به قول فوتبالیها از زمین خاکی شروع کرده و به قول خودش از در وارد شده است و نه از پنجره. خاک خورده زمینهای خاکی وزارت امور خارجه، امروز بعد از ۳۹ سال که نخستین بار پا به زمینی متعلق به وزارت خارجه گذاشت، قرار است در جایگاه ویژه این وزارتخانه بنشیند؛ البته اگر پایداریچیهای مجلس مجال دهند! «سید عباس عراقچی».
متولد ۱۳۴۱ در تهران است، در خانوادهای اصالتا اصفهانی، مذهبی و متمول؛ بچه خیابان بهار است؛ از خیابانهای طولانی تهران؛ از پیچشمران تا بهار شیراز. انقلاب که شد ۱۶ سال داشت و مدرسهای بود؛ وقتی دیپلم گرفت و بنا داشت وارد دانشگاه شود، به درهای بسته دانشگاهها خورد؛ از سال ۱۳۵۸ همه دانشگاههای کشور تعطیل شده بود تا در تعطیلی، انقلابی در فرهنگ دانشگاهها ایجاد کنند.
مدتی صبر کرد تا دانشگاهها باز شوند؛ اما نه تنها دانشگاهها باز نشدند، بلکه جنگ هم شروع شد. چند ماهی که از جنگ گذشت، به واسطه یکی از دوستانش وارد سپاه پاسداران شد؛ دوستی که اتفاقا از دوستان «حسین شریعتمداری» مدیر مسئول روزنامه کیهان بوده است. با پیوستن به سپاه پاسداران، او به جبهههای جنگ رفت. تا سال ۱۳۶۴ که یک آگهی مسیر زندگیاش را تغییر داد: «روزی یکی از همکارانمان در سپاه که دوستی خیلی نزدیکی داشتیم به من گفت که این آگهی دانشکده وزارت خارجه را چاپ کردند اگر میخواهی بیا برویم. مطالعه کردیم و گفتیم حالا بد نیست برویم امتحان بدهیم ببینیم چه می شود؟ رفتیم ثبت نام کردیم، با هم امتحان دادیم، من قبول شدم».
آن زمان بود که دیگر ردای سپاه را با پیراهنهای یقه گرد تعویض کرد. روند ادامه تحصیلش را خودش اینگونه توضیح داده است: «از سال ۱۳۶۸ به بعد در دانشگاه آزاد ادامه دادم و قبول شدم. سهمیه های دانشگاه دولتی خیلی محدود بود. برای رشته روابط بین الملل دانشگاه دولتی شرکت کردیم که حدود ۱۱ یا ۱۲ نفر میخواستند و من نفر بیستم شدم و خلاصه قبول نشدم. دانشگاه آزاد قبول شدم و در حین کار فوق لیسانس دانشگاه آزاد را در رشته علوم سیاسی گرفتم و بعد در وزارت خارجه بورسیه به من تعلق گرفت. رفتم انگلیس که آنجا می توانستم هم فوق لیسانس را دوباره بخوانم، هم بعد تا دکترا ادامه بدهم. منتها فوق لیسانس ایران را قبول کردند و بعد وارد دکترا شدم که حدودا دو ساله تمام شد.» دانشگاهی که او در آن مقطع دکترایش را گذرانده، یکی از دانشگاههای برتر بریتانیاست؛ دانشگاه کنت، واقع در جنوب شرق سرزمین انگلستان.
حد فاصل ورودش به وزارت خارجه تا اقامت دو ساله در بریتانیا، مراتب را به صورت پلکانی بالا رفت؛ با کارشناس اداره مجامع اسلامی منطقه ای و غیرمتعهدها شروع کرد؛ ادارهای که الان دیگر وجود خارجی ندارد و اداره سیاسی بین المللی همان کار را انجام میدهد. پس از گذشت زمان، عراقچی در همان اداره معاون شد. به بریتانیا رفت و برگشت؛ پس از بازگشت رئیس گروه مطالعاتی دفتر مطالعات شد؛ که در حد رئیس اداره است.
از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲ در دولتهای خاتمی به هلسینکی رفت؛ سفارت ایران در فنلاند را یک دوره ۴ ساله بر عهده داشت. پس از بازگشت به تهران، رئیس اداره اول غرب اروپا شد. بعد از یک سال ریاست همانجایی را بر عهده گرفت که برای نخستین بار سال ۱۳۶۴ وارد آن شد؛ دانشکده وزارت خارجه.
با تغییر دولت و وزیر خارجه، منوچهر متکی به جای کمال خرازی بر صندلی وزارت تکیه زد. عراقچی هم در آن دوره، معاون بین الملل وزارت امور خارجه شد. دو سال در این جایگاه بود و از سال ۱۳۸۶ به عنوان سفیر ایران در ژاپن منصوب شد. ۴ سال هم آنجا بود. پس از بازگشت در سال ۱۳۹۰، معاون آسیا وزارت خارجه شد.
در اواخر دولت محمود احمدینژاد وقتی رامین مهمانپرست سخنگوی وقت وزارت خارجه سودای ریاست جمهوری به سرش زد، عراقچی به طور موقت عهدهدار این مسئولیت نیز شد؛ چند ماه در این جایگاه بود که باعث شد نام او در بین سخنگوهای وزارت خارجه نوشته شود.
