشکیل خواهد داد. با آغاز دولت سیزدهم سیستم شفافسازی عملکرد مالی که از سوی سازمان سینمایی وزارت ارشاد و از طریق سایت رسمی آن منتشر میشد، منفعل ماند و در دولت چهاردهم نیز ظاهرا وضع به همان منوال است. هرچند در آن دوران هم فعالیت مالی که در بستر شبکه نمایش خانگی در جریان بود، شبهناک باقی مانده بود. با این حال جستجو در دادهها هرچند هم که پراکنده باشند، اطلاعات جالبی به دست خواهد داد.
به گزارش اقتصاد ۲۴، در سال ۹۵، برآوردها حاکی از آن بودند که گردش مالی این شبکه حدود ۸۰۰ میلیارد تومان است. در حالی که گردش مالی سینمای ایران در همان سال، ۵۰ میلیارد تومان و گردش مالی دانلود سایتهای غیرمجاز حدود ۵۰۰ میلیارد تومان بود.
در مقابل، سرپرست شبکه نمایش خانگی اعلام کرده بود که گردش مالی این شبکه حدود ۲۰۰ میلیارد تومان است. (این میزان پول از طریق تولید حدود ۱۰ عنوان سریال و حداقل ۶۰ فیلم سینمایی تأمین میشود). نقاط ابهام و ناهمخوانی در گزارشهایی که نشاندهنده مشکلات موجود در گردش مالی و اعتمادسازی برای عموم بوده و هست.
نکته دیگر هزینههای بالای تولید سریالها است که سبب میشود فروش نسخههای دیجیتال و لینکهای دانلود قانونی به اندازه کافی سودآور نباشند. در واقع، حتی با درآمد حاصل از دانلود قانونی و حق اشتراک، توانایی تأمین هزینههای تولید و دستمزد عوامل خدماتی هم فراهم نخواهد شد! با فرض کاربران ۱ میلیون و ۸۰ نفری فیلیمو و متوسط ۱۴۰ هزارتومانی تعرفهها، بدون در نظر گرفتن مالیات، تبلیغات و سایر متعلقات، فیلیمو در ماه احتمالا بیش از ۱۵۱ میلیارد تومان درآمد دارد که ضرب آن در ۱۲ عدد بسیار بزرگتری را به دست میدهد.
به گزارش اقتصاد ۲۴، هرچند اگر ورود فیلیمو به عرصه تولید، حجم بالای تولیدات سریالی و مستند و هزینهها و دستمزدهای معمول ستارهبازی در آثار و ... را از این مبلغ کم کنیم، رقم تقریبا بیشتر از نصف میشود با این حال، حجم بالای تبلیغات و ورود اسپانسران و نامهای ناشناس در بستر سرمایهگذاری به فیلیمو و سایر پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی، ناخداگاه ذهن را به سمت ماجراهای مالی عرصه هنرهای تجسمی، پولپاشی برای آثار نقاشی و ویترینسازی برای جابهجایی سرمایه میکشاند.
از طرفی گزارش یکتانت نشان میدهد که تعداد کل نصب اپلیکیشنهای شبکه نمایش خانگی بیش از بیست میلیون نصب است و گردش مالی تبلیغات در VODها به بیش از سیصد میلیارد تومان میرسد.
همین حالا شبکه نمایش خانگی ۱۵ سریال و رئالیتیشوی در حال پخش دارد و به انتظار آثاری چون «هزار و یک شب»، «اهل هوا»، «هزار افسون»، برنامه «بیعاطفه»، «ازازیل» و «سووشون»، «بلیت یک طرفه»، «وحشی» و «پوکر» نشسته است.
سریالهایی که کسی نمیداند به فرجام خوش «خاتون»، «پوست شیر»، «در انتهای شب» و «افعی تهران» میرسند یا، چون «جزیره»، «حرفهای»، «میدان سرخ»، «سرگیجه»، «عقرب عاشق»، «حیثیت گمشده» و دهها اثر دیگر که طی دو سال اخیر ساخته شدند، بهای گزاف میدهند، اما شکست را در آغوش میگیرند؟