تنش ها در منطقه پس از ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس به اوج خود رسیده است. تحولات جدید در حالی رخ داد که پیش تر ایران در نیمه شب ۲۵ فروردین ماه سال جاری در پاسخ به تجاوز نظامی اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق عملیات تنبیهی وعده صادق را ترتیب داد و با ده ها موشک و پهپاد اراضی اشغالی را هدف حمله قرار داد. با اوج گرفتن تنش ها در منطقه و احتمال باز شدن جبهه های جدید جنگ، ایران نیز به دنبال انتقام گرفتن از اسرائیل در پی ترور هنیه است و برخی معتقدند انتقام تهران به مراتب کوبنده تر از عملیات صادق خواهد بود. دکتر علاءالدین غروی استاد دانشکده روابط بین الملل در گفتگویی در کافه خبر تحولات منطقه را از زمان عملیات هفتم اکتبر یا طوفان الاقصی بررسی می کند که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
برای ورود به بحث کمی عمیق تر به مسائل نگاه کنیم و ماجرا را از زمان عملیات هفتم اکتبر بررسی کنیم. نظر شما درباره این عملیات چیست و از چه لحاظ اهمیت دارد؟
حمله برق آسای رزمندگان فلسطینی هفتاد و چند سال پس از اشغال سرزمین فلسطین و سرکوب و غصب کردن زمینهای فلسطینیان بویژه پس از ۱۹۴۸ که دولت بنیادگرای افراطی اسرائیل سر کار آمد صورت گرفت. البته آن زمان کشورهای مسلمان و عرب خاورمیانه چنین دولتی را تاب نیاوردند و بعد از کش و قوسهای زیاد بالاخره با فشار آمریکا، انگلستان و دولتهای غربی نهایتا کشور یهودی-صهیونیستی به رسمیت شناخته شد اما همواره نه تنها در ذهن کشورهای مسلمان بلکه در ذهن مردم بسیاری از کشورها به عنوان یک دولت نا مشروع شناخته شده است.
طوفان الاقصی بعد از چندین دوره رویارویی کشورهای عربی با اسرائیل اتفاق افتاد. منظور از کشورهای عربی، سوریه، اردن، مصر است.اینها کشورهایی بودند که با تشکیل این دولت در ۱۹۴۸ با صهیونیست های غاصب، درگیر شدند و متاسفانه شکست خوردند. ایستادگی کشورهای معروف به خط اول مقاومت علیه رژیم اسراییل ادامه یافت و در جنگ ژوئن ۱۹۶۷ میلادی جنگ شش روزه اتفاق افتاد و اسراییل توانست با غافلگیر کردن کشورهای عربی، به پیروزی قاطع دست یابد. در آن جنگ تمام نیروی هوایی مصر، سوریه و اردن از بین رفت. بعدها با انتشار اخبار معلوم شد که سرویسهای جاسوسی اسرائیل خبر داشتند که مصر در تدارک حمله به اسرائیل است و از این طریق در جنگ پیش دستی کردند و با کمکهای گستردهی تسلیحاتی آمریکا به اسرائیل که پل هوایی برای انتقال گسترده جنگ افزاز و مهمات ایجاد کرده بود، اسراییل به پیروزی رسید.
در مورد افغانستان همین اتفاق افتاد یعنی بعد از مسالهی یازده سپتامبر ۲۰۰۱، آمریکاییها گفتند که القاعده در افغانستان حضور دارد بنابر این ادعا از شورای امنیت یک قطع نامه گرفتند و بر این اساس به افغانستان حمله کردند. مثال بهترش کویت است. وقتی صدام حسین کویت را اشغال کرد شورای امنیت یک قطعنامه صادر کرد و فورا آمریکا و تعداد دیگری از کشورها به عراق حمله کردند و صدام حسین را شکست دادند. اما نکته جالب اینجاست که لازم الاجرا بودن قطعنامهها در مورد اسرائیل اتفاق نیافتاده است. بخاطر حمایت بی قید و شرط آمریکا از اسرائیل، رژیم اشغالگر صهیونیستی این قطعنامه لازم الاجرا را اجرا نکرد. از ۱۹۴۸ تاکنون در حدود ۷۸ قطعنامه لازم الاجرای شورای امنیت در مورد اسرائیل صادر شده است.
بقیه این قطعنامه ها در مورد تشکیل دولت اسرائیل، شهرکهای غیر قانونی در زمینهای فلسطینی ها و ... به تصویب شورای امنیت رسیده است اما هیچ کدام را رژیم یاغی و سرکش اسرائیل نپذیرفته است. غزه، یکی از همین مناطقی است که برخلاف قطعنامه های شورای امنیت در تصرف غاصبانه رژیم صهیونیستی قرار دارد. جایی است که از دهه های پیش مرتب بمباران شده و هزاران فلسطینی غیر نظامی کشته و مجروح شده اند . در چند دهه پیش با کوچکترین تکانی اسرائیل آب و برق غزه را قطع میکرد و اجازهی ورود مواد غذایی را نمیداد. مصر هم که در رفح با اسرائیل مرز دارد از ترس اسراییل در غزه برای ورود مواد غذایی، دارو و دیگر کمکهای انساندوستانه با حماس همکاری نمیکرد.
مسالهی هفت اکتبر یک باره اتفاق نیافتاده است. غزهای ها سالهای سال کشته و سرکوب میشدند. بعد از اتفاقاتی که در بیت المقدس افتاد یعنی حملهی راستهای افراطی صهیونیست به مسلمانها و بیاحترامی که به بیتالمقدس کردند؛ انگیزه و بهانه برای حماس ایجاد شد. مبارزان حماس از چندین سال قبل برای یک حملهی بزرگ و غافلگیرانه برنامه ریزی کرده بودند. وقتی از رهبران حماس و مردم فلسطین پرسیدند که آیا این اقدام مقاومت به این همه کشته و ویرانی میارزید، پاسخ دادند که ما قبل از این هم زندگی نداشتیم و همیشه زیر بمبارانهای وحشیانه صهیونیستها بوده ایم.
هفت اکتبر یک تکان و زلزلهی بزرگ در منطقهی خاورمیانه بود. کشوری که شکست ناپذیر بود و هیچ قدرتی جرات نداشت تیری به آنجا شلیک کند و در واقع فعال ما یشا بود و هر کاری دلش میخواست میکرد، متحمل ضربات مرگبار مجاهدان مقاومت فلسطین شد. فلسطینیها به درون سرزمین اصلی اسرائیل وارد شدند تا جایی که به تشکیلات نظامی، پلیس و ... دست پیدا کردند و تعداد زیادی از نظامیان صهیونیست را کشتند و یا اسیر کردند. مجموعه این عملیات حیرت انگیز اسرائیل را در یک شوک بزرگ فرو برد.
آقای دکتر در مورد طوفان الاقصی عملا شاهد طرح برخی تئوری های توطئه هستیم به گونه ای روسیه را صحنه گردان این اتفاق تلقی می کنند. از نظر شما نقشه روسیه و شخص پوتین علت وقوع این عملیات بود؟
من اساسا با تئوری توطئه همیشه مخالف بودم. ما ایرانیها از زمان قاجار هر اتفاقی ناخوشایند و بدی که رخ میداد میگفتیم کار انگلیسیها است! اکنون هم متاسفانه با همین توهم توطئه میگویند کار، کار روسهاست! انتساب حمله غافلگیر کننده حماس به روسیه، در واقع بی ارزش کردن حرکت مقاومت فلسطینی هاست. اینطور نیست که وقتی یک اتفاق در صحنهی بینالملل رخ بدهد بگوییم کار فلانیها است. بدون شک عملیات حماس یک جای تنفس و استفاده و موقعیت خوب برای روسیه ایجادکرد اما هیچ دلیل محکم و به اصطلاح محکمه پسندی سندی پیدا نکردیم که روسیه پشت این قضیه باشد. من شخصا به این اعتقاد ندارم. روسیه میخواست که چنین اتفاقی بیافتد یعنی توجه آمریکا و سایر دولتهای غربی از اوکراین به طرف خاورمیانه برگردد. الان اوکراین اولویت دوم غرب قرار گرفته است و آقای زلنسکی رییس جمهور این کشور مدام فریاد میزند که غرب ما را فراموش کرده است. کمکهایی که آمریکا میخواهد به اوکراین بدهد در کنگرهی آمریکا کم میشود و در کاسهی اسرائیل گذاشته میشود. دولت اوکراین به شدت عصبانی است که نه تنها آمریکا بلکه اروپاییها سردی نشان میدهند. قطعا این وضعیت مطلوب روسیه است اما سندی دال بر این نیست که روسیه در این عملیات دست داشته باشد.
آقای غروی در مورد اهداف سیاسی اسرائیل در منطقه و به خصوص فلسطین تحلیل های متفاوتی ارائه می شود اما به لحاظ عقیدتی کمتر این مساله مورد بحث قرار می گیرد. با توجه به باورهای صهیونیستی پیرامون ارض موعود، فکر میکنید اسرائیلیها در غزه به دنبال چه چیزی میگردند؟ چه آیندهای را برای غزه متصور هستید؟
اتفاقاتی که افتاده اسرائیل را در بن بست قرار داده است. مشکل اسرائیل این است که از یک طرف با شکست نظامی خود در برابر مردم در محاصرهی غزه با سلاحهای ابتدایی شان چه بکند. بحران دوم اسرائیل مشروعیت دولت نتانیاهو است. نتانیاهو به عنوان یک مجرم در قوه قضاییهی اسرائیل پرونده دارد. مخالفان او میگویند که باید استعفا بکند تا در دادگاه به اتهاماتش رسیدگی بشود. او برای اینکه توجهها را از پروندههای ، خودش دور بکند مسالهی سرکوب را زیاد کرده تا بگوید من دارم از صهیونیسم دفاع میکنم، مخالفان نتانیاهو اما بسیار قدرتمند هستند.
قبل از عملیات هفت اکتبر هر روز در کنار ساختمان دولت و پارلمان اسرائیل تظاهرات بزرگ در جریان بود که خواستار استعفای نتانیاهو بودند. الان هم معتقدند که او در مرگ و اسارات اسرائیلیها مقصر است چرا که مذاکره نمیکند و نمیخواهد جنگ را تمام کند.
در رابطه با صهیونیسم باید بدانیم که ما دو نوع صهیونیسم داریم. صهیونیسم مذهبی و صهیونیسم سیاسی.
