حالا به جای پذیرش مسئولیت و درخواست توقف این قانون پرهزینه و بیثمر، اجرای آن را ضرورت اجتنابناپذیر معرفی میکنند و مسئله را به «فرهنگسازی غلط در گذشته» ربط میدهند و حتی حاضر نیستند که این واقعیت ساده را بپذیرند که؛ پس شما که این همه هزینه میکنید و صبح تا شب هم در حال فرهنگسازی هستید، چرا رشد جمعیت به جای افزایش، کم میشود؟
بهعلاوه، در هشت سال دوره احمدینژاد، فرهنگ مثلاً فرزندآوری بهشدت تبلیغ میشد، حتی برای ایران جمعیت ۱۵۰میلیون هم تعیین کردند و کلی امتیازات برای این کار دادند، ولی دریغ از یک تغییر جدی.
روزنامه نگار ورزشی در توئیتی ادعا کرد: خانمهای ایرانی با تایید وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال به میزبان قطری اجازهی فعالیت آزادانه بهعنوان خواننده و دفنوازی دارند.
فرزندآوری در دنیای امروز یک رفتار غریزی و طبیعی نیست، یک رفتار عقلانی و انتخابی است. فرق انسان با حیوان همین است. انسان امروز هنگامی فرزند میآورد که دنیا و آینده او تامین شود. او خود را در برابر فرزندش مسئول میداند. هنگامی که با این وضع اقتصادی و این ناپایداری امور و فقدان امید به آینده مواجه میشود و حتی نمیتواند وضع آینده خود را تضمین کند، چرا باید فرزند بیاورد؟ قانونگذاری که گمان میکند با یک وام ازدواج و فرزندآوری مسائل را حل میکند، هیچ شناختی از جامعه ندارد.
ستاد ملی جمعیت باید علل شکست مطلق سیاستهای جاری و قانون فرزندآوری را رسماً اعلام کند. اینکه نام یک قانون فرزندآوری باشد، به منزله آن نیست که اجرای آن لزوماً به این هدف هم منجر میشود. دولتی که دستاوردهای نداشته خود را دستاورد معرفی میکند، چرا هیچ دستاوردی درباره سیاست فرزندآوری اعلام نمیکند؟ به این علت که شکست این سیاست آشکارتر و برجستهتر از آن است که بتوان آن را دستاورد تعریف کرد.تقصیر گذشتگان نیندازید، چون رشد جمعیت بهرغم هزینههای فراوان و تبلیغات پایانناپذیر در حال کاهش است.
بعید است که این مجلس طرفدار افزایش جمعیت باشد، چون اگر باشد حتماً اجرای این قانون را متوقف میکند و از صاحبنظران درخواست میکند که طرح عملیتری ارائه کنند. یکی از ویژگیهای مهم این ساختار این است که بازگشت از مسیر غلط را برای خود نمیپذیرد. شهامت آن را ندارند که سیاست نادرست را متوقف و تصحیح کنند؛ در حالی که میدانند نادرست است.