توجه به ماهیت وفاق ملی یک بحث ضروری برای ماست تا بتوانیم به جامعه بگوییم ما یک گفتمان متفاوت از دورههای قبل داشتهایم. مساله دوم این است که آیا وفاق ملی در جامعه شکل گرفته و ما میخواهیم آن را تدوین کنیم یا یک برساخته است؟ مثلاً من در مورد گفتمان اصلاحات فکر میکنم هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ معنوی اصلاحات هنوز زنده است؛ یک دورههایی آسیب دیده ولی هنوز ممکن است به عنوان افتخار بگویم که من اصلاحطلب هستم.
اگر یادتان باشد آقای مهندس موسوی در مناظرات میگفت که من یک آدم انقلابی هستم. حالا مفهوم انقلابی خیلی تغییر کرده اما چون اصالت داشت و مهندس موسوی مفهوم اصیل گفتمان انقلابی را مطرح میکرد، قابل افتخار و دفاع بود؛ و هنوز هم در بخشهایی از حاکمیت با تفاسیر دیگری این را میگویند. «وفاق ملی» یعنی اصالت وجود را به چیزی به نام «ایران» بدهیم. به نظرم نظام جمهوری اسلامی در لایههای آسیبشناسانه خودش به این نتیجه رسیده باشد که با یک حاکمیت یکدست نمیتوان کشور را اداره کرد. ایران وحدت در کثرتی دارد که اجازه میدهد همه هویتهای خودشان را داشته باشند. ما راجع به نژاد برتر و آریایی صحبت نمیکنیم و ما راجع به فارسها صحبت نمیکنیم؛ راجع به فارسی صحبت میکنیم که واقعاً یک زبان فراقومی است.
از نظر من دولت آقای پزشکیان پاسخ مستقیم به بحرانهایی است که از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ و به طور مشخص در سال ۱۴۰۱ در کشور ما رخ داده و جامعه ما اعتراض خودش را رسانده است. آقای پزشکیان اگر بداند که پژواک آن کلام، دولت ایشان است حتماً به علوم اجتماعی و مفاهیم وفاق ملی اهمیت بیشتری خواهد داد. اینکه پرچم ایران را یک آذربایجانی بلند کند، خیلی فرصت طلایی برای کشور ماست که مفهوم وفاق ملی حول موضوع ایران شکل بگیرد.
من واقعاً نگران ایران هستم و احساس میکنم که بیش از هر زمانی تجزیهطلبی، جهانوطنی، جنگافروزی و توسعهستیزی در کمین ایران است. یعنی اگر آقای پزشکیان بتواند یک دولت ملی به معنای واقعی درست کند، یک فرصت تاریخی برای ایران است. دولت ملی به معنای ملت شدن تکتک شهروندان ایرانی است که از موضع شهروندی بتوانند حقوق خودشان را از نهاد دولت بگیرند.