در این گزارش تلاش میکنیم به این پرسش پاسخ میدهیم که چرا ایران و تاجیکستان با وجود اشتراکات فرهنگی، زبانی، دینی و تاریخی و همچنین با وجود مزیتهای اقتصادی فراوان، روابط اقتصادی ضعیفی دارند؟ در همین راستا ضمن بررسی عوامل همگرایی میان ایران و تاجیکستان مروری بر روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دو کشور خواهیم داشت و در پایان نیز تلاش خواهیم کرد به پرسش اصلی گزارش پاسخ دهیم.
استفاده از عناصری مثل تاریخ، فرهنگ، زبان، ادبیات و آداب و رسوم مشترک میان مردم ایران و تاجیکستان یک راهکار مناسب در راستای ایجاد همگرایی است. علاوه بر این، دین اسلام نیز در پیوند مردمان دو کشور تاثیرگذار است. از اینرو در این گزارش مهمترین عوامل همگرایی بین دو کشور را به صورت مختصر بیان میکنیم:پیوندهای زبانی: یکی از عوامل مهم همگرایی ایران و تاجیکستان پیوندهای زبانی است. اقوام فارسیزبان در سرزمینهای شرقی در طول تاریخ در محدوده بسیار وسیعی گسترده بودند. قدیمیترین منطقه سکونت آنها، شامل بخش بزرگی از آسیای مرکزی نیز میشد. با آمدن قبایل آریاییزبان به آسیای مرکزی و بخشهای جنوبی آن یعنی سرزمین هند و ایران، نوعی خویشاوندی زبانی در سراسر منطقه به وجود آمد. بعدها در قرون متمادی، این تشابهات به نوعی در فرهنگ اقوام و قبایل مختلف آن متجلی شد، و با تشکیل حکومتهای مختلف در فلات ایران، ارتباطات و مناسبات فرهنگی چهره دیگری به خود گرفت و این نزدیکیها، با مسائل سیاسی در هم میآمیخت. حکومتهای هخامنشی و اشکانی در بخشی از آسیای مرکزی، معیارهای فرهنگی جدیدی به وجود آوردند. قبل از گرایش آسیای مرکزی به دین اسلام، لهجههای مختلف زبان ایرانی در سراسر خراسان بزرگ گسترش یافته بود. کشف نوشتههای ایرانی میانه در مرو و وجود اشعار پارسی براساس گزارشهای ابن مقفّع و مقدسی در بلخ نشانگر این امر است و از همین دو مرکز فرهنگی زبان ایرانی به نواحی شمالیتر ماوراءالنهر هم راه یافته و با دیگر لهجههای ایرانی، سغدی و طخاری در آمیخته است. با ورود اسلام به منطقه زبان ایرانی نو یا به بیان دیگر زبان پارسی، نقش مهمتری در حیات فرهنگی و اقتصادی نواحی خلافت شرقی بر عهده گرفته است. حتی تبلیغ دین اسلام نیز به زبان پارسی صورت میگرفت.
نتیجه تاریخی تحقیقات جغرافیایی درباره زبان، حاکی از آن است که حدود هزار و پانصد سال زبانهای ایرانی موجود در آسیای مرکزی به شدت تحت فشار زبان ترکی قبایل قرار گرفته است. نکته جالبی که درباره جغرافیای مذهبی و نیز جغرافیای زبان، حائز اهمیت است، آن است که مردم این نواحی همگی مسلمان هستند و از همان قرون نخستین به اسلام گرویدند، اما زبان عربی نتوانسته جایی برای خود باز کند. زبان فارسی، فارسی دری، پارسی، دری، زبانی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن میگویند. در افغانستان 20 میلیون، در تاجیکستان پنج میلیون، در ازبکستان هفت میلیون نفر و در شبهقاره هند جمعیت زیادی به این زبان صحبت میکنند، در ایران اکثریت مطلق و بهطور کلی در جهان بیش از 110 میلیون نفر به این زبان صحبت میکنند. این زبان از شاخه هند و اروپایی زیرشاخه هند و ایرانی و زیرشاخه زبانهای ایرانی است و پیشینه کهن زبان فارسی به ایران باستان برمیگردد. زبان پارسی، ریشه در پارسی میانه و پارسی میانه ریشه در پارسی باستان دارد.پیوندهای نژادی: از دیگر عوامل همگرایی ایران و تاجیکستان پیوندهای نژادی است. بررسیهای تاریخی نشان میدهد استپهای شمال آسیا از نخستین مراکز شکلگیری تمدنهای اولیه و کشف آثار عصر حجر بوده است. آریاییها از اقوام هند و اروپایی بودند که از دشتهای اوراسیا به سوی فلات ایران کوچ کردند و در دشتها و مرغزارهای سبز خوارزم سکنی گزیدند و به تدریج تمدن بزرگی را به وجود آوردند. عده دیگری نیز در بخش دیگری از اوراسیا تا ماوراءالنهر، صحرانشینی و کوچنشینی را برگزیدند و به زندگی قبیلهای روی آوردند که در کتب و حماسههای قدیمی ایران، تورانی خوانده شدند. در اساطیر ایرانی فریدون سه پسر به نامهای سلم، تور و ایرج داشت. سرزمینی که به پسر میانی خود واگذار کرد، توران خوانده شد. در کتابهای اوستا و پهلوی نیز تورانیان و ایرانیان از یک نژاد خوانده شدهاند، ولی سطح فرهنگ آنان از ایرانیان پایینتر بود. مرز ایران و توران در دوران قبل از اسلام، همواره جیحون (آمودریا) و گاه سیحون (سیر دریا) بود. از نخستین سالهای ظهور مسیحیت با هجوم قبایل ترک از سوی شرق و ورود اقوام زردپوست از سوی غرب اوراسیا، به تدریج زبان ترکی جایگزین لهجههای ایرانی شد. پیوندهای قومی و نژادی زمینه مساعدی برای همگرایی است، بهطوری که تاجیکان مردمی آریاییتبار و فارسیزبان هستند که از کهنترین زمان در آسیای مرکزی و افغانستان زندگی میکنند و امروزه افزون بر این مناطق در ایران و در ناحیه سین کیانگ چین نیز به سر میبرند. مهمترین نقطه اشتراک ما با دولتها و کشورهای آسیای مرکزی وجود قبایل آریایی در منطقه به عنوان قدیمیترین ساکنان است که در هزارههای سوم قبل از میلاد از ممالک پرجمعیت جهان به حساب میآمدند. نقطه اوج فرهنگ آریایی در تاثیرگذاری بر تمامی منطقه از جهت سیاسی و دینی بوده است، بهطوری که حتی با آمدن اسلام و تلاقی و اختلاط آن با فرهنگ و سنن آریاییها، استقلال فرهنگی منطقه و مولفههای فرهنگی این تمدن، اصول خود را حفظ کرده است. از اینرو آنچه مشخص است، تاثیر عناصر آریایی در تمدن اسلامی است.تاریخ مشترک: از منظر تاریخی، مردم ایران، تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان، ترکمنستان و بخشهایی از قزاقستان و قرقیزستان به همراه بخش بزرگی از قفقاز، در دوران پیش از اسلام در حکومتهای هخامنشی، پارتی، ساسانی و در زمان خلافت عباسی در امپراتوریهای ایرانی و ترکی سامانی، سلجوقی، غزنوی و تا همین اواخر در سلسله صفوی، تجربهای طولانی از زندگی در کنار هم دارند. بنابراین ملاحظه میشود ایران و کشورهای آسیای مرکزی از پیش از تاریخ، دوران باستان و در عصر امپراتوری عظیم هخامنشی و ساسانی تا دوره اسلامی و دوره معاصر و قبل از اینکه این کشورها تحت سیطره حکومت کمونیستی قرار گیرند، مجموعه واحد یا سرگذشت تاریخی مشترکی داشتند و پیوندهای دیرین و ناگسستنی بین آنها برقرار بود، بهطوری که میتوان ادعا کرد هیچ یک از کشورهایی که امروزه صحنهگردان آسیای مرکزیاند، قدمت پیوند ایران با این کشورها را ندارند.پیوندهای تاریخی ایران با منطقه آسیای مرکزی بهطور اعم و تاجیکستان بهطور اخص، پدیدهای است دیرین به عمر طول تاریخ منطقه و فراتر از آن؛ یعنی دوران پیش از تاریخ. به شهادت مدارک باستانشناسی و پژوهشهای مردمشناسی و اسناد بیشمار تاریخی، ایران و افغانستان و جمهوریهای خراسان بزرگ از کهنترین دوران در بستری از فرهنگها و تمدنهای شناختهشده حرکت کردهاند که از همسانی چشمگیری برخوردار بودهاند. بنا بر اسناد و شواهد تاریخی در حدود 2500 ق.م جمعیت بزرگی از انسانهای سفیدپوست آریایی در سرزمینی که آریانا ویجه نام داشت و در وادیهای شمال آمودریا (آسیای میانه)، در حالت کوچنشینی و رمهداری زندگی میکردند. با افزایش روزافزون جمعیتشان از صفحات جنوب آمودریا و سرزمین باختر گذشته و در دامنههای شمالی و جنوبی هندوکش ساکن شدند. این طوایف پس از مدتی باز هم به دلیل افزایش جمعیت هجرت به شرق را آغاز کردند و از دریای سند به وادیهای هند شمالی جابهجا شدند. بعدها در حدود تقریباً دو هزار سال بعد مقارن با سال 600 قبل از میلاد، همین طوایف یکی از حوزههای بزرگ تمدنی و امپراتوری پرقدرت را تشکیل دادند که فلات آریانا نام دارد. تاریخ گواه بر آن است که فلات آریانا از کوچیدن دو قوم یا دو گروه طایفهای بزرگ به نام مادها و پارسها از طوایف صحراگرد هند و اروپایی که در حدود 1500 ق.م از مناطق وسیع دشتی و صحرایی آسیای میانه صورت گرفته، عرض وجود کرده است. این فلات، بخشی از منطقه بزرگ کمآبی را تشکیل میداد که از آفریقا تا اوراسیا ادامه مییافت. مرز آن در غرب کوههای زاگرس و در شمال فلاتی است که از کرانه جنوبی دریای خزر تا هندوکش گسترش یافت. مادها در بخش شمال غربی فلات و پارسها در بخش جنوب غربی آن میزیستند و هر دو قوم به صورت طوایف خراجگذار امپراتوری نیرومند آشور بودند. دین مادها و پارسها با دین آریاییهایی که حدود 1500 ق.م به هند یورش بردند وجه اشتراک داشتند.
روابط ایران و تاجیکستان به سبب پیوندهای تاریخی، فرهنگی و زبانی موجود میان دو کشور و ذکر این حقیقت که تاجیکستان به عنوان تنها کشور فارسیزبان در آسیای مرکزی است که وضعیت متمایزی با سایر کشورهای این منطقه دارد از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین ضروری است که روابط ایران و تاجیکستان را در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مورد بررسی قرار داد.
روابط سیاسی ایران و تاجیکستان : روابط سیاسی ایران و تاجیکستان از زمان استقلال تاجیکستان تابعی از عوام و متغیرهای گوناگونی بود است، بهرغم اشتراکات فراوان بین دو کشور اما روابط آنها همزمان با نوسانات و تغییر دولتها با شدت و ضعف مواجه بوده است. بعد از انقلاب اسلامی ایران با حاکم شدن گفتمان انقلابی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بر اساس شناختی ناصحیح منطقه آسیای مرکزی مأمن و ملجایی در راستای تامین منافع ملی ایران نبود. ایران آن زمان تحت تاثیر ملاحظات ایدئولوژیک بود و حاکمیت مطلق شوروی نیز بر این منطقه موجب بیاطلاعی یا اطلاعات محدود از این منطقه شده بود و همین امر موجب شد جمهوری اسلامی ایران به سمتوسوی ملاحظاتی ایدئولوژیک سوق داده شود. آنچه برای ایران در آن زمان ایدهآل بود روی کار آمدن حکومتهایی با صبغه اسلامی و ایجاد حکومت مسلمانان بود و بر همین اساس نیز فعالیت موسسات مذهبی بیشتر در راستای تشویق و شکلدهی احیای مذهبی در منطقه بود.
