صحبت از سرمایه انسانی کشور است. سرمایهای که سالها آموزش و مهارت دیده است، اما حالا به دلایل مختلف جذب بازارهای جهانی میشون؛ از کشورهای حاشیه خلیج فارس گرفته تا امریکا.
برخی از کسانی که تمایل به مهاجرت دارند میگویند بیش از آنکه مقصد مهاجرتی برای آنها مهم باشد، به رفتن فکر میکنند. مثل همان که محمدرضا شفیعی کدکنی سالها پیش در شعری سرود: «به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا سرایم» وضعیتی که برخی از کارشناسان آن را معادل فرار معنا میکنند.
مصطفی زمانیان، رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری اخیرا گفت که وضعیت مهاجرت از ایران نسبت به گذشته فرق کرده است. برای مثال اگر کسی به آلمان مهاجرت کند، برای به دست آوردن یک کرسی دولتی یا یک موقعیت کسب و کار اقتصادی نیست، بلکه او مهاجرت میکند تا در ایران نباشد. به گفته او این تفسیر بسیار خطرناکی است که باید به آن فکر کنیم. (مهر)
یکی از مباحثی که در بحث مهاجرت باید به آن توجه داشت، هزینهکردی است که دولت برای هر کدام از مهاجران دارد، هزینههای عمومی مانند آموزش و سلامت. رصدخانه مهاجرت ایران با توجه به محاسبات بانک جهانی و یونسکو، رقمی تخمینی برای هزینهکرد عمومی برای هر مهاجر ایرانی محاسبه کرد. در این گزارش آمده که دولت برای هر فرد متولد ۱۳۷۶ تا پایان مقطع کارشناسی حدود ۳۷ هزار دلار هزینه آموزش عمومی و حدود هشت هزار دلار هم هزینه سلامت داشته است. در مجموع برای یک مهاجر ایرانی با مقطع کارشناسی حدود ۴۵ هزار دلار هزینه عمومی صورت گرفته است.
حالا سوال این است که در مجموع برای مهاجران ایرانی چقدر هزینه صورت گرفته است؟ برای محاسبه هزینه کلی باید نگاهی به آمار مهاجران ایرانی داشت.
در سالنامه مهاجرت ۱۴۰۱ آمده که بر اساس آمار ارائه شده در آخرین نمایه مهاجرتی ایران، تعداد ویزاهای دانشجویی صادرشده توسط کشورهای امریکا، بریتانیا، اتحادیه اروپا (۳۱ کشور)، کانادا و استرالیا به متقاضیان ایرانی روندی افزایشی داشته است.
در مجموع ویزاهای صادر شده از این کشورها برای دانشجویان ایرانی در سال ۲۰۱۰ میلادی ۱۱ هزار و ۹۳۱ ویزا بود. در حالیکه با رشد ۹۰ درصدی طی ۱۰ سال به ۲۲ هزار و ۷۰۹ ویزا در سال ۲۰۱۹ رسیده است. سپس به علت شیوع کرونا و کاهش صدور ویزا به صورت موقتی کاهش پیدا کرد.
در ادامه گزارش سالنامه مهاجرتی آمده از آنجا که آمار ویزاهای دریافتی ایرانیان در سال ۲۰۲۰ به علت شیوع کرونا کاهش پیدا کرد، از دادههای سال ۲۰۱۹ برای تخمین تعداد مهاجران کاری و تحصیلی استفاده شده است.
آمار مشخصی از مقاطع تحصیلی همه مهاجران خروجی در دست نیست. با فرض آنکه همه دریافتکنندگان ویزاهای تحصیلی دریافتی در سال ۲۰۱۹، حداقل تحصیلات کارشناسی و ۲۳ سال سن داشته باشند و با در نظر گرفتن رقم ۴۵ هزار دلار به عنوان سرانه هزینهکرد دولتی برای آموزش و سلامت، نزدیک به یک میلیارد دلار و ۲۱ میلیون دلار فقط برای بخشی از سرمایه انسانی که در سال ۲۰۱۹ مهاجرت کرده، هزینه شده است. این رقم فقط برای مهاجران تحصیلی محاسبه شده است.
اما کانال تحصیلی تنها راه اقدام به مهاجرت افراد نیست. برخی از طریق ویزای کاری راهی کشورهای دیگر میشوند. در سالنامه مهاجرتی سال گذشته هم آمده که میتوان به همان روش بالا، هزینهکرد عمومی آموزش و سلامت برای حدود ۱۹ هزار و ۴۰۰ مهاجر کاری در سال ۲۰۱۹ را هم محاسبه کرد.
همچنان با فرض همان مقطع کارشناسی و ۲۳ سال سن، هزینهکرد عمومی آموزش و سلامت برای مهاجران ایرانی با ویزای کاری حدود ۸۷۳ میلیارد دلار میشود.
بنابراین مجموع سرمایهگذاری صورت گرفته برای آموزش و سلامت مهاجران کاری و تحصیلی سال ۲۰۱۹ معادل یک میلیارد و ۸۹۴ میلیون دلار بود. در سالنامه مهاجرتی تاکید شده که این محاسبه به علت محدودیت داده، تقریبی است. از جمله اینکه تعداد مهاجران ایرانی از طریق ویزای کاری و تحصیلی برای چند کشور محاسبه شده است. ضمن اینکه هزینه عمومی صرفا محدود به آموزش و سلامت نمیشود.
با قیمت دلار در بازه زمانی مورد بررسی یعنی سال ۱۳۹۸ این هزینهکرد چقدر میشود؟ اگر مبنا را گزارش بانک مرکزی قرار دهیم، متوسط قیمت فروش یک دلار امریکا در بازار آزاد و در اسفند ۱۳۹۸ حدود ۱۵ هزار تومان بود.
بر این اساس آن زمان دولت ۲ هزار و ۸۴۱ میلیارد تومان برای آموزش و سلامت مهاجران کاری و تحصیلی هزینه کرده است.
بیراه نیست اگر بگوییم در سایه نبود سیاستگذاری اثرگذار و متناسب با شرایط موجود، هزینههای عمومی برای هر مهاجر از دست میسد. نشان به آن نشان که بسیاری از مهاجران ایرانی دیگر میلی برای بازگشت به کشور ندارند. بلیت مهاجرت آنها یک طرفه است.
به عبارتی مهاجران با دانش و مهارت بیشتر به کشور برنمیگردند که بتوان در حوزههای مختلف از آنها بهره برد. ضمن آنکه در سالهای اخیر و با وجود افزایش تعداد مهاجران ایرانی، وجوه ارسالی به کشور تغییر چشمگیری نداشته است.
یافتههای گالوپ نشان میدهد که طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ فقط یک درصد از مهاجران ایرانی میل به بازگشت به کشور داشتند. به عبارتی مهاجران ایرانی کمترین میل بازگشت در میان مهاجران را داشتند. به جز ایران، مهاجران کشورهای عراق، قرقیزستان و بوسنی و هرزه گوین هم کمترین میل به بازگشت را داشتند، یعنی همان یک درصد.