صهیونیسم مذهبی که به آن صهیونیسم ارتدکس هم گفته میشود بر این باور است که تا ظهور مسیح یا همان منجی یا موعود، یهودیان نباید به سرزمین موعود برگردند.
در داستان مجازات عیسی مسیح بدست امپراتوری یهود، گفته میشود: عیسی مسیح را منافقان دنبال کردند و قصد کشتنش داشتند. برای آزردنش صلیب سنگینی بر دوشش نهادند و به رفتن وادارش کردند. عیسی با این حال جلوی خانه یک یهودی موسوم به «آهاس ورس» رسید. از خستگی به جان آمده بود. همان جا ایستاد و از مرد یهودی اجازه خواست تا بر سکوی خانهاش بنشیند، یهودی او را به خشونت راند و گفت راه برو! راه برو. عیسی با چشمان اشکبار به وی نگریست و گفت تو هم تا ابد در دنیا سرگردان خواهی بود. میگویند از آن روز مرد یهودی، سرگردان شده و هر جا که بخواهد قرار گیرد یک دست غیبی با قوتی فرا بشری می راندش و صدایی میگوید راه برو راه برو راه برو! بنا بر این افسانه تفگر سنتی یهودی بر این باور است که خداوند یهودیان را بخاطر نافرمانی از پیامبرشان تنبیه کرده و آنها باید تا زمان ظهور منجی یعنی مسیح، باید سرگردان باشند.
جنبش جدید صهیونیسم سیاسی توسط تئودور هرتزل، یهودی صهیونیست مجارستانی در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت و تقریبا ۵ دهه بعد، منجر به تشکیل دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین شد. هرتزل سازمان جهانی صهیونیسم را برای پیشبرد اهداف خود و کوچاندن یهودیهای جهان بویژه اروپا به فلسطین، تاسیس کرد. او در سال ۱۸۹۷ کنگره جهانی صهیونیسم را با همدستی سرمایه داران بزرگ صهیونیست در شهر بازل (بال) سوییس تشکیل داد تا طرح استعماری ایجاد دولت یهودی را در فلسطین به سرانجام رساند. فعالیتهای گسترده هرتزل و همراهی سرمایه داران بزرگ یهودی در اروپا و آمریکا و نیز دید مثبت برخی دولتهای اروپایی بویژه دولت استعمارگر انگلیس زمینه را برای ایجاد دولت یهودی فراهم نمود. در سال ۱۹۱۷، در میانه جنگ جهانی اول، لرد بالفور، وزیر خارجه دولت استعمارگر انگلیس، با صدور اعلامیه ای به یهودیان وعده داد که آنها میتوانند یک میهن ملی (یهودی) در فلسطین ایجاد کنند. در آن زمان جمعیت یهودیان ساکن در فلسطین فقط ۵ در صد بود. بیشترین جمعیت ساکن در فلسطین به ترتیب مسلمانان و سپس مسیحیان بودند. این بیانیه در قالب «نامه» توسط لرد بالفور ، در ۲ نوامبر ۱۹۱۷ به «لرد ادموند دو روچیلد»، یکی از میلیاردر های یهودی و از رهبران آن زمان جنبش صهیونیسم، فرستاده شد.
آن خاخامهای یهودی که در برابر مقر سازمان ملل متحد بر علیه اسراییل تظاهرات میکنند و دیگر خاخامهایی که علیه دولت اسرائیل در درون آن کشور تظاهرات میکنند؛ صهیونیست هستند اما صهیونیست غیر سیاسی اند. آنها باور دارند که ما زمانی به سرزمین موعود باز میگردیم که مسیح ظهور بکند و همهی دشمنان ما را قلع و قمع کند. البته منظور از دشمنان، عمدتا مسلمان ها و نیز هر گروه یا قدرتی غیر از خود آنهاست. مسیحی که آنها میگویند مسیح ساخته و پرداخته خود یهودیها است نه مسیحی که در انجیل هست. الان این اتفاقات باعث شده که موضع یهودیان سنتی تقویت شود. این روزها دانشجویان دانشگاههای بزرگ آمریکا به حمایت از ملت مظلوم فلسطین و مخالفت با رژیم نسل کش صهیونیستی تظاهرات میکنند. تظاهرات در دانشگاه کلمبیا که یکی از بزرگترین و مهم ترین دانشگاههای آمریکا است و نیز در دانشگاههای ییل ، هاروارد و ...ادامه دارد. آنها میگویند چرا باید بیش از پانزده هزار کودک در غزه کشته شوند. همه اینها تاثیر عملیات هفت اکتبر است. تاثیر این حمله در ایجاد جو طرفداری از فلسطین در سراسر جهان حتی در کشوری مثل اردن که به شدت امنیتی و مرعوب اسراییل است دیده میشود. مردم اردن بر علیه اسراییل تظاهرات میکنند. مردم مصر از مرز رفح از لا به لای دیوارها نان به مردم غزه دادند و خواستار ورود به غزه برای کمک به مردم تحت محاصره اسراییل شدند . بعد از حملهی وعدهی صادق ایران، مردم در خیابانهای اردن و برخی دیگر از کشورهای عربی شادی کردند. این عملیات، محبوبیت ایران در کشورهای عرب را بسیار بالابرده است.
فکر میکنید عملیات وعدهی صادق باعث ایجاد بازدارندگی برای ایران شد یا صرفا تنشها بین ایران و اسرائیل را بالاتر برد؟
بدون شک این عملیات در سطح جهانی بسیار اهمیت یافت و بعنوان یک عملیات عجیب و تاریخی جلوه گر شد. پیش از آن، اسرائیلیها خود را شکست ناپذیر میدانستند . عملیات وعدهی صادق، به خانه یا اتاق شیشه ای صهیونیست ها که کسی نمیتوانست به آن سنگ بزند؛ سنگ زد. جهان عرب در طی هفت دهه گذشته هیچگاه جرات و شهامت اینکار را نداشت. این عملیات ایران را به عنوان قدرت برتر نظامی خاورمیانه مطرح ساخت که میتواند صدها موشک و پهپاد را به داخل خاک اسرائیل بفرستد. رسانههای اسرائیلی میگویند همهی موشکها را ما رهیابی کردیم اما شواهد و قرائن و اسنادی که هست نشان میدهد که تعدادی از این موشک ها در داخل اسرائیل به هدفهای مهم نظامی اصابت کرده است. این نقاطی که موشک برخورد کرده است خط قرمز اسرائیل بود. از پایگاه هوایی تا بندر ایلات و مناطق دیگر. این موشک زدنها و این حملهها حتی اگر در بدبینانهترین گمانهزنیها بگوییم فقط یک موشک به داخل اسرائیل به هدف خورده باشد، یک اتفاق تاریخی است.
این عملیات از یک طرف ایران را به عنوان یک قدرت نظامی مطرح کرد و از سوی دیگر یک اعتماد به نفسی در داخل برای نظام جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرد تا بگوید که ما این قدرت را داریم تا داخل اسراییل را مورد حمله قرار دهیم .به گفته کارشناسان نظامی در ایران، تازه این عملیات، بسیار عملیات محدودی بود و گفته میشود موشکهایی که استفاده شد موشکهای درجهی اول ایران نبوده است. ایران به خاطر قدرت موشکی و پهپادی خود موفق بوده و یک عملیات عجیب و تاریخی صورت گرفته است. واقعیت این است که ما در منطقهای بسیار حساس زندگی میکنیم. ما در محاصرهی چندین کشور زندگی میکنیم که یا دشمناند و در اردوگاه غرب هستند و یا بصورت بالقوه میتوانند به متحدان اسراییل و یا آمریکا تبدیل شوند. شما حساب کنید از عربستان تا کشورهای خلیجفارس در جنوب و نیز در مرزهای شمال غربی، دولت باکو و ترکیه عضو پیمان ناتو را داریم که با رویکرد دو گانه بازیهای سیاسی خود را دارند. در عین حال، همهی این کشورها از این قضیه متاثر اند. ایران الان اعتماد به نفس پیدا کرده و به دشمنان خود میگوید اگر بخواهید با ما بازی کنید ما ساکت نخواهیم نشست. دههها است که آمریکا ایران را با گزینهی نظامی تهدید میکند اما نتوانسته کاری انجام بدهد. ایران عراق نیست که در عرض چند روز آقای بوش پروندهاش را بپیچد. ایران کشور بزرگی است از بندر چابهار تا دریای کاسپین. مردم ایران شجاع و میهندوست هستند و علیه بیگانه میجنگند. مردم ایران اگر تهدید بیگانه را ببینید ساکت نمینشینند.
در عین حال میدانید که حمایت از فلسطین در جمهوری اسلامی به صورت قانون مصوب مجلس در آمده است:
بنا بر بیانیه مرکز پژوهشهای مجلس: در اجراء اصل یکصد و بیست و سوم(۱۲۳) قانون اساسی جمهوریاسلامیایران قانون الزام دولت به حمایت همهجانبه از مردم مظلوم فلسطین که با عنوان طرح دوفوریتی به مجلسشورای اسلامی تقدیم گردیده بود با تصویب در جلسه علنی روز چهارشنبه مورخ ۱۱/۱۰/۱۳۸۷ و تأیید شورای محترم نگهبان به پیوست ابلاغ میگردد.
*قانون الزام دولت به حمایت همه جانبه از مردم مظلوم فلسطین
ماده ۱- دولت موظف است برای انتقال کمکهای انساندوستانه ملت ایران به ملت ستمدیده فلسطین به خصوص در اراضی اشغالی و سرزمین تحت محاصره غزه از تمام ظرفیتهای منطقهای و بینالمللی استفاده نماید و حمایت و دفاع از آرمان فلسطین و مردم مظلوم و مبارزان و آوارگان فلسطینی و مقاومت اسلامی فلسطین تا رسیدن به حقوق حقه خویش بههرنحو ممکن باید ادامه یابد.
ماده ۲- وزارت امورخارجه مکلف است با اتخاذ دیپلماسی فعال و بهرهمندی از ظرفیتهایی چون سازمان کنفرانس اسلامی و سازمان کشورهای جنبش عدم تعهد همگرایی لازم جهت اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی به منظور توقف جنایات این رژیم در غزه ایجاد نماید.
ماده ۳- براساس قواعد حقوق بینالملل، جنایات انجام شده در غزه، از مصادیق بارز جنایت علیه بشریت و نسلکشی میباشد. دولت موظف است از طریق مجامع بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل متحد، موضوع محاکمه سران رژیم اشغالگر قدس را در دادگاه دیوان کیفری بینالمللی (ICC) و محاکم داخلی کشور به عنوان جنایتکار علیه بشریت و عاملان نسلکشی پیگیری نماید.
ماده ۴- سازمان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف است با بسیج امکانات خود و ایجاد هماهنگی با رسانههای مستقل جهانی و رسانههای جهان اسلام، مظلومیت مردم فلسطین خصوصاً مردم مظلوم ساکن نوارغزه و جنایات وحشیانه و ضدحقوق بشر رژیم صهیونیستی را به جهانیان برساند.
ماده ۵- دولت موظف است تمهیدات لازم در جهت جلوگیری از واردات کالاها و انعقاد قرارداد با شرکتهایی که سهامداران اصلی آنها بنگاههای صهیونیستی میباشد را فراهم نماید.
ماده ۶- وزارت امورخارجه مکلف است گزارش اجراء این قانون را هردوهفته یک بار به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ارائه نماید.
قانون فوق مشتمل بر شش ماده در جلسه علنی روز چهارشنبه مورخ یازدهم دیماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ۱۵/۱۰/۱۳۸۷ به تأیید شورای نگهبان رسید.
بنا بر این تا آزادی فلسطین و بازگشت همه فلسطینی ها اعم از مسلمان و مسیحی به وطن خود، دولت جمهوری اسلامی مجاز با رسمیت شناختن اسرائیل نمیباشد. با این ذهنیت در واقع جمهوری اسلامی و نیروهای مسلح آمدند تا در انجام وعدهی حمایت از فلسطین و قدس گامی بردارند . بعد از این حمله اسرائیل گفت که پاسخ خواهد داد. بعد هم یک عملیاتی انجام شد که در واقع هیچ چیزی نبود. وزیر امنیت اسرائیل از حملهی اسرائیل به شدت انتقاد کرد و گفت که این حمله یک آبرو ریزی بود. آمریکا هم به شدت اسرائیل را از حمله نهی کرد. اگر موشکهای جمهوری اسلامی به جایی نخورده بود چرا باید به دنبال انتقام میافتادند. از آن طرف از واکنش دوبارهی ایران میترسیدند. یعنی اگر بمباران گسترده میکردند یقینا ایران دوباره پاسخ میداد و این بار ممکن بود به جای دویست موشک با هزار موشک حمله کند.
دولت نامشروع اسرائیل یک خانهی شیشهای است که الان ترک خورده است اما اگر شیشهاش فرو بریزد دیگر قابل جبران نیست. واقعیت روی میز این است که این اتفاق صورت گرفته است. مکانهای دیپلماتیک بر اساس کنوانسیون دیپلماتیک ۱۹۶۳ وین مصونیت دارند. خانهی یک دیپلمات و سفارتش بر اساس این قاعده مصونیت دارند. وقتی صهیونیستها میآیند یک مکان دیپلماتیک مثل کنسولگری ایران در دمشق را موشک باران میکنند، این عملیات چه معنایی دارد؟ هر دولت مستقل دیگری جای ایران بود هم به حمله به کنسولگریاش پاسخ قاطع میداد.
نظر شما در مورد پیمان ابراهیم چیست؟ این تحولات چه تاثیری بر پیمان ابراهیم گذاشته است؟
بعضیها بر این باورند که یکی از اهداف عملیات حماس به شکست کشانیدن عادیسازی روابط بین اسرائیل و جهان عرب به سرکردگی عربستان سعودی بود. رفت و آمدهای مکرری که بین تل آویو و ریاض صورت میگرفت؛ نشان میداد که به زودی در اکتبر یا نوامبر یا دسامبر قرار بود که در دو کشور اعلام عادی سازی کنند. البته عربستانیها انتقاد میکردند که چرا اسراییل قطعنامهی شورای امنیت در خصوص تخلیه ساحل غربی رود اردن، جولان اشغالی و غزه را احرا نمیکنند و ظاهرا تحقق آن را شرط ایجاد رابطه با اسراییل عنوان میکنند.. حتی آقای باراک اوباما در دور دوم ریاست جمهوریاش به این قطع نامه اشاره کرد.
برخی میگویند حماس یکی از اهدافش به شکست کشاندن پیمان ابراهیم بود. عربستان به عنوان بزرگترین کشور جهان عرب و سر دمدار سازمان همکاری های اسلامی و اتحادیهی عرب اگر با اسرائیل عادی سازی میکرد میخ نهایی بر تابوت فلسطین را میکوبید. به هر حال به اصطلاح دولت فلسطینی به ریاست محمود عباس هم، دولت دست نشانده اسراییل است. با اقدام حماس این وضعیت تغییر پیدا کرده است. الان عربستان میگوید تا اسرائیل قطع نامهی ۲۴۲ را عملی نکند ما عادی سازی نمیکنیم. حماس هم الان اعلام کرده است که اگر اسرائیل قطع نامهی ۲۴۲ را عملی کند ما حماس را به عنوان یک نیروی نظامی از بین میبریم و به یک حزب سیاسی تبدیل میشویم. این اتفاق مهمی است. الان عربستان در موضع دفاعی قرار گرفته است. اکنون وجدان عمومی مردم کشورهای غربی و نیز جهان عرب از این عملیات ایران تحت تاثیر قرار گرفته اند.
به نظر شما شانس ترامپ چقدر برای ریاست جمهوری افزایش پیدا کرده است؟
طبق آخرین افکار سنجی ها ترامپ از نماینده حزب دموکران جلوتر است. مساله این است که از یک طرف بایدن و تیم دموکراتها پروندههای ترامپ را در دادگاههای ایالاتها دنبال میکنند. از پروندهی حمله به پارلمان یا کنگرهی آمریکا که شکاف جامعهی آمریکا را نشان داد؛ و پروندههای دیگری را دارند پیگیری میکنند. اگر نتوانستند علیه ترامپ رای بگیرند پروندهها را به سوپریم کورت یا دادگاه عالی میبرند تا قضات دادگاه عالی به این پروندهها رای بدهند جالب اینجاست که از یازده نفر قاضی که آنجا نشستند اکثریت آنها با جمهوری خواهها است. روند انتخاب این قاضیها به این شکل است که رییسجمهور قاضی را به سنا معرفی میکند و سنا اگر رای داد آن قاضی در دادگاه عالی مستقر میشود. کارشناسی به من گفته بود که ما فکر میکردیم قوهی قضاییه در آمریکا مستقل است اما ریاست جمهوری قاضی معرفی میکند و با لابی او را قاضی میکنند. الان تعداد قضات دادگاه عالی به نفع جمهوری خواه ها است. قضات دادگاه عالی هم مادام العمر اند. اگر پروندهی آقای ترامپ با همین وضعیت به دادگاه عالی برود ترامپ میتواند در مبارزات انتخاباتی شرکت بکند.
آنجا در آمریکا میگویند اگر کسی محبوبیت زیادی داشته باشد باید به مناظره دعوت بشود. کسی که مناظره میکند صلاحیت دارد که در مبارزات انتخاباتی شرکت بکند اما تاریخ مناظرات ریاست جمهوری آمریکا نشان میدهد که هیچ نامزد مستقلی مثل سبزها یا امثال برنی سندرز اجازه ندارند که در انتخابات شرکت بکنند. کارخانههای اسلحهسازی که یکی از لابیهای پر قدرت آمریکا هستند از آقای بایدن و یا معاون او حمایت میکنند چون آقای بایدن باعث سود هنگفت آنها شد. اینها از بایدن حمایت میکند چون این کمپانیها را از سود فروش اسلحه به اروپا اشباع کرده است خود بایدن هم با سود این اسلحهها کسری بودجهاش را جبران میکند.
یکی از مسائل مهم و توافقات صورت گرفته در منطقه پیمان ابراهیم است. به نظر شما وضعیت این توافق پس از عملیات طوفان الاقصی به چه شکلی شده است؟ آیا می توان گفت که از بین رفته و دیگر کارایی سابق را ندارد؟
بعضیها بر این باورند که یکی از اهداف عملیات حماس به شکست کشانیدن عادیسازی روابط بین اسرائیل و جهان عرب به سرکردگی عربستان سعودی بود. رفت و آمدهای مکرری که بین تل آویو و ریاض صورت میگرفت؛ نشان میداد که به زودی در اکتبر یا نوامبر یا دسامبر قرار بود که در دو کشور اعلام عادی سازی کنند. البته عربستانیها انتقاد میکردند که چرا اسراییل قطعنامهی شورای امنیت در خصوص تخلیه ساحل غربی رود اردن، جولان اشغالی و غزه را احرا نمیکنند و ظاهرا تحقق آن را شرط ایجاد رابطه با اسراییل عنوان میکنند.. حتی آقای باراک اوباما در دور دوم ریاست جمهوریاش به این قطع نامه اشاره کرد.
برخی میگویند حماس یکی از اهدافش به شکست کشاندن پیمان ابراهیم بود. عربستان به عنوان بزرگترین کشور جهان عرب و سر دمدار سازمان همکاری های اسلامی و اتحادیهی عرب اگر با اسرائیل عادی سازی میکرد میخ نهایی بر تابوت فلسطین را میکوبید. به هر حال به اصطلاح دولت فلسطینی به ریاست محمود عباس هم، دولت دست نشانده اسراییل است. با اقدام حماس این وضعیت تغییر پیدا کرده است. الان عربستان میگوید تا اسرائیل قطع نامهی ۲۴۲ را عملی نکند ما عادی سازی نمیکنیم. حماس هم الان اعلام کرده است که اگر اسرائیل قطع نامهی ۲۴۲ را عملی کند ما حماس را به عنوان یک نیروی نظامی از بین میبریم و به یک حزب سیاسی تبدیل میشویم. این اتفاق مهمی است. الان عربستان در موضع دفاعی قرار گرفته است. اکنون وجدان عمومی مردم کشورهای غربی و نیز جهان عرب از این عملیات ایران تحت تاثیر قرار گرفته اند.
به نظر شما شانس ترامپ چقدر برای ورود به کاخ سفید و گرفتن پست ریاست جمهوری افزایش پیدا کرده است؟
طبق آخرین افکار سنجی ها ترامپ از نماینده حزب دموکران جلوتر است. مساله این است که از یک طرف بایدن و تیم دموکراتها پروندههای ترامپ را در دادگاههای ایالاتها دنبال میکنند. از پروندهی حمله به پارلمان یا کنگرهی آمریکا که شکاف جامعهی آمریکا را نشان داد؛ و پروندههای دیگری را دارند پیگیری میکنند. اگر نتوانستند علیه ترامپ رای بگیرند پروندهها را به سوپریم کورت یا دادگاه عالی میبرند تا قضات دادگاه عالی به این پروندهها رای بدهند جالب اینجاست که از یازده نفر قاضی که آنجا نشستند اکثریت آنها با جمهوری خواهها است. روند انتخاب این قاضیها به این شکل است که رییسجمهور قاضی را به سنا معرفی میکند و سنا اگر رای داد آن قاضی در دادگاه عالی مستقر میشود. کارشناسی به من گفته بود که ما فکر میکردیم قوهی قضاییه در آمریکا مستقل است اما ریاست جمهوری قاضی معرفی میکند و با لابی او را قاضی میکنند. الان تعداد قضات دادگاه عالی به نفع جمهوری خواه ها است. قضات دادگاه عالی هم مادام العمر اند. اگر پروندهی آقای ترامپ با همین وضعیت به دادگاه عالی برود ترامپ میتواند در مبارزات انتخاباتی شرکت بکند.
آنجا در آمریکا میگویند اگر کسی محبوبیت زیادی داشته باشد باید به مناظره دعوت بشود. کسی که مناظره میکند صلاحیت دارد که در مبارزات انتخاباتی شرکت بکند اما تاریخ مناظرات ریاست جمهوری آمریکا نشان میدهد که هیچ نامزد مستقلی مثل سبزها یا امثال برنی سندرز اجازه ندارند که در انتخابات شرکت بکنند. کارخانههای اسلحهسازی که یکی از لابیهای پر قدرت آمریکا هستند از آقای بایدن و یا معاون او حمایت میکنند چون آقای بایدن باعث سود هنگفت آنها شد. اینها از بایدن حمایت میکند چون این کمپانیها را از سود فروش اسلحه به اروپا اشباع کرده است خود بایدن هم با سود این اسلحهها کسری بودجهاش را جبران میکند. این وضعیت می تواند وضعیت را به نفع کامالا هریس رقم بزند. اولین زن رنگین پوستی که به طور رسمی نامزد دموکرات ها برای انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر شده است.
برای ادامه بحث کمی به مسائل داخلی نیز بپردازیم. ارزیابی شما از دولت جدید در ایران و ترکیب مجلس چیست؟ آیا ایران میتواند در آینده در فضای پر تنشتری در جهان بینالملل نفس بکشد؟ نظر شما چیست؟
بدون شک موقعیت یک کشور در عرصهی بینالملل و روابطش با کشورهای دیگر در داخل تاثیر گذار است. وقتی ترامپ بد عهدی کرد و برجام را پاره کرد، اروپاییها از او انتقاد کردند اما متاسفانه دولتهای اروپایی یک ساز و کاری درست کردند و گفتند ما با ایران کار میکنیم ولی به این عمل نکردند. آمریکاییها به قدری به اروپا فشار آوردند که همین ساز و کار هم ناکام ماند. کسی نمیتواند انکار کند که تحریمها به کشور ما لطمه فراوانی زده است. بر اثر تحریم ها حتی قیمت داروها چند برابر شد و خیلی از بیماران بیماریهای خاص، از دنیا رفتند. هیچ کس نمیتواند نفی کند که تحریم اقتصادی همه جانبه به کشور لطمه وارد نمیکند. مگر شرکت توتال در خلیج فارس کار نمیکرد و وقتی به او گفتند باید جریمه بدهی از خلیج فارس جمع کرد و رفت.
در مورد ترکیب جدید مجلس، من فکر میکنم که مجالس ما در چند دورهی گذشته بسیار تاثیر گذار نبودند. اینها به عنوان یک لابی وجود دارند اما تعیین کننده نیستند. من فکر نمیکنم با مجلس جدید تغییرات عمدهای در سیاست خارجی ایران ایجاد بشود. من فکر میکنم همین روند ادامه پیدا خواهد کرد.
پیش تر گفته می شد که عادیسازی روابط ایران با غرب، پایان نقطهی انقلاب اسلامی است. شما موافقید با این نظر؟ آیا ایدئولوژی برای ما مهمتر از منافع ملی است؟
چنین چیزی نیست. حفظ و ارتقای منافع ملی بسیارمهم است. الان خوشبختانه دولتمردان جمهوری اسلامی بسیار بر منافع ملی تاکید میکنند. باید بدانید که عادی سازی رابطه با آمریکا و اروپا به معنای تحت سلطه قرار گرفتن و ختم انقلاب نیست. چین الان بزرگترین رقیب آمریکا و بزرگترین دشمن آمریکا است. بدون اینکه شعاری علیه آمریکا سر دهد. آیا چین با آمریکا رابطه ندارد؟ همین کشور روسیه بزرگترین سفارت خانهی خود را در واشنگتن دارد. با هم تعامل دارند اما زیر سلطه نیستند. رابطه داشتن به معنای زیر سلطه رفتن نیست. این حرف عوامانه است. این نوع موضع گیری ضد منافع ملی ما است. اگر خاطرتان باشد امام خمینی گفته بودند اگر آمریکا رفتار خود را عوض کند ما ارتباط برقرار میکنیم. این یعنی ما تصمیم نداریم تا ابد با آمریکا رابطه نداشته باشیم. اما رابطه با عزت و استقلال.
اگر بنا بر قهر و نداشتن رابطه با دشمنان ایران حداقل از دویست سال گذشته تا زمان پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ باشد، با توجه به آن جنایات عظیمی که انگلیسی ها دست در دست امپراتوری روسیه در ایران کردند؛ ما نباید با انگلستان و روسیه هیچ رابطهای داشته باشیم. سه کشور گرجستان و ارمنستان و آذربایجان را روسیه تزاری با دو جنگ بزرگ از ما گرفت و جنایات بسیاری را در ایران انجام داد. در زمان انعقاد معاهده های گلستان و ترکمنچای انگلیسیها به دربار ایران فشار می آوردند که شرایط روسها را بپذیرند چرا که بخاطر جلوگیری از نفوذ روسیه تزاری به جنوب ایران و خلیج فارس و نیز مصونیت بخشیدن به مستعمره بزرگشان در شبه قاره هند، از جیب ایران! به روسها امتیاز میدادند. انگلیسی ها افغانستان را رسما از ایران جدا کردند. این جنایت و سایر جنایات انگلیسیها را ما کنار گذاشتیم و با این کشور ارتباط داریم. ما بگوییم ما فقط با یک کشور مشکل داریم که سابقهی حضورش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است و حضورش در ایران بعد از جنگ جهانی دوم است که نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان آن روز، بازیگر اصلی شد. دشمنان تاریخی ما به ترتیب انگلیس، روسیه و آمریکا هستند. چطور است که ما با دو کشور اول رابطه داریم و فقط با آمریکا ارتباط نداریم؟ مالزی به عنوان یک کشور مسلمان ثروتمند بهترین رابطه را با آمریکا دارد اما مستقل است. رابطه عادی داشتن همراه با عزت و استقلال با آمریکا به معنای این نیست که ما دست از آرمانهای انقلاب کشیده ایم.
ارزیابی شما از ترور ناجوانمردانه اسماعیل هنیه در تهران چیست؟ اسرائیل چه هدفی از این اقدام داشت؟
در پایان، به ترور بزدلانه اسماعیل هنیه رییس دفتر سیاسی حماس و چهره برجسته مقاومت فلسطین توسط عوامل صهیونیستهای جنایت پیشه در تهران اشاره می کنم. این واقعه تلخ و دردناک، رویارویی همه جانبه ایران و اسراییل را وارد مرحله جدیدی کرده است. در میان چهره های شاخص مقاومت فلسطین پس از زنده یاد یاسر عرفات، ابو عمار، که از فردای جنگ شش روزه ژوئن ۱۹۶۷ فرماندهی عملیات چریکی علیه صهیونیستهای غاصب را بر عهده گرفت و قهرمان فلسطینی ها شد، هنیه در این روزهای سخت فلسطین در قامت رهبر مقاومت ملت فلسطین ظاهر شد. ابو عمار پس از به بن بست رسیدن مبارزات که عمدتا بخاطر خیانت سران عرب مانند انور سادات، رییس جمهور مصر و ملک حسین، پادشاه اردن و دیگر سران عرب، صورت گرفت، به صلح و سازش کشیده شد. پیمان صلح کمپ دیوید در سپتامبر ۱۹۷۸ با وساطت آمریکا میان مصر و اسراییل امضا شد. عرفات با فشار آمریکا و سران مرتجع عرب، به اسراییلی ها اعتماد کرد و پس از مذاکرات متعدد با اسراییلی ها نهایتا قرارداد صلح اسلو که با نام رسمی بیانیه اعلام اصول اولویتهای موقت دولت خودگردان شناخته میشود، میان عرفات، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین و اسحاق رابین، نخست وزیر اسراییل در سپتامبر سال ۱۹۹۳ در شهر اسلو، پایتخت نروژ با وساطت بیل کلینتون رییس جمهور آمریکا به امضا رسید. بخاطر امضای این توافق، جایزه صلح نوبل مشترکا به یاسر عرفات، اسحاق رابین و شیمون پرز داده شد. اسحاق رابین که به معمار بازو شکستن کودکان سنگ پران فلسطینی که منحر به معلول شدن صدها کودک و نوجوان فلسطینی شد، نهایتا در نوامبر سال ۱۹۹۵بخاطر امضای موافقت نامه صلح با فلسطینی ها، توسط یک جوان صهیونیست افراطی ترور شد. دولتهای بعدی اسراییل هیچکدام به اصول بنیادین این موافقنامه عمل نکردند و هیچ تغییری در وضعیت نامطلوب فلسطینی ها در مناطق اشغالی رخ نداد و طرح دو دولت بطور کامل از دور خارج شد.
اسماعیل هنیه در قامت یک رهبر محبوب برای ملت فلسطین، مبارزات مردم را در شهر غزه، مقر حماس، بخوبی سازماندهی کرد. هر چند که گفته میشود که او در تبعیدگاه خود در دوحه قطر، از حمله برق آسای رزمندگان حماس در ماه اکتبر ۲۰۲۳ بی اطلاع بود ولی رهبری حرکت فلسطینی های نا امید از هر گونه صلح و سازش با دشمن صهیونیستی، بر شانه های استوار او قرار داشت.
یاد او و همه شهدای آرمان فلسطین در همیشه تاریخ زنده و پایدار خواهد بود.