در سال 1368 و با روی کار آمدن دولت مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رنگ و بوی پراگماتیک گرفت. در این دوره با سفر مرحوم آیتالله هاشمی، ریاستجمهوری وقت ایران به منطقه آسیای مرکزی و تایید ایران بر صلح و ثبات منطقهای و توسعه مناسبات، همکاریها بهخصوص در حوزه اقتصادی با کشورهای این منطقه آغاز شد. در این دوره که شاهد تغییر و تحول تعاملات ایدئولوژیک به تعاملات و مناسبات اقتصادی هستیم و مثال بارز آن توسعه و تقویت اکو در این دوره است. دامنه این دوره به دوران حاکمیت گفتمان اصلاحطلبی نیز کشیده شد و با عناصر فرهنگی و حاکمیت گفتمان فرهنگگرایی در ایران نیز همراه شد. در دوره اصلاحات شاهد عناصری فرهنگی در کنار عناصری اقتصادی در روابط دو طرف بودیم. با روی کار آمدن محمود احمدینژاد حاکمیت گفتمان نگاه به شرق و علاقه به روابط ویژه با روسیه در اثر فاصله گرفتن از غرب و آنچه شاید غربستیزی آرمانی بود، موجب شد جمهوری اسلامی ایران نهتنها توجه ویژهای به این منطقه نداشته باشد، بلکه شاید با کمی تسامح بتوان گفت نقشی برای این منطقه در سیاست خارجی دو کشور قائل نشد. توجه ویژه دولت احمدینژاد به آمریکای لاتین مزید بر علت شده بود تا نقش و جایگاه آسیای مرکزی که پیوندهای تاریخی، فرهنگی و هویتی با ایران دارد، در سیاست خارجی ایران افزایش نیابد و اولویت ایران، مناطق و کشورهایی دیگر باشد.
در دوره ریاستجمهوری روحانی روابط ایران و تاجیکستان در دورههای زمانی گوناگون به سردی گرایید. چند عامل موجب سردی روابط دو کشور شد که از جمله آن میتوان به اقدام دولت تاجیکستان در قبال حزب نهضت اسلامی اشاره کرد که این حزب را یک سازمان تروریستی اعلام و نسبت به بازداشت رهبران آن اقدام کرد. در همین راستا، دعوت ایران از محیالدین کبیری، رهبر این حزب برای شرکت در کنفرانس وحدت اسلامی در تهران، از سوی دولت تاجیکستان با اعتراض مواجه شد. بنابراین، موضوع سوءظن دولت تاجیکستان نسبت به اهداف ایران در تاجیکستان و طرح مجدد این عامل در سایه تحولات مذبور، مهمترین عامل سردی روابط در طول دوران دولت روحانی بود. اما در سال 1398 وزیر خارجه تاجیکستان در سفر به تهران، پس از گفتوگو با حسن روحانی و محمدجواد ظریف بر گسترش همکاریهای اقتصادی و سیاسی به ویژه در عرصه ترانزیت کالا و مبارزه با تروریسم تاکید کردند. ابراهیم رئیسی نیز شهریور 1400 به دعوت همتای تاجیک خود و برای شرکت در اجلاس سران کشورهای عضو شانگهای به دوشنبه سفر کرد که در جریان آن سفر هشت سند همکاری بین ایران و تاجیکستان به امضای مقامات دو کشور رسید.
روابط فرهنگی ایران و تاجیکستان: عناصر هویتی و فرهنگی در جهان معاصر، از مولفههای اصلی شکلدهنده به مناسبات کنشگران سیاست بینالملل است. نقش این عوامل در مواردی حتی عوامل مادی و منفعتنگر را در روابط بینالملل تحت تاثیر خود قرار داده و آنها را کمرنگ میکند. ایران و تاجیکستان به عنوان دو ملت پیوستهبههم که منشأ هویتی واحدی دارند، نمونه بارزی از تاثیر غالب عوامل هویتی و فرهنگی در مناسبات میان کنشگران سیاسی هستند. عوامل و متغیرهای هویتی و فرهنگی بخش غالب روابط ایران و تاجیکستان را شکل داده و بر عوامل مادی فائق آمدهاند. بهویژه که منافع کشورها صرفاً ناظر بر منافع مادی و ابزاری نبود، بلکه منافع هویتی و هستیشناختی اولویت و ارزش بیشتری برای کنشگران سیاسی یافته است.
همزمان با تحولات سیاسی در سالهای اولیه استقلال تاجیکستان، ایران تلاش کرد از پتانسیلهای فرهنگی هم سود ببرد که از مهمترین آنها برگزاری نمایشگاه کتاب، برگزاری کنگرههای علمی و افتتاح چندین کتابفروشی در دوشنبه بود. تاسیس چندین کتابخانه در تاجیکستان و در شهرهای دوشنبه، کولاب، خاروغ، کانما بادام، پنجکت و اورا تپه و تاسیس کرسیهای ایران در دانشگاههای این کشور در همین دوره روی داد. پس از فروپاشی اتحاد شوروی و تاسیس دولتهای نوبنیاد در امپراتوری گذشته که 15 جمهوری را شامل میشد؛ مهمترین برآیند ائتلاف نیروهای چالشگر در استقرار نظامی نوین مبتنی بر ارزشهای تازه بوده است. فرهنگ از نظر تاثیر و عمق آن بر حیات سیاسی-اجتماعی ملتها، جایگاه ویژهای داشته و دارد. هویت و ماهیت فرهنگی در منطق رقابت، به شکل کلی و آسیای مرکزی به شکل خاص، امروز بر اثر سیاستهای جهانیسازی در حال محو شدن است و هنجارها و ارزشها در این جوامع در حال جابهجایی با ارزشها و هنجارهای جوامع غربی هستند و بدون توجه به تفاوتهای آشکار ساختاری و ارزشی این جوامع با جوامع غربی، فرآیند یکسانسازی فرهنگی دنبال میشود.در سالهای اخیر روسای جمهور ایران در دورههای مختلف چندینبار به تاجیکستان سفرکردهاند که فقط شش بار آن را محمود احمدینژاد انجام داده است. از سوی دیگر، امامعلی رحمان، رئیسجمهور تاجیکستان نیز تاکنون بیش از 15 بار به ایران سفر کرده و در هر سفر روابط دو کشور در زمینههای مختلف گسترش یافته است. ضمن آنکه روسای جمهور دو کشور در حاشیه نشستهای مختلف نیز با یکدیگر گفتوگو کرده و رابطه نزدیکی داشتهاند. در حقیقت برگزاری جشن نوروز در تاجیکستان و گردهمایی روسای جمهور کشورهای فارسیزبان در این مراسم، که دو دور آن نیز در ایران برگزار شد، میتواند گامی موثر در اتحاد و همبستگی فرهنگی کشورهای پارسیزبان باشد.در سفر رسمی رئیسجمهور تاجیکستان، امامعلی رحمان، به ایران که در ژوئن 1995 انجام شد، سفارت تاجیکستان در ایران افتتاح شد و هشت توافقنامه میان دو کشور به امضا رسید. از جمله سفرهای مهمی که بر روابط ایران و تاجیکستان تاثیر زیادی داشت، سفر رسمی سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهوری سابق ایران، به تاجیکستان در می 2002 بود. در این سفر اعلامیه مشترک تاجیکستان و ایران پیرامون گسترش روابط دوجانبه به امضا رسید که در بخش فرهنگی آن چنین آمده است: دو طرف با در نظر گرفتن عمومیت میراث فرهنگی، همکاریهای خود را در بخش آموزش، نشر و حفظ این میراث ادامه میدهند. این همکاری رابطه بین دانشگاهها، موسسههای آموزش عالی، مراکز تحقیقاتی و تکنولوژیک، اجرای طرحها و پروژهای تحقیقاتی مشترک و مبادله استادها و دانشجوها، کمکهزینه تحصیلی و بخشهای دیگر را فرا خواهد گرفت. دو طرف همکاریهای خود را در زمینه صداوسیما و رسانههای خبری گسترش خواهند داد.سفرهای گروههای عالیرتبه دو کشور و امضای سندهای مهم تحکیم دوستی و همکاری، امکاناتی فراهم آوردند که میان نهادهای فرهنگی نیز چندین توافقنامه همکاری به امضا رسید (مانند توافقنامه میان وزارت علوم تحقیقات و فناوری ایران با وزارت معارف تاجیکستان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران و اتحادیه نویسندگان تاجیکستان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران و وزارت فرهنگ تاجیکستان، صداوسیمای ایران و تاجیکستان، بنیاد فرهنگی تاجیکستان و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران، انتشارات سروش ایران و بنیاد فرهنگ تاجیکستان، کتابخانه ملی ایران با دانشکده هنر تاجیکستان).روابط اقتصادی ایران و تاجیکستان: زمینههای مناسبی که مبتنی بر پیشینه مشترک تاریخی و تمدنی این دو سرزمین بوده، خود بسترهای تسهیلساز همکاری در دیگر حوزهها اعم از اقتصادی را به ویژه در دوره نخست پس از استقلال فراهم آورده است؛ تا جایی که تا سال 2007 (فقط 17 سال پس از استقلال)، بیش از 184 سند و یادداشت تفاهم میان دو کشور امضا شده است. روابط همهجانبه و همکاریهای اقتصادی، یکی از حوزههای تمرکز علاقهمندی دولتمردان و تصمیمگیران ایران و تاجیکستان را تشکیل میدهد. هرچند جمهوری تاجیکستان، متاثر از موقعیت ژئوپولیتیک و ملاحظات خاصی که در روابط خود با دیگر بازیگران تاثیرگذار در منطقه آسیای مرکزی قائل است، گاه به سوی احتیاط متمایل شده و در پی برقراری توازن برآمده است.تاجیکها، اولویتهای اقتصادی خود را پیرامون سرمایهگذاری در عرصههای انرژی، معادن، صنایع تولید کالا و پارچه از نخ پنبه، محصولات کشاورزی و رشد عرصه جهانگردی در نظر گرفتهاند. در این ارتباط، ایران نیز برای سرمایهگذاری در این بخشها تلاش زیادی کرده است. به ویژه در سالهای نخست استقلال تاجیکستان، تعداد زیادی از بازرگانان ایرانی وارد این کشور شدند و در سالهای گذشته نیز مذاکرات کارشناسی در قالب فرستادن گروههای فنی، تجاری و بازرگانی بهطور مستمر میان دو طرف پیگیری شده است. در این زمینه، ایران با مشارکت در طرح 39 میلیوندلاری تونل انزاب که در شمال تاجیکستان ساخته شد، گام مهمی در روابط دوجانبه برداشت. 10 میلیون دلار از هزینه ساخت این تونل در قالب کمک توسعهای جمهوری اسلامی ایران و 2/21 میلیون دلار آن نیز وام ایران بوده است. ساخت این تونل که شرکت ایرانی سابیر بینالملل انجام داد، به عنوان نماد همکاری ایران و تاجیکستان شناخته شده است.در مجموع میتوان محورهای برجسته همکاریهای اقتصادی این دو کشور را حملونقل، خدمات فنی و مهندسی، زیرساختها و اجرای طرحهای مشترک دانست. علاوه بر آنچه گفتیم، برخی از مصادیق همکاری میان ایران و تاجیکستان اینها هستند: اجرای طرح سد و نیروگاه «سنگ توده 2» به ارزش 220 میلیون دلار، ساخت راه ماشینرو «خاروغ-کاشغر» که مرکز استان بدخشان را به منطقه سین کیانگ چین متصل میکند، مشارکت در ساخت تونل «چرمگزاک»، ساخت کارخانههای سرمسازی، روغنکشی، تولید مواد غذایی و تراکتورسازی.در دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد با وجود تشدید تحریمهای بینالمللی و آمریکا علیه ایران از سال 2010، ارزش صادرات ایران به تاجیکستان تا سال 2012 به نسبت حالت صعودی داشته است و تا سال 2014 حالات متعادلی را طی کرده است. صادرات ایران به این کشور در سال 2015 متاثر از کاهش قیمت جهانی انرژی و مسائل دوجانبه مانند مسائل گمرکی کاهش داشته است. با افزایش تدریجی قیمت انرژی، ارزش صادرات ایران به تاجیکستان در سالهای 2016 و 2017 به نسبت بهبود یافته است. با وجود این، در سال 2018 و قبل از خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریمهای آمریکا، متاثر از مسئله حزب نهضت اسلامی و آمدن محیالدین کبیری به ایران، ارزش صادرات کشور به تاجیکستان به پایینترین میزان خود در سالهای اخیر یعنی 3/78 میلیون دلار رسید.سفر روسای جمهور ایران و تاجیکستان در سالهای اخیر و دیدارهایی که بین دو رئیسجمهور انجام شد باعث شد روابط تجاری دو کشور در مسیر رشد نسبی قرار گیرد. به گفته سخنگوی گمرک جمهوری اسلامی ایران، مجموع روابط تجاری ایران با تاجیکستان در 15 سال گذشته یعنی از سال 1386 تا 1400 فقط دو میلیون و 713 هزار و 933 تن کالا به ارزش دو میلیارد و 583 میلیون و 735 هزار و 89 دلار بود که سهم صادرات ایران به تاجیکستان دو میلیون و 527 هزار و 937 تن کالا به ارزش دو میلیارد و 207 میلیون و 369 هزار و 651 دلار بوده و واردات از تاجیکستان نیز 185 هزار و 996 تن کالا به ارزش 376 میلیون و 365 هزار و 438 دلار بوده است. ایران در سال 1400، 124 هزار و 737 تن کالای ایرانی به ارزش 91 میلیون و 601 هزار دلار به تاجیکستان صادر کرده که نسبت به سال 1399 رشد 535درصدی در وزن و 459 درصدی در ارزش داشته است. از سوی دیگر واردات ایران نیز از تاجیکستان در سال 1400 با رشد 263درصدی در وزن و 439درصدی در ارزش، به 14 هزار و 512 تن کالا به ارزش 39 میلیون و 437 هزار و 655 دلار رسید.علل مبادلات تجاری پایین
اما در رابطه با اینکه چرا ایران و تاجیکستان با وجود اشتراکات فرهنگی، زبانی، دینی و تاریخی، روابط اقتصادی ضعیفی دارند؟، مصاحبهای داشتیم با محمدحسین روشنک، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و تاجیکستان. او در این رابطه معتقد است که علت مبادلات تجاری پایین ایران و تاجیکستان این است که روابط تجاری دو کشور با مشکلاتی مواجه است. این مشکلات را میتوان به چند بخش تقسیم کرد: یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که کالای زیادی برای صادرات نداریم. عمده محصولات صادراتی ما کالاهای نفتی و مشتقات مربوط به آن و محصولات کشاورزی است. در رابطه با محصولات کشاورزی باید گفت که اقتصاد تاجیکستان مبتنی بر کشاورزی است و نیازی به محصولات کشاورزی ما ندارد اما در رابطه با نفت و مشتقات آن نیز باید گفت که تاجیکستان این کالاها را از روسیه ارزانتر وارد میکند. بنابراین ما کالای زیادی برای صادرات به تاجیکستان نداریم که قادر به رقابت با ترکیه و چین باشد. باید عرض کنم که تاجیکستان تقاضای زیادی برای کالاهای صنعتی دارد اما متاسفانه کالای صنعتی در ایران بسیار کم است و اگر هم باشد (خودرو و لوازم خانگی) توان رقابت با کشورهایی مثل کره، چین و ژاپن را ندارد. تنها کالای صنعتی که از ایران به تاجیکستان صادر میشود میلگرد است. بنابراین ایران کالایی برای صادرات به کشورهای آسیای مرکزی بهطور عام و تاجیکستان بهطور خاص ندارد و حتی نمیتواند به افغانستان صادرات داشته باشد. علاوه بر این، وارداتمان از کشورهای آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان هم محدود است. ما در حال حاضر میتوانیم از تاجیکستان پنبه و آلومینیوم وارد کنیم که البته همان آلومینیوم را هم انحصاری به کشورهای دیگر فروختهاند. این مسائل باعث میشود که کشور ما خیلی قدرت رقابت نداشته باشد.
یکی دیگر از مشکلات این است که کشورهای آسیای مرکزی با روسیه و بعضاً با ترکیه و در مواردی با چین هم توافقات تعرفهای دارند، این توافقات تعرفهای مخل صادرات ایران است. این مخل بودن زمانی مضاعف شد که مسئولان تاجیکستان در سفری که به ایران داشتند آمار صادرات را از مسئولان ایرانی گرفتند و برای مثال مسئولان گفته بودند که فلان مبلغ دلار صادرات ایران به تاجیکستان است؛ اما زمانی که آنها به کشور خودشان بازگشتند متوجه شدند که صادرات ایران به تاجیکستان تقریباً نصف یا کمتر از نصف این آماری است که مقامات ایران گفته بودند.
یکی دیگر از مشکلات این است که ما در ایران متولی حوزه تجارت نداریم، در واقع از زمان ادغام وزارت بازرگانی در وزارت صنعت و معدن و تجارت ما متولی مستقل پیگیری مسائل تجاری بینالمللی را از دست دادیم. پیشنهاد من این است که مسئولان سازمان توسعه تجارت با مسئولان کشورهای آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان پیرامون تعرفهها صحبت کنند. شما زعفران را در نظر بگیرید، چرا باید زعفران از ایران به افغانستان قاچاق شود و بعد از آنجا صادر شود؟ برای اینکه تعرفه صادرات افغانستان به بسیاری از کشورها پایین است، در حالی که تعرفه ایران بسیار بالاست. در همین راستا مسئولان سازمان توسعه تجارت باید با مسئولان کشورهای آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان رایزنیهای لازم را برای حل مشکلات انجام دهند. اقدام دیگری که در این زمینه میتوان انجام داد این است که ما در کشورمان قیمت تمامشده تولیدات را پایین بیاوریم تا وقتی که میخواهیم این کالا را صادر کنیم بتوانیم با کشورهای دیگر رقابت کنیم.
متاسفانه باید عرض کنم که تعرفه سنگین بالای صد درصد برای واردات کالا و قاچاق 20 میلیارد دلار در سال نشان میدهد که کشور ما مبدأ صادرات نیست بلکه مقصد واردات است؛ برای مثال شما یک تلویزیون کرهای یا ژاپنی را در نظر بگیرید که از بندرعباس قاچاق میشود به عراق، از عراق به کردستان عراق و از آنجا با کولبر به کردستان ایران و از آنجا نیمهقاچاق به مشهد یا تهران میرسد؛ با وجود این باز هم قیمتش از تولیدات داخلی کمتر است. پس برای چه این کار انجام نشود؟ بنابراین بحث توسعه صادرات زمانی محقق میشود که قیمت تمامشده کالای ایرانی پایین بیایید و توافقات تعرفهای بین ایران و کشورهای دیگر منعقد شود تا ما بتوانیم با چین، ترکیه، روسیه، پاکستان و بسیاری دیگر از کشورها رقابت کنیم. تا زمانی که این کار انجام نشود، همین مقدار از صادرات هم قابل توجه است.
در مجموع به عنوان کسی که سالهای سال با تاجیکستان کار کرده و در حال حاضر رئیس اتاق مشترک ایران و تاجیکستان هستم، تاکید میکنم که ایران از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در بهترین شرایط ممکن با تاجیکستان قرار دارد. آنها به شدت از برد تیم ملی فوتبال ایران در مقابل ژاپن خوشحال شدند و حتی جشن گرفتند، همچنان که مردم ایران هم از برد تیم ملی فوتبال تاجیکستان به شدت خوشحال شدند. در رابطه با روابط بازرگانی و تجاری هم باید عرض کنم که ما در تلاش هستیم مشکلاتی را که اخیراً در زمینه تعرفهها و عوارض گمرکی به وجود آمده، رفع کنیم.
منابع:
1- روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینههای واگرایی، حبیباله ابوالحسنشیرازی