حالا کارن ابرینیا، دبیر کانون صنفی استادان دانشگاه در گفتوگویی به خبرآنلاین میگوید: «سال ۱۴۰۲ برای دانشگاه سال خوبی نبود و برای اساتید انواع و اقسام محدودیتها و محرومیتها ایجاد شد.این محدودیتها شامل حدود ۲۰۰ استاد دانشگاه شده است و نزدیک به ۲۵ استاد از دانشگاه اخراج شدند.»
متن کامل گفتوگو با دبیر کانون صنفی استادان دانشگاه در ادامه آمده است.
وضعیت استادان دانشگاه را در سال ۱۴۰۲ چهطور بررسی میکنید؟
سال ۱۴۰۲ برای دانشگاه سال خوبی نبود و برای اساتید انواع و اقسام محدودیتها و محرومیتها ایجاد شد.
چه محدودیتهایی برای استادان ایجاد شد؟
انواع مختلف دارد، این محدودیتها شامل استادانی شد که در واکنش به حوادث سال ۱۴۰۱ بیانیه امضا کردند یا اعلام موضع کردند، مثلاً با تبدیل وضعیت آنها از حالت پیمانی به رسمیآزمایشی و بعد وضعیت رسمی موافقت نکردند یا مراحل تغییر وضعیت آنها را متوقف کردند. یا در موردی دیگر برای ترفیع سالانه استادان مشکل ایجاد کردند، یا ارتقا برخی استادان از دانشیاری به استادی را متوقف کردند. در این میان برخی استادان اخراج شدند و برخی دیگر هم علیرغم اینکه اخراج نشدند اما حقوق آنها قطع شد.
چه تعداد استاد از دانشگاهها اخراج شدند؟
انواع محدودیتها شامل حدود ۲۰۰ استاد دانشگاه شده است و نزدیک به ۲۵ استاد از دانشگاه اخراج شدند.
همه این محدودیتها به دلیل اعلام موضع درباره حوادث سال ۱۴۰۱ بود؟
بله، اما برخی هم بهخاطر فعالیت صنفی در کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران بود، برخی دانشگاهها با فعالیت صنفی استادان مخالفت کردند درصورتیکه این کانون از وزارت کشور مجوز فعالیت دارد.
این محدودیتها چه آسیبی به نهاد دانشگاه وارد میکند؟
دانشگاه نهاد علم است و باید مستقل باشد، علم باید آزادی و استقلال داشته باشد، مثلاً اعضای هیات علمی بتوانند درباره مسائل علمی و دانشگاه خودشان تصمیم بگیرند و اینکه چگونه محیط علمی را اداره کنند. بنابراین آسیب جدی آن حذف استقلال از دانشگاه است.
بهطور مشخص استقلال دانشگاه چهطور نقض شده است؟
متاسفانه دخالتهای دولت در دانشگاه زیاد شده است، حتی اختیارات وزارت علوم کاهش پیدا کرده طوریکه بهنظر میرسد این وزارت کشور است که به دانشگاه دستور میدهد. مثلاً همین محدودیتهای ایجاد شده و مسائل امنیتی که بر دانشگاهها حاکم شده از طرف وزارت کشور و شورای امنیت کشور است، در این وضعیت میشود گفت وزارت علوم هیچ نقشی ندارد. فراتر از وزارت کشور نهادهای متعددی داریم که درباره دانشگاه تصمیمگیری میکنند و نقش وزارت علوم بسیار کمرنگ شده است.
نظرتان درباره ایده مهاجرت و مهاجرت استادان و دانشجویان چیست؟
اقداماتی که گفتم جوانان را نا امید میکند، آنهم استادان جوانی که با علاقه به کشورشان برگشتند و عضو هیات علمی شدند، درحالیکه میتوانستند در خارج از کشور بمانند. این گروه در ایران با محدودیت و امر و نهی مواجه شدند، حتی برخی دانشگاهها به استادان گفتند کسانیکه درباره حوادث سال ۱۴۰۱ بیانهای امضا کردند اگر میخواهند بهکارشان ادامه دهند باید توبه نامه امضا کنند و اظهار پشیمانی کنند، در این شرایط استاد جوان نا امید میشود آنهم در وضعیتی که درآمد مناسب ندارد، با حقوقی که به یک استادیار میدهند نمیتواند یک خانه در تهران اجاره کند؛ درآمد استادان دانشگاه در ایران حتی قابل مقایسه با درآمد استادان در کشورهای همسایه نیست، خوب معلوم است اگر استادی در ایران محدودیتهای زیادی دارد و درآمد کافی هم ندارد بهفکر مهاجرت میافتد، آنهم نه به کشورهای اروپایی و آمریکا بلکه بههمین کشورهای اطراف ایران. برای انجام کار علمی شما نباید دغدغه و پریشانی داشته باشید درحالیکه دغدغه وضعیت اقتصادی و معیشتی، وضعیت دانشگاه و فرهنگ، وضعیت سیاست همگی بر روی دوش استاد دانشگاه افتاده است.
بهنظرتان دانشگاهیان چقدر باید در مسائل سیاسی ورود کنند؟
اتفاقا من هم موافق نیستم دانشگاه سیاسی شود، اما به این معنی نیست که نسبت به همه مسائل بیتفاوت باشد. در خارج از ایران هم همه استادان غیر سیاسی هستند اما در همین جریان فلسطین و اسرائیل خیلیهایشان اظهار نظر کردند و از منظر حقوق بشر گفتند اقدامات اسرائیل جنایت است، حتی بههمین دلیل یکی از استادان مجبور به استعفا شد. نباید به استاد دانشگاه گفت تو حق اظهار نظر نداری، اگر گمان میکنند با امر و نهی بیشتر میتوانند اوضاع را کنترل کنند باید گفت اینطور نیست، با این اقدامات نارضایتیها بیشتر میشود و کمک میکند تا تعهد افراد به نظام کمتر شود.
با نشانههایی که دریافت میکنید وضعیت دانشگاه در آینده چهطور خواهد بود؟
من شخصاً به نهاد دانشگاه امیدوار هستم و گمان میکنم بالاخره دانشگاه با عملکرد خودش میتواند موجب اصلاح در جامعه شود. ما شاهد هستیم وقتی دانشجو و استاد یک مدتی در محیط دانشگاه قرار میگیرند آن آزاد اندیشی و افکار مستقل خودشان را پیدا میکنند و به فرهنگ غنی کشورشان متکی میشوند طوریکه دیگر حاضر نیستند هر ایدهای را بپذیرند. اصولاً دانشگاه جایی هست که نقد میکند و با پشتوانه علمی هر حرفی را به سادگی نمیپذیرد، با این ایده من به دانشگاه امیدوار هستم، اگرچه این روزها استقلال دانشگاه خدشهدار شده اما در دراز مدت نمیشود دانشگاه را تحت سیطره قرار داد و آزادی آن را گرفت، اتفاقاً مردم ما به دانشگاه از هرجای دیگری بیشتر امید دارند. متاسفانه این روزها رویکرد کارشناسی، تخصصی و علمی کنار گذاشته شده اما بالاخره مجبور خواهند شد این رویکرد ضد کارشناسی را اصلاح کنند و به کار تخصصی روی بیاورند، به همین دلیل دانشگاه در آینده نقش موثرتری در کشور دارد.