به گزارش مردم سالاری آنلاین، جمهوری فدرال آلمان از زمان وحدت دوباره این کشور پس از فروپاشی دیوار برلین به یکی از کشورهای مهم مهاجرپذیر جهان بدل شده است. حزب «دموکرات مسیحی» که چندین دهه است زمام را در دست خود دارد، در سالهای اخیر توانسته بخش قابل توجهی از نیروی کار مهاجر جهان را به خود جذب کند. آلمان روزگاری بهشت اشتغال و کار و نگین حوزه روابط کار در اروپا محسوب میشد، اما با گسترش مشاغل زیرزمینی و سیاه و همچنین وقوع جنگ اوکراین و گسیل انبوه مهاجران، شرایط موجود به نظر بسیاری از مهاجران تاریک و تلخ شده است.
خبرگزاری دویچه وله آلمان در گزارشی چندی پیش اعلام کرد که حداقل یک چهارم (۲۵ درصد) جمعیت آلمان را غیربومیانی تشکیل میدهند که یا خودشان یا والدین ایشان تنها با یک نسل فاصله برای کار به این کشور مهاجرت کردهاند. به همین ترتیب احزاب راستگرای مخالف؛ آلمان را مهاجرخیزترین کشور جهان میدانند که حوزه قویِ روابط کار آن اجازه داده به عنوان برترین اقتصاد اروپا پذیرای انبوه مهاجران باشد.
بنابر آمار، فروپاشی اقتصاد کشورهای اروپای شرقی پس از سقوط اتحاد شوروی، وقوع جنگ عراق، افغانستان، سوریه و همچنین نسلکشی قومی در چندین کشور آفریقایی باعث شده حجم بسیار زیادی از مهاجران که خود قربانی سیاستهای امپریالیستی آمریکا و متحدان آن در اروپای غربی هستند، به این کشورها مهاجرت کنند و در این میان قوانین پذیرش مهاجر در آلمان این امکان را ایجاد کرده که از هر چهار آلمانی حداقل یک نفر مهاجر محسوب شود. آنگونه که کشوری که از نظر سابقه به بافت نژادی خود بسیار حساس بوده، امروز برای جذب سود سرمایه، میزبان انبوهی از کارگران ارزان اقصی نقاط جهان شده است و از آنجا که باید با اقتصادهای نوظهوری مانند هندوستان و چین رقابت کند، نیاز به کارگر ارزان موجب شده به اغلب درخواستهای پناهندگی، مهاجرت، تحصیل و... به کشور خود پاسخ مثبت دهد.
با این حال، بالارفتن حجم مهاجران و وقوع جنگ اوکراین و هزینههای چند میلیارد یورویی جنگ برای دولت جنگطلب آلمان، اوضاع را برای مهاجران بیش از پیش دگرگون کرده است. کشوری که به دیسیپلین و نظم و قانون در همه جای جهان شهره بود، امروزه به محل پذیرش انواع و اقسام بهرهکشیهای غیرقانونی و مافیاهای مختلف در مدیریت نیروی کار بدل شده است.
تجربیات نامنظم کار در کشور نظم آهنین
«پدرام. پ» که پس از چند هفته اقامت در ترکیه و یونان توانسته وارد کمپ پناهندگان در آلمان شده و پس از چند سال اقامت وارد فرآیند آموزش و کار رسمی شود، از وضعیت روابط کار در آلمان اینطور میگوید: تجربه من از ترکیه و یونان نشان داد این دو کشور در مقایسه با آلمان تقریبا جهنم هستند و آلمان وضعیت بسیار بهتری دارد. برای مهاجر و پناهنده تقریبا در این دو کشور فقط مشاغل سیاه در بدترین شکل آن وجود دارد، ولی آلمان به دلیل قوانین سفت و سخت خود بازهم شرایط بهتری را فراهم کرده است، با این وجود در زیر پوست همین آلمان توسعه یافته و قانونمند نیز اتفاقاتی رقم میخورد که شاید برای بسیاری عجیب باشد.
