متأسفانه از مفهوم دیپلماسی یک تلقی واحد وجود ندارد
در ابتدا ارزیابی خود را از وضعیت دیپلماسی رسانه ای بیان کنید؟
قبل از پاسخ دادن به این سوال باید ببینیم که آیا دیپلماسی مشخصی برای نظام جمهوری اسلامی داریم یا نه. در ثانی دیپلماسی ما چقدر مبتنی بر منافع ملی تعریف می شود و چه تلقی و رویکردهایی در این زمینه است. ثالثا واقعا ما چقدر برنامه ریزی برای داشتن یک دیپلماسی رسانه ای مبتنی بر منافع ملی و اینکه همپای دیپلماسی رسانه ای دنیا است، داریم.
مساله بعدی درباره صدا و سیمای ماست اینکه این رسانه چقدر بر مبانی دیپلماسی و دیپلماسی بر منافع ملی حرکت می کند و بعد می توانیم به این مساله بپردازیم که از بین دیگر رسانه های موجود ما چه انباشتی برای دیپلماسی ای رسانه داریم. این مسائل مهم هستند و باید به آنها توجه داشت.درباره قسمت اول صحبت هایم، متاسفانه نوع رویکرد و نگاه ها به دیپلماسی متفاوت است. من قائل به بی برنامه بودن در بحث های مقاومت منطقه ای و میدان نیستم، اما این مساله بسیار مهم است که در خصوص میدان و دیپلماسی ما باید چه اقداماتی انجام دهیم. متأسفانه از مفهوم دیپلماسی یک تلقی واحد وجود ندارد. مثلا همین موضع اخیر روسیه در خصوص جزایر سه گانه، که قبلا کشور چین با ما این کار را کرد و حرف های بی اساسی دربارهی جزایر سه گانه گفت. الان هم که روسیه چنین موضع گیری داشته است با این اوصاف اقتضای دیپلماسی ما چیست؟ آیا باید فقط سکوت یا کلی گویی کنیم و به جملاتی چون اینکه ما اجازه نمی دهیم تمامیت ارضی ما خدشه دار شود، بسنده کنیم؟
اینها واقعا موضع گیری های بسیار کلی است. متأسفانه دیپلماسی برخی مقامات در این قضیه اخیر اقتضای این را نداشت که اسمی از روسیه بیاورد. همین نمونه خوبی است که بگوییم ما تلقی واحدی از دیپلماسی نداریم. ما اصراری بر این مساله نداریم که دیپلماسی ما ضد غرب یا شرق باشد، می توانیم متحدان خوبی هم با دیگر کشورها باشیم. اما اگر قرار بود روسیه متحد استراتژیک ما در مباحث بین المللی باشد، موضع گیری اخیر او ناپسند بود و گویی ما چوب حمایت حمایت خود را از روسیه خوردیم .اگر واقعا دیپلماسی تعریف شده ای داشته باشیم واقعا از شخص رئیس جمهور تا وزیر و دیگر کارکنان وزارت امور خارجه گرفته همه بر روی این مساله حساس می شدند و این خود نوعی دیپلماسی است که متاسفانه در کشور ما وجود ندارد و باید چرایی این مساله را تحلیل کنیم و باید منافع ملی خود را در یک پژوهشکده ای تعریف کنیم. معتقدم حتی امکان دارد منافع کشورهای اسلامی در راستای منافع ما تعریف شود که اشکالی ندارد، اما لزوما این نیست و در برخی جاها منافع ملی ما با منافع ملی دیگر کشورها یکی نیست البته خیلی جاها امکان دارد یکی باشد، اما لزوما یکی نیست، اما در کشور ما تفکیکی بین این مساله قائل نیستیم. مثلا برخی انقلاب اسلامی را جوