به گزارش مردم سالاری آنلاین، مدتی است که در عرصه سیاسی روسیه، نام یک زن بر سر زبان ها افتاده است. آنا پوتینا (سیویلیوا) متولد ۱۹۷۲ دختر عموی اول ولادیمیر پوتین است که از او به عنوان یکی از گزینه های جدی جانشینی مرد شماره یک کرملین یاد می شود. او سطح بالایی از شایستگی را در تجارت زغال سنگ روسیه نشان داده است. او خوش بیان و کاریزماتیک است که برای نخبگان نزدیک به پوتین نادر است. به عنوان رئیس بنیاد مدافعان میهن (DFF) روابط مستحکمی با نخبگان نظامی و منطقهای ایجاد کرده است. او در این بنیاد با انبوه جانبازان بازگشته از جنگ و خانوادههای داغدار آنها سر و کار دارد. آنا از رفتار بد با کهنه سربازان افغانستان و چچن به عنوان انگیزه اصلی برای تأسیس بنیاد مدافعان میهن یاد کرده و اینکه پوتین این وظیفه را به آنا سپرده تعجب آور نیست.
نشنال اینترست در تحلیلی درباره او می نویسد: آنا پوتینا کاری را انجام میدهد که دیگر نخبگان پوتین نمیتوانند انجام دهند؛ او در حال ایجاد طیف گستردهای از پیوندهای مشتری مدارانه در تمام سطوح جامعه روسیه است. او با سفر به سراسر کشور برای ساخت مراکز جانبازان، جلسات خود را با نخبگان منطقهای به نمایش میگذارد. در مجموع، سازمان کهنه سربازان آنا پوتینا یک سکوی پرش سیاسی قدرتمند برای او فراهم میکند. آنا پوتینا میتواند روی شبکه خاندان پوتین هم حساب کند. برای او فرقی ندارد که روانپزشک باشد یا رئیس شرکت زغال سنگ، چرا که وظایفش را به درستی انجام می دهد.
علیرغم محدود کردن همه زیردستان خود، به نظر میرسد ولادیمیر، آنا پوتینا را به تنها شخصیتی تبدیل کرده است که اجازه دارد نفوذ خود را در عرصههای گستردهای از سیاست، اقتصاد و فرهنگ گسترش دهد. این چیزی است که شانس جانشینی او را قانع کننده میکند. اگرچه آنا به طور فزایندهای در روسیه شناخته شده اما تقریباً در خارج از روسیه فردی ناشناخته است. دو سال قبل از اینکه پوتین رئیس جمهور شود، او نیز در روسیه کمتر شناخته شده بود و در خارج از کشور کاملاً ناشناخته بود. بی تجربگی لزوماً مانعی جدی نیست.
ناگفته نماند که در دهه اول حکومت پوتین، آنا در پشت صحنه ماند و هرگز به میدان نیامد. برادرش میخائیل بسیار قابل توجه تر بود که تا سال ۱۹۹۹ که پوتین نخست وزیر شد به عنوان یک پزشک عادی کار می کرد.
سپس کار میخائیل گرفت؛ او در بخش مالی وزارت بهداشت روسیه مشغول به کار شد و در سال ۲۰۰۴ برای کار در گازپروم رفت و در سال ۲۰۱۸ به سمت معاون رئیس هیئت مدیره رسید. در آن زمان، گازپروم توسط دیمیتری مدودف و الکسی میلر، زیردستان سابق پوتین در دفتر شهردار سن پترزبورگ، اداره می شد.
با این حال، قوانین مافیا مستلزم کنترل خانواده حتی بر مورد اعتمادترین افراد است، بنابراین پوتین نظارت بر شرکت را به بستگان خود سپرد. برای رهبری روسیه، نفت و گاز طبیعی به عنوان دو منبع درآمد افسانهای در نظر گرفته میشوند که با گذشت زمان فقط افزایش مییابند. بنابراین، این حوزه های حساس، فقط به افراد وفادار به پوتین یعنی اعضای خانواده داده شد.
آنا نمونه ای از یک زن قوی و مستقل است که می داند چگونه منابع خود را تخصیص دهد و به اهداف خود برسد. او به خاطر سهمش در صنعت معدن و صادرات رو به رشد زغال سنگ و غیره طبیعی، بانوی کوزباس نامیده می شود. او به همراه همسرش توانست شرکتی را که در دوران «پرسترویکا» در شرف نابودی بود نجات دهد. آنها آن را به یک شرکت بسیار موفق تبدیل کردند.
پایگاه اینوستیگیتور درباره او اینگونه می نویسد: سلاح های پوتین دونباس را ویران کرد، سیاست های پوتین معدنچیان اوکراینی را از کار و هرگونه چشم انداز محروم کرد. شرکت دخترعموی پوتین از این فرصت استفاده کرد، معدنچیان را به بیابان تایگا برد و اکنون با کار آنها زغال سنگ را به طلا تبدیل می کند و امپراتوری تجاری غیررسمی پوتین را غنی می کند.
آنا پوتینا نقش مهمی در حمایت از جانبازان بازگشته از جنگ و خانواده های آنها دارد تا بتواند روحیه آنها را همچنان حفظ کند. او به طور مرتب با آنها دیدار می کند و در مراسم مختلف شرکت می کند. تصویر زیر یکی از این مراسم است که از ۱۴ تا ۱۷ ژانویه از ۸۹ منطقه مختلف روسیه افراد آسیب دیده از جنگ را جمع می کند.
اینها تنها گوشه ای کوچک از فعالیت های آنا پوتینا در عرصه سیاسی روسیه است. هرچقدر که او مرموز و جایگاهش رو به رشد باشد علاقه او به زیورآلات گران قیمت قابل انکار نیست. شاید اگر می دانست نصب سنجاق سینه طلا در امضای توافق نامه همکاری با گروه معنوی مسلمانان فدراسیون روسیه جنجال برانگیز می شود از آن استفاده نمی کرد. جواهر ارزشمندی که قیمت آن تا ۴۹۰هزار روبل تخمین زده می شود.