پدرام. پ از شرایط کار در آلمان میگوید و پیمانکاران و مالیات را عوامل اصلی کسر از میزان درآمد کارگران عنوان میکند:
من در ابتدا در آلمان با همان حقوق حداقل کارگری قانونی این کشور (که اکنون به ۱۳ یورو در ساعت رسیده است) کار میکردم. کار من در شرکت «هرمس» بود که شبیه شرکت آمازون آمریکا و انگلستان در کشورهای آلمانی زبان فعال است و شرکت بسیار بزرگی در زمینه خرید و فروش کالای خرد به صورت اینترنتی است. باورم نمیشد در اینجا نیز مانند ایران چیزی به نام «پیمانکاران نیروی انسانی» وجود داشته باشد. شرکتی به عنوان پیمانکار یا دلال نیروی انسانی فقط به دلیل معرفی ما به شرکت و انجام کار حضور و غیاب(!) ماهانه ۲۰۰ یورو از کل حقوق ۲۵۰۰ یوروی ما را برای خود برمیداشت. این درحالی بود که در آلمان یک چهارم حقوق (۲۵ درصد) بابت بیمه و مالیات میرود و اما تا آخر ماه چیزی برای پسانداز برایم نمیماند.
وی درباره شرایط کار میافزاید:
تعریف کار در آلمان به شدت شبیه ژاپن و کره جنوبی است و با کار در ایران، ترکیه یا حتی کانادا و انگلستان بسیار متفاوت است. در اینجا کار به معنای تلاش طاقتفرسا تا جای ممکن است. من با آنکه فردی ورزشکار هستم در آن زمان روزانه بیش از چند تن بار جابجا میکردم و خستگی و شکایت از کمردرد و پادرد نیز معنایی نداشت. یکبار سرماخوردگی سخت مشکوک به کرونا گرفتم و این درحالی بود که در نیمه دوم بروز همه گیری کرونا قرار داشتیم. من با پیمانکار نیروی انسانی تماس تلفنی گرفتم و گفتم بسیار مریض بوده و مشکوک به کرونا هستم. اما پیمانکار گفت: تو دروغ میگویی و باید به سر کار بیایی وگرنه یک روز غیبت غیرموجه به منزله اخراج است!
نبود حق مرخصی در برخی مشاغل
پدرام تاکید میکند: بعدا مشخص شد که واقعا کرونا داشتم اما خانم پیمانکار میگفت که برایش مهم نیست باقی نیروها نیز از من کرونا بگیرند، باید کار آن روز بدون کسری حتی یک نیرو ادامه پیدا کند. پس از این شغل، وارد شرکت مک دونالد شده و کارگر آشپزخانه آن شدم. فشار کار آنجا نیز وحشتناک بود ولی مزد حداقل قانونی که ۱۳ یورو بود این بار بدون حضور پیمانکار نیروی انسانی پرداخت میشد. با این تفاوت که در آنجا به کارگران غیربومی به شدت توهینهای نژادپرستانه میشد. به دلیل حجم کار و شرایط اجتماعی سرانجام توانستم پس از دوسال آلمانی را به خوبی یاد بگیرم و در دانشگاه وارد فضای آموزش پرستاری شوم.
وی درباره تجربهی شغل پرستاری در آلمان هم میگوید:
تا حدود سه سال کار ما با نصف حقوق به خاطر کارآموزی پرستاری انجام میشود. ما حین درس خواندن عملا کار رایگان انجام میدهیم. در اینجا نیز برخلاف نیروهای بومی ما به عنوان کارآموز حق مرخصی نداریم و مرخصی گرفتن به معنای غیبت در کلاسها حساب میشود که اگر از تعدادی بیشتر شود، به راحتی اخراج میشویم. با اینکه کارهای اصلی را ما کارآموزان پرستاری انجام میدهیم، اما هزینه سختی کار را به ما نمیدهند.
جهنمی به نام اداره مهاجرت
«حسن. م» که مدتها درحال تحصیل در دانشگاههای غرب آلمان است و در هایدلبرگ و فرانکفورت زندگی کرده، در ابتدا در آلمان مدتی در مشاغل سیاه شاغل بوده است. تعریف این ایرانی مقیم آلمان از موقعیت اشتغال سیاه در آلمان اینطور است: در آلمان اداره مهاجرت برای مهاجران مثل جهنم است. بدترین برخوردها با غیر بومیها انجام میشود. وقتی کار پیدا میکردیم حقوق آن نصف حداقل قانون کار 12-13 یورویی بود که چیزی حدود 6 تا 7 یورو میشد.
حسن که اهل کردستان است، میگوید: اینجا بیشتر کارگران مهاجر از ملیتهای اروپای شرقی، آلبانی، اوکراینی، ترکیهای، ایرانی، افغانستانی و سوری هستند. حجم قابل توجهی از کارگران مهاجر را هم ترکها و سپس کردهای سوریه، ایران و عراق و ترکیه تشکیل میدهند که عملا در شهرهای آلمان مناطقی را نیز به خود اختصاص دادهاند.
این ایرانی شرایط زندگی و کار در آلمان را پس از سالها تجربه اینطور توصیف میکند:
در اروپای غربی اکسیژن هم پولی است. من بیشتر عمر خود را در اینجا تحصیل کردم اما مجبور بودم پارهوقت هم کار کنم. در آلمان شما به راحتی میتوانید به صورت مجردی زندگی کنید و در آخر ماه نیز با مصیبت فراوان ماهانه 100 یورو از شکم خود بزنید تا پسانداز کنید، اما وقتی مانند من دارای فرزند و همسر باشید، عملا در هفته آخر پولی برایتان نمیماند و حتی اگر سوشیال بگیر دولت هم باشید، پساندازی نخواهید داشت. برای من بسیار پیش آمده که در روز 22 ام ماه حسابم خالی باشد.
وی که این روزها به کارهای مقالهنویسی روی آورده است، میگوید:
اینجا به دلیل وجود انبوه دانشجویانی که کار میکنند و به کارهای درسیشان نمیرسند، مقالهنویسی و پایاننامهنویسی رشد کرده است. البته اگر دولت بفهمد پوست سفارش دهنده و انجام دهنده سفارش را خواهد کند و بسیار بدتر از ایران با متخلفان برخورد میکند، با این حال تقلب علمی با مبالغ قابل توجهی صورت میگیرد... چه میشود کرد... باید زندگی را گذراند...
او تاکید میکند: یکی از مشکلات انجام کار سیاه در آلمان این است که باید به متقاضی کار اعتماد کنند، زیرا اگر فرد متقاضی کار سیاه از کسی که غیرقانونی شغل سیاه در اختیار او گذاشته، شکایت کند، برخورد بسیار سختتری با کارفرما صورت میگیرد و شکایتکننده نهایتا از آلمان دیپورت میشود.
جنگ اوکراین و مشکل بیمهها
«محمد. م» برای تحصیل وارد آلمان شده است. سن او اندکی بالاست و برای او بیمه بسیار مهم است. محمد قصد دارد در آلمان بماند و برای خود بیمه رد میکند. او درباره بیمههای تامین اجتماعی آلمان میگوید:
اگر کارگر زیر ۳۰ سال باشید، میتوانید خود را با پرداخت حق بیمه ماهی ۲۸۰ یورو بیمه کنید و در برخی موارد ۲۱۰ یورو برای دانشجویان که ارزانتر است و به صورت دولتی بیمه میشویم. اما کافی است پس از سن ۳۰ سالگی وارد بازار کار بشوید یا قبل از سی سالگی برای خود بیمه رد نکرده باشید، آن وقت برخلاف فرانسه که به خاطر سن بازنشستگی بسیار با دولت درگیر بودند، دیگر با هیچ دولتی طرف نیستید بلکه مجبور خواهید بود در شرکتهای بیمه خصوصی سرمایهگذاری کنید و خود را با پرداخت حق بیمه بسیار بالا بیمه کنید.
این ایرانی ساکن آلمان با اشاره به اینکه قانون یک چهارم حقوق برای مالیات که نرخ بالایی است، برای دانشجویان اعمال نمیشود، اما بیمه بسیار گران است و افراد ناچارند بگردند و ارزانترین شرکت خصوصی بیمه را پیدا کنند تا شاید هزینههایشان کمتر شود.
محمد. م با تاکید بر اینکه اوضاع در آلمان پس از وقوع جنگ اوکراین به مراتب بدتر شده است، میگوید:
در آلمان هزینهها برای کارگرانی که حقوق ثابت دریافت میکنند، فزاینده است. دولت میگوید تورم حدود ۱۱ درصد است اما ما باور نمیکنیم. قیمت مواد غذایی در اینجا ظرف چندسال در برخی اقلام به دو برابر افزایش یافته است. درواقع نرخ تورم واقعی اعلام نمیشود. آلمانیهای بومی عادی نیز میگویند که دولت نرخ تورم واقعی را هرگز اعلام نمیکند.
او تاکید میکند: در اینجا نمیتوانید بدون کمک خانواده تحصیل کنید. درست است که در مقایسه با آمریکا و انگلستان هزینهها در آلمان بسیار کمتر است، اما به نسبت وضعیت بیمه و کمک هزینههای دانشجویی در فرانسه بسیار بهتر است، برخوردها هم بسیار متفاوت است. هرچه از اروپای مرکزی به سمت غرب آن برویم و از سرزمینهای دارای زبان و نژاد آلمانی دورتر شویم، برخوردها با مهاجران و غیربومیها بهتر میشود. من این روزها فکر میکنم که اگر اوضاع بهتر شد از آلمان به سوئیس، فرانسه یا حتی کانادا مهاجرت کنم. اینجا پس از جنگ دچار مشکل شده و شرایط برای کارگران هر روز بدتر میشود.
مهاجران در آلمان
علی محمد ناصر مهاجر (دانشجوی علوم سیاسی در آلمان) که ساکن شرق این کشور و ایالات فقیرتر آلمان است، چشمانداز کاملتری وضعیت ارائه میدهد. او میگوید: جامعه مهاجرین در آلمان که جمعیت بسیار بالایی دارند، به دو بخش تقسیم میشوند: یا درحال آموزش و کارورزی هستند که به آن دوره «آوستیلدون» میگویند. این افراد با مزد پایینتری درحال کارآموزی هستند. این افراد پس از یک دوره کوتاهمدت وارد بازار کار میشوند و حداقل حقوق را دریافت میکنند. این افراد حتما باید از قبل یا در خود آلمان؛ مدت دو سال روی قوی کردن زبان آلمانی کار کنند. چون بدون تسلط کافی بر زبان آلمانی اینجا شهروند درجه سه محسوب میشوید و هیچ شان انسانی برای شما قائل نخواهند بود.
مهاجر اضافه میکند:
مابقی افرادی که درحال آموزش نیستند و با مدرک سر کار نرفتهاند تا حداقل حقوق را دریافت کنند، مهاجران غیرقانونی یا مهاجران نیروی کار سادهای هستند که باید مشغول مشاغل سیاه شوند. اگر حداقل حقوق کارگری در آلمان ساعتی ۱۲-۱۳ یورو باشد، آنها ۶ تا ۷ یورو به ازای هر ساعت کار دریافت میکنند. بیشتر مشاغلی که این افراد پیدا میکنند، از نوع سخت و زیان آور است که اساسا خود آلمانیهای بومی در آن مشاغل کار نمیکنند. شرکتهای پیمانکار پسماند شهری، کارگران مشاغل بسیار سطح پایین و خطرناک مثل کارگران بخش زبالههای بیمارستانی، کارگران معادن و خدمات شهری از این قبیل نیروها هستند. در اینجا بسیاری از این مشاغل (برای آلمانها) سخت و زیانآور بوده و از نظر قانونی یک آلمانی باید روزانه تنها ۴-۵ ساعت در روز کار کند. لذا نیروی کار مهاجر غیرقانونی برای چنین کاری جذب میشود تا علاوه بر ساعت کار بیشتر، هزینه مزد قانونی «سختی کار» را نیز نپردازند.
علیمحمد ناصرمهاجر که در ایران نیز دانشجو بوده و این روزها به صورت دانشجو در آلمان کار میکند، اظهار میکند: اگر فردی در کارهای رستورانی، ظرفشویی، کافه، خدمات شهری، ساختمانی ساعتی ۸ یورو بدهد، افراد بسیار خوشحال خواهند شد. برخی ترکها و آلبانی تبارها در شرق آلمان به همین خاطر مشاغل سیاه به ویژه در بخش رستورانی را به انحصار خود درآوردهاند. یعنی کاری کردند که اداره مهاجرت و اداره کار محلی کارهای پذیرش کارگران غیر بومی غیر آلبانیایی و غیر ترکیهای را چنان طولانی و سخت کند که فرد از حضور در آنجا پشیمان شوند. به این ترتیب مافیاهایی با هماهنگی اداره مهاجرین و هماهنگی با سایر بخشها در زمینه توزیع کار در اینجا شکل گرفته است.
وی میافزاید: درست است که شرایط آلمان از اروپای شرقی و ترکیه بسیار بهتر است و حتی در زمینه بازنشستگی به نسبت ایتالیا هم وضعیت بهتری دارد، اما اخیرا با رشد مهاجران در آلمان شاهد قدرتگیری یک حزب سیاسی بسیار راستگرا و تا حدی نژادپرست از جنس نازیهای سابق هستیم که نئونازیهای مخفیکار نسل جوان آلمان نیز که مهاجرستیز هستند، به این حزب پیوستهاند. هواداران این حزب ممکن است یکجا یک کارگر مهاجر شرقی یا سیاهپوست را گیر آورده و به دور از چشم پلیس به شدت او را مورد ضرب و شتم قرار دهند. لذا خشونت در محیط کار و خیابان علیه مهاجران قانونی چون نمیتوانند شکایتی بکنند، بسیار عادی است. و به دلیل اینکه برخی مهاجران در خطر دیپورت قرار دارند، بسیار این حادثه عادی است که کارفرمای هوادار حزب آلترناتیو که از قوانین مطلع است، بگوید که حقوق و مزد نمیدهم و شما به عنوان نیروی کار مهاجر غیرقانونی حق شکایت ندارید زیرا اجازه کار ندارید و گیر خواهید افتاد و امکان دیپورت دارید! این حزب در ایالاتی که قدرت دارد، مهاجرت و اقامت و کار را بسیار سخت کرده است. حزب «آلترناتیو برای آلمان» یا (AFD) از طریق شعارهای ضد جنگ خود و مخالفت با هزینههای جنگ اوکراین و همچنین شعار علیه مهاجرانی که حجم بالایی از مشاغل را به خود اختصاص دادهاند، توانسته رشد قابل توجهی را در میان مردم عادی و عوام آلمان داشته باشد.
به گفتهی او؛ توصیف شرایط کار کارگران غیرقانونی در آلمان اینگونه است:
برای آنکه از نگاههای تحقیرآمیز و نژادپرستانه فرار کنید، باید در محیطهای آکادمیک و منضبط و محیطهای اداری شهرهای بزرگ مثل برلین، فرانکفورت، کلن و هامبورگ و سایر شهرهای صنعتی فعال باشید. مهاجرانی که در ایالات عقبماندهتر و محیطهای نیمه روستاییتر کار سیاه میکنند، ممکن است از طرف کارفرما یا مردم هر روز با شدیدترین توهینها و گاه ضرب و شتم هم مواجه شوند. با این وجود وضعیت آلمان اندکی بهتر است، در اتریش که فرهنگ عمومی پایینتر و توده جامعه آن نژادپرستتر هستند، برخورد با مهاجران بسیار بدتر و نژادپرستانهتر است و کارگران روزمزد غیرقانونی بدترین وضعیت را دارند.
وی درباره میزان مالیات هم میگوید: در آلمان هفت مرتبه مالیات وجود دارد که به شدت بر سر پرداخت آن حساس هستند. اگر شما ۲۵۰۰ یورو دریافت کنید، ممکن است ۷۰۰ یوروی آن را را بابت مالیات بدهید. این درحالی است که شما کارگر حداقلبگیر هستید.
یک سوم مشاغل شرق آلمان را شغلهای سیاه کارگران مهاجر تشکیل میدهد
ناصر مهاجر تاکید میکند: در شرق آلمان (ایالت باواریا و تورینگن) که عقبافتادهتر هستند، حجم کار سیاه بسیار زیاد است. طبق آمار تکان دهنده رسمی که در برخی ایالات شرقی منتشر شد، در آلمان حدود ۳۷ درصد مشاغل را مشاغل سیاهی تشکیل میدهد که دانشجویان و مهاجران غیرقانونی آنها را برعهده دارند. این یعنی بیش از یک سوم کل مشاغل و رقم قابل توجهی برای یکی از صنعتیترین و پیشرفتهترین اقتصادهای جهان و اروپاست.
او تصریح میکند: به خاطر رشد کار سیاه و بالا بودن مالیات، بسیاری از مغازههای خرده فروشی، رستورانها و واحدهای تولیدی کارگاهی که کارگران دارای شغل سیاه غیرقانونی دارند، مالیات گریز هستند. به همین دلیل بسیاری از مغازههای تولید فست فود در شرق آلمان که کارگر مهاجر غیرقانونی دارند، از مشتری پول اعتباری و کارت دریافت نمیکنند. شما باید پول نقد و اسکناس یورو به صاحب واحد بدهید و محصول دریافت کنید تا او بتواند هم اداره مالیات را با اظهارنامه غلط مالیاتی دور بزند و هم با پرداخت مزد به صورت نقدی به کارگران سیاه، اداره کار و مهاجرت آلمان را دور بزند. پرداخت پول نقد در بخشی از اقتصاد آلمان بسیار رایج شده که اخیرا به معضلی در نظام تصمیمگیری اقتصادی آلمان فدرال نیز بدل گشته و مسئولان آلمان به دنبال راه چاره برای آن هستند. اما گسترش این نوع پرداخت و مبادله برخورد با آن را نیز سخت کرده است.
وی تاکید میکند: برای بسیاری از مشاغل خاص که باید دورههای گرانقیمت گذرانده شود مثل نگهبانی از مراکز خرید و همچنین نگهبانی از بارها، کافهها و کلابهای خاص یا نیروی امنیتی که مزد بالایی هم دارند، بهرهگیری از نیروی مهاجر بدون آموزش و البته با حقوق پایین امکانپذیر است. البته نیروی انسانی چنین محلهایی اغلب از کارگران تنومند مهاجر تامین میشود.
مهاجر با اشاره به اینکه برخی قوانین دانشگاهی مانع از استخدام دانشجو میشود، میگوید:
دانشجویان مهاجر به دلیل وجود قوانین بدون آنکه بخواهند مجبور میشوند در مشاغل غیررسمی و زیرزمینی و سیاه کار کنند و این باعث میشود که باوجود نیاز به شغل پارهوقت برای رسیدن به امور درسی، عملا به خاطر فشار کارفرما تمام وقت کار کرده و گاه از درس خود عقب بمانند. این بسیار عادی شده که یک دانشجوی مهاجر یک ترم درس بخواند و یک ترم درس را رها کرده و کار سیاه کند تا بتواند بعد از پنج یا شش سال یک مدرک کارشناسی ارشد دریافت کند!