با آغاز دولت حسن روحانی و وزارت جواد ظریف، به معاونت بینالملل وزارت خارجه رفت؛ البته ماموریت مهمتر او در این ۸ سال، حضور در مذاکرات هستهای میان ایران و ۶ قدرت جهانی بود. مذاکراتی که از شهریور ۹۲ در نیویورک و در حاشیه اجلاسیه مجمع عمومی آغاز شد؛ عباس عراقچی همراه دو عضو ارشد دیگر تیم هستهای یعنی جواد ظریف رئیس تیم و مجید تختروانچی دیگر معاون وزارت خارجه، عهدهدار مذاکرات هستهای بودند.
از همین رو، در همان روزهای ابتدایی مذاکرات، آماج سختترین حملات تندروها قرار گرفتند. شاید آنها تصور میکردند وقتی سیاستهای نظام برای این مخالفان تشریح شود، به مرور این حملات کم میشود؛ اما نه تنها کم نشد، که روز به روز افزایش یافت. مخالفان پروژههای متفاوتی روی مذاکرهکنندگان ایرانی پیاده میکردند؛ آنها از یک سو باید با نمایندگان ۶ قدرت جهانی میجنگیدند و از سوی دیگر در داخل حملات مخالفان را تحمل میکردند؛ آنها در مذاکرات میتوانستند با حربههای مختلف با قدرتهای جهانی بجنگند اما مقابل مخالفان داخلی دستانشان بسته و دهانشان دوخته بود؛ چرا که اگر پاسخ آنها را میدادند، ممکن بود منافع کشور در مذاکرات به خطر بیفتد.
از همین رو تنها سکوت و مخالفان نیز از این وضعیت سوءاستفاده میکردند و با حربههای مختلف مذاکرهکنندگان را زیرضرب میبردند؛ آنها حتی پا را فراتر میگذاشتند و به صورت غیررسمی و از طریق بازوهای رسانهای و سایبریشان فشارهای بدون مرز علیه تیم مذاکرهکننده را به اجرا گذاشتند.
آنها قصد مرعوبسازی مذاکرهکنندگان و حامیان آن در داخل را داشتند تا هزینه دفاع از برچیده شدن تحریمها را بالا ببرند؛ مشخصا مخالفان مواضعی را اتخاذ میکردند که در آنسوی مرزها اشتراکات زیادی با مواضع مخالفان خارجی توافق هستهای داشت؛ هر دو طیف تلاش خود را میکردند تا توافق به نتیجه نرسد.
عراقچی پس از به نتیجه رسیدن برجام، مشغول کار خود در وزارت خارجه شد و مسائل مربوط به برجام را پیگیری میکرد.
از بهمن ماه ۱۳۹۶ از معاونت بینالملل وزارت خارجه به معاونت سیاسی منتقل شد. وقتی نماینده مخالفان برجام، یعنی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در سال ۹۷ از برجام خارج شد، بار دیگر محملی شد برای همسویان داخلی مخالفان خارجی برجام تا تیم مذاکرهکنده را زیر ضرب ببرند؛ با انواع و اقسام حربهها. گرچه برخی طیفهای اصولگرا برای عراقچی تفاوتهایی با ظریف و روانچی قائل بودند، اما در مجموع مخالفان همه تیم را میزدند و توانستند دست بالا را پیدا کنند و بجای انتقاد به طرف خارجی، آتش توپخانهشان را به سمت تیم ایرانی بگیرند.
معاون وزیر خارجه در دورانی که جو بایدن در کاخ سفید قدرت را در دست گرفت و بنا داشت به برجام بازگردد، مخالفان داخلی سنگهایی بر سر این راه گذاشتند و نتیجتا نشد که بشود. پس از پایان دولت روحانی، عراقچی به عنوان دبیر شورای راهبردی روابط خارجی منصوب شد؛ شورایی که اعضای آن منصوب رهبری هستند.
حالا عراقچی ۶۲ ساله، ۸ سال پس از مذاکره در فشار و سه سال پس از قرار گرفتن تحت حملات بدون حد و مرز مخالفان به عنوان وزیر پیشنهادی برای وزارت خارجه معرفی شده است تا عنان کار را از علی باقری سرپرست وزارت خارجه بگیرد؛ کسی که سال ۹۲ در گفتوگو با هفتهنامه پنجره او را « دوست بسیار خوب» خود معرفی کرده بود.
در مجموع میتوان عراقچی را فردی دانست که با ظریف تفاوتهای زیادی دارد؛ چه به لحاظ شخصیتی، چه به لحاظ عقبه و چه به لحاظ سیاستهایی که پی میگیرد؛ او فردی میانهرو است که میتواند مورد توافق طرفهای سیاسی قرار بگیرد؛ البته که مخالفان همیشگی او از الان شروع کردهاند به مخالفخوانی.
روی کار آمدن عباس عراقچی میتواند تنشهای بینالمللی علیه ایران را تا حد زیادی مهار کند و فشارهای ناشی از تحریمها را با قابلیتهایی که دارد کم کند؛ البته اگر تندروها مانند همیشه نخواهند سنگاندازی کنند؛ اما این بار فردی مقابلشان قرار دارد که حمایت مشاوران رهبری را پشتسر خود دارد و دبیر شورای منصوب رهبری است.