مناظرههای انتخاباتی در حالی به ایستگاه پایانی رسید که وعدههای کاندیداهای پوششی در مرحلهای برای تحقق نیازمند اجماع جهانی شده بود.
امیرحسین قاضی زاده هاشمی فارغ از استفاده مداوم از کلیدواژه «شهید رئیسی» با وعدههایی خارج از حوزه اختیارات دولت و در عین حال گاهی حتی نیازمند مصوبه سران قوا، مدال طلای وعدههای خیالی را از آن خود کرد.
اقتصاد ۲۴ در خبری نوشت: علیرضا زاکانی که اعتراضات به نحوه اداره شهر تهران توسط او مدتها نقل محافل بود با وعده عجیب اهدای طلا به شهروندان و بعد تغییر آن به سپرده طلا و بعدتر حتی عقب نشینی از آن البته که مدال نقره را از آن خود کرد.
اما در این میان افشاگریهای مصطفی پورمحمدی درباره آنچه سعید جلیلی برای ممانعت از تصویب FATF کرد با رمز «زنبیل گذاشتن ۱۵ ساله جلیلی برای سمت ریاست جمهوری» را شاید باید نقطه طلایی مناظرهها دانست.
حاشیههای مناظره ها، اما در حالی هنوز ادامه دارد که به نظر میرسد مساله اقتصاد و معیشت شهروندان برای این نامزدها چندان محلی از توجه نداشته است.
آلبرت بغزیان، استاد دانشگاه و اقتصاددان، اما در این باره میگوید: «توجه کنید که ما ارتباط با خارج را چه تعریف میکنیم؛ چیزی که من میخواهم به آن توجه بدهم دقیقا مساله سفره شهروندان است. مشخص این است که ارتباط با جهان دو بخش اصلی دارد، بخش سیاسی و یکی بحث اقتصادی. اکنون ما در روابط خارجی به چند کشور محدود شده ایم که عملا از ایران امتیاز میگیرند؛ کشورهایی مثل چین و روسیه از این فرصت استفاده میکنند. این کشورها از موقعیت و شرایط تحریم ما استفاده میکنند و هزینههایی را به ما همچون مساله خرید مواد به صورت خام از ایران و در مقابل دامپینگ کردن کالاهای خود به داخل کشور تحمیل میکنند، بنابراین اگر میگوییم رفع تحریمها یا پیگیری برجام، یعنی اینکه بتوانیم قدرت چانه زنی با جهان و کشورهای مرتبط با خود را داشته باشیم پر بیراه نیست؛ اکنون با این شرایط این قدرت چانه زنی را نداریم.»
وی میافزاید: «مساله ارتباط با جهان نیز وقتی مطرح میشود هدف کشورهای اروپایی و همه آن کشورهایی هستند که بالاخره منابعی برای سرمایه گذاری در کشور دارند. این کشورها هستند که در واقع سرمایه گذار هستند و تکنولوژی و سرمایه را وارد کشور میکنند. مساله این است که ما تاکنون دستکم از چین و روسیه چیزی به عنوان سرمایه گذاری و انتقال تکنولوژی ندیده ایم و در مقابل میبینیم هر دو این کشورها هیچ استقبالی از مذاکره ایران با کشورهای جهان نمیکنند و تمایلی به ارتباط گرفتن دولتهای ایران با جهان ندارند و این تفکر نیز در راستای منافع خودشان است. مساله این است که همان طوری که چین و روسیه برای منافع ملی خود تلاش میکنند، ایران هم باید به منافع و منابع خود بیاندیشد.»
بغزیان در توضیح اهمیت سیاسی رفع تحریمهای ایران میگوید: «از طرف دیگر بحثهای سیاسی نیز مطرح است. مسالهای همچون اعتبار پاسپورتها، به نوعی وابسته به همین مساله تحریمها است و کشوری که کالاهای خود را به ما تحریم میکند و پول ایران را نمیپردازد، اعتباری نیز برای پاسپورت ما قائل نمیشود. پاسپورت برای کشورهای اروپایی و آمریکایی ارزش دارد، وگرنه مثلا کشور بورکینافاسو چه اهمیتی دارد که ما نه با آن ارتباط خاصی داریم و نه مسافر به آن کشور داریم.
در مقابل نیز میبینید که چطور با سقوط ورود گردشگر خارجی به کشور مواجه شدیم و این یعنی قطع ارزآوری گردشگران. گردشگر به کشور امن سفر میکند و گردشگری که بخواهد پول وارد کشور کند به همین موارد تحریمها و امنیت توجه خاصی خواهد کرد؛ بنابراین ارتباط با جهان لازم است و اگر کاندیدایی میگوید من تلاشی ندارم یعنی هیچ توجهی به این بخش ندارد و البته باز خوب است صداقت داشته باشند و نظر واقعی خود را بگویند. ولی این که رای دهنده ما خیلی مشخص میگوید موضع من این است و حالا صداقت داشته و نظرش را بیان کرده است.»
