این فعال سیاسی تصریح کرد: در حوزه سیاسی، احزاب فعالیت جدی داشتند. جناحهای سیاسی توانستند فعال شده و نقشآفرین باشند تا بتوانند در انتخابات نقش محوری برای تشویق مردم برای حضور در پای صندوق رای ایفا کنند. در حوزه اقتصادی چه در داخل و چه به صورت فراملی توانست با استفاده از ظرفیتهای بیرون، منابع قابلتوجهی را وارد کشور کند و به اشکال مختلف آنها را به پروژههای بزرگ تزریق کرد و با اتکا به این منابع، پروژههای فراوانی در کشور اجرا شد. در حالی که در زمان جنگ بخش زیادی از نیروهای کشور درگیر جنگ شده بودند، این پتانسیل بعد از جنگ آزاد و بیکاری به کمترین حد خود رسید. اگر بستر مناسبی برای به کارگیری آنان وجود نداشت جامعه، آن هم جامعهای که جنگ را پشت سر گذاشته بود، دچار سرخوردگی میشد و به همین جهت توانست بستری ایجاد کند تا همه اینها در فعالیتهای اقتصادی و اجرایی درگیر شده و جامعه بانشاطی در دولت ایشان به وجود آمد.
وی افزود: در ادامه بین جناحهای مخلتف حائل بود و همگرایی ایجاد میکرد. جناح چپ و راست، در ادامه هم اصلاحطلب و اصولگرا به ایشان عنایت و گرایش داشتند و از نظرات ایشان استفاده میکردند و به ایشان احترام میگذاشتند. این جامعیت و مرجعیت برای ایجاد وحدت ملی بسیار ارزشمند بود و در حال حاضر کاملا این خلأ احساس شده و ما کاملا نبود ایشان را میتوانیم احساس کنیم. این موارد از برکات وجود او بود که متأسفانه در حال حاضر جامعه از آن بیبهره شده است.
طاهرنژاد در پاسخ به این پرسش که در حال حاضر بخش زیادی از جامعه از احزاب و جریانات سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا عبور کرده است، آیا در زمان کنونی فرد یا افرادی وجود دارند که بتوانند نقش مرحوم هاشمی را ایفا کند، گفت: من آن ظرفیت را در کمتر کسی میبینم اما شاید با یک فاصلهای آقای خاتمی، بعد از او آقای لاریجانی و شاید آقای روحانی بتوانند چنین نقشی را ایفا کرده و جامعه را به سمت اعتدال هدایت کنند. ما آسیبهای زیادی از افراط خوردیم، فرقی نمیکند از کدام طرف باشد چون افراط از هر سویی ممدوح نیست و در سایه اعتدال و تعادل است که میتوان کشور را ساخت و به پویایی و نشاط رساند. شاید این افراد بتوانند نقشی ایفا کنند اما در حد و اندازه مرحوم هاشمی کسی به ذهنم نمیرسد که بتواند آن نقش را ایفا کند.
وی در پاسخ به این پرسش که اسامی نامبرده از سوی شما، به چه شکلی میتوانند تاثیرگذاری مرحوم هاشمی را داشته باشند، گفت: یک ظرفیتهایی بیبدیلی در شخصیت مرحوم هاشمی بود که شاید بخشهایی از آن ظرفیتها در هریک از این افراد وجود داشته باشد تا با جمع آن ظرفیتها بتوانند تا حدی آن نقش را ایفا کنند. شاید سیدحسن خمینی و یا آقای جهانگیری را هم بتوان به این لیست اضافه کرد. همچنین میتوان از ظرفیت آقای ناطق نوری هم استفاده کرد زیرا مشرب سیاسی خوب، قدرت تعامل بالا و جامعیت نسبتا خوبی هم دارد و اگر این تواناییها و ظرفیتها با هم جمع شود میتواند آن نقش را ایفا کنند تا این خلاء کمتر احساس شود.
طاهرنژاد در پاسخ به این سوال که اگر مرحوم هاشمی در قید حیات بودند و وضعیت کنونی در جامعه حکمفرما بود، ایشان میتوانستند چه راهکاری برای پرشور شدن انتخابات فراهم کنند، گفت: آقای هاشمی در مقاطع مختلف، حتی در زمانی که ناعادلانه او را ردصلاحیت کردند از صندوق رأی فاصله نگرفت. ایشان معتقد بود سرنوشت کشور در پای صندوق رأی رقم میخورد. البته برگزارکنندگان انتخابات باید شرایطی فراهم کنند تا مردم اشتیاق داشته باشند و پای صندوق رأی حاضر شوند و هرکسی بتواند نامزد دلخواه خود را در فهرست داوطلبان انتخابات ببیند. اگر این شرایط فراهم شود که حتما انتخابات پرشور خواهد بود اما اگر جمهوریت را از جمهوری اسلامی بگیریم دیگر چیزی از آن باقی نمیماند.