پستآویز یک گونه آدم و الگوی شخصیتی است که دوست دارد به یک پُست بیاویزد (آویزان شود).
پُستآویز، خود پُست را دوست دارد، مهم نیست چه پستی باشد.
پُستآویز از خودش نمیپرسد من به درد این پُست میخورم یا نمیخورم؛ دوست دارد پستی داشته باشد.
پُستآویز به اثربخشیاش در آن پُست توجهی ندارد، گاه همین که به پُست آویزان شود و بتواند با خودروی دولتی در خط ویژه حرکت کند برایش کفایت میکند.
پُستآویز ممکن است در دورههای مختلف زمانی در پُستهای گوناگون بدون حداقل ربط به یکدیگر پستبانی کرده باشد (پُستبانی با کار کردن فرق دارد.) و ممکن است همزمان در یک لحظه نامزد پُستبانی در چند پُست بیربط به هم باشد.
پُستآویز ممکن است تخصصی هم داشته باشد، اما فراتر از همه متخصص پُستبانی است.
پُستآویز مأموریتی برای خود فراتر از پستبانی در نظر ندارد، قرار نیست مسألهای را حل کند یا تحولی بهوجود آورد؛ قرار نیست دردی درمان کند؛ او فقط پُستدانَش درد میکند، و با پُستبانی آنرا درمان میکند.
پُستآویز اهل معامله است، برای کسب، حفظ و نگهداشت، و ارتقای هر پُستی، ممکن است به هر پَستی تن دهد.
پُستآویز بیش از آنکه به توانمندیها و مزیتهای خودش فکر کند، به قابلیتها و مزایای پُست برای خودش فکر میکند.
پُستآویز علیالاصول جلّاس گردگو است.
پُستآویز آویزان است، به خیلی چیزها آویزان است و آویزان میشود تا در نهایت به پُستی آویزان شود و مدتی آرام بگیرد.