این کارشناس و تحلیلگر اقتصادی درباره روایت مصطفی پورمحمدی درباره نامزد دیگر انتخابات، سعید جلیلی که گفت که او به دلیل لجبازی با دولت روحانی در برابر FATF ایستاده است، تصریح میکرد: «مساله شبیه تیم فوتبالی است که با هم به صورت تیمی کار نمیکنند و هر کسی میخواهد خودش به صورت فردی گل بزند. در نتیجه مذاکره کننده ما پاس که نمیدهد هیچ، تازه آن قدر بیهوده در زمین میدود که خسته میشود و در طرف مقابل، اما مشخص است که بازیکن/ مذاکره کننده اش میشود رونالدو، چون تیمی با هم کار میکنند.»
وی میافزاید: «اگر دولتی بخواهد، به نام خودش واکسن وارد کند و به نام خودش FATF را حل کند و یا بگوید باید خودم برجام را به نتیجه برسانم خب مشخص است که ممکن است نتواند همه را پیش ببرد و با عقب افتادگی مواجه میشود. این تلاش که باید در دوره قدرت گرفتن طیف من اتفاقی رخ بدهد تبدیل میشود به همان فرصت سوزی که با همین آقای جلیلی از دست رفت. اینکه آقای جلیلی میگوید من به دنبال فرصت هستم، خب این مورد خودش فرصت بود و نمیشود از هزاران فرصت صحبت کرد و در نهایت یکی از همین فرصتها که احیای برجام و یا پیوستن به FATF بود، بزرگترین فرصتی بود که ما سال هاست از دست داده ایم».
آلبرت بغزیان در پاسخ به این سوال که با این روند که در مناظرهها دیدیم، درباره آینده اقتصاد کشور بعد از روز ۹ تیر ماه، چه میتوان پیش بینی کرد نیز میگوید: «اگر دیدگاه ضد مذاکره و برجام و FATF که در میان برخی از کاندیداها وجود داشت و باید آنان را اصولگرایان دانست که ۴ کاندیدا داشتند، بخواهد بر سر کار بیاید (البته هنوز مشخص نیست کدامشان پوششی باشند و کدام تا انتها بمانند) وضعیت قیمت ارز حتما تغییر کرده و افزایشی میشود، چرا که دستکم این مدت آرامش نسبی بوده که دچار تزلزل خواهد شد و اتفاقا اگر رئیس بانک مرکزی نیز در این تغییر تحولات، عوض شود که این تشدید قیمت ارز حتی بیشتر خواهد شد چرا که فعلا نیز آقای فرزین است که تلاش برای ثبات در بازار دارد، اما این تغییر میتواند ثبات نسبی را کاملا برهم بزند. از طرف دیگر، اما اگر از طیف اصلاح طلبان که آقای پزشکیان کاندیدای آنان است کسی بیاید، تا زمانی این نرخ ارز پابرجا خواهد ماند.»
این تحلیلگر در ادامه تصریح میکند: «این بدان معناست که هر انتخابی فشار روانی مربوط به خود را در پی خواهد داشت. البته مساله انتخابات آمریکا و بازگشت ترامپ نیز هم چنان مساله است. توجه کنید که بازگشت جمهوری خواهان به قدرت به معنای فشار تحریم بیشتر است و این فرصتی که چند ماه آتی داریم تا انتخابات آمریکا برگزار شود، یک فرصت طلایی برای مذاکره برای ایران فراهم خواهد کرد.»
بغزیان درباره مناظره بزرگ بایدن و ترامپ در ۷ تیرماه و یک روز پیش از انتخابات ایران نیز میگوید: «مشخص است که در این مناظره بحثهای مهمی از جمله مسائل خاورمیانه و اسرائیل و نوار غزه و ایران مطرح خواهد شد و خب آنان در گفتن نظرات خود، پنهان کاری نخواهند کرد. البته مساله عملکرد ترامپ و بایدن است که میتواند در این مساله تعیین کننده باشد، اما لزوما با این مناظره تغییری در جا به جایی آرا صورت نمیگیرد. آنچه در ایران به نفع آقای پزشکیان خواهد بود، عدم انصراف هیچ کدام از نامزدهای اصولگرا از جمله پوششیها است.»
این استاد دانشگاه در پایان نیز خاطرنشان میکند: «کاندیداهایی که به مردم قولهای عجیب مثل طلا و یارانه بالا و وام کلان دادند، تمامی تامینهای مالی آنان برای کشور مشکل ساز است. عجیب اینکه پوششیترین کاندیداها، نجومیترین وعدهها را دادند. گویا مطمئن بودند قرار نیست تا انتها بمانند و این وعدهها را دادند که بعد از انصراف، بتوانند بگویند، ببینید اگر من بودم اینها را عملی میکردم، ولی خب نیستم؛ یعنی خودش که قرار نیست باشد، پس میگوید بگذار وعدههای ناممکن بدهم.»