به گزارش مردم سالاری آنلاین به نقل از جماران، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین در بخش هایی از کتاب تازه منتشر شده خود با عنوان «پایاب شکیبایی» که به روایت هشت سال حضور او در وزارتخارجه در دولتهای یازدهم و دوازدهم اختصاص دارد، درباره ابتکار جمهوری اسلامی ایران برای شکل دادن به روند آستانه با حضور ایران، روسیه و ترکیه به منظور پایان دادن به بحران سیاسی و امنیتی در سوریه می نویسد:
«در سال 1394 آگاهی یافتیم که روسیه مشغول رایزنی ردۀ بالا با ترکیه پیرامون سوریه است. البته ما نیز دوجانبه با ترکیه پیرامون سوریه رایزنی میکردیم. بارها به همراه سردار سلیمانی با رئیس جمهور، وزیر خارجه و رئیس دستگاه اطلاعاتی ترکیه در آنکارا و تهران دیدار و گفتگوهای جدی و صریح دوجانبه داشتیم. ولی خبر آن را منتشر نمیکردیم. اما ترکیه و روسیه چنین رایزنی هایی را به شیوۀ آشکار آغاز کردند. وزیر خارجه و وزیر دفاع ترکیه و روسیه به شیوۀ آشکار با یکدیگر دیدار کردند.
از این رو، ما برگزاری یک نشست سه جانبه را پیشنهاد کردیم. روسیه نشستی شش جانبه را پیشنهاد داد. یعنی نشستی در مسکو با حضور وزرای خارجه و دفاع سه کشور. همراه با سردار دکتر دهقان، وزیر دفاع وقت به مسکو رفتیم. پس از ورود به مسکو، از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی دستور داده شد که دکتر دهقان در نشستهای شش جانبه شرکت نکند و فقط نشستهای دوجانبه با هر یک از وزرای دفاع داشته باشد. نشست سه جانبه تنها بین وزرای امور خارجه برگزار شد و روند آستانه شکل گرفت.
افسوس که به دلیل برگزار نشدن نشست شش جانبه، توافقهای نظامی روند آستانه به شیوۀ دوجانبه بین روسیه و ترکیه صورت گرفت و سند کاهش تنش تنها به امضای نظامیان روسیه و ترکیه در سازمان ملل متحد ثبت شد. آن ارتباط همچنان برپاست و توافقهای کلیدی نظامی در سوریه بین ترکیه و روسیه انجام شده است. بدیهی است روند کاهش درگیری، بیشتر جنبه نظامی دارد. به همین دلیل، توافق نخست کاهش تنش آستانه به امضای روسیه و ترکیه در سازمان ملل متحد ثبت شده است. توافق دوم یعنی توافق سوچی پیرامون ادلب نیز به امضای روسیه و ترکیه است. توافق حضور نیروهای ترکیه در سوریه نیز به امضای ترکیه و روسیه است.
به زبان دیگر با دستور ناگهانی دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملی که دلیلش هیچگاه برایم روشن نشد، بخش نظامی ما از ابتکاری که توسط ایران و با هماهنگی وزارت امور خارجه و نیروی قدس آغاز شده بود کنار گذاشته شد. البته در ادامۀ روند آستانه، فرماندهان لشکری ایرانی هم ناگزیر از حضور بودند، چون بسیاری از گفتگوها میدانی بود و مشارکت نکردن فرماندهان ما سبب حذف کامل ایران از روند آستانه می شد. البته روسیه و ترکیه کانون توافقهای نظامی در روند آستانه برجا ماندند.
این تجربه، نمونۀ دیگری از پیامدهای چالش شناختی روابط جهانی در ایران است که پیشتر بدان پرداخته شد. بارها ثابت شده است که این انگاره که خودداری از حضور در یک روند چندجانبه و یا حتی مخالفت آشکار با آن به جلوگیری از شکل گرفتن یا مشروعیت آن روند میانجامد، در جهان واقع، خیالبافیی بیش نیست. بخش نظامی روند آستانه یکی از نمونه های تلخ و فراوان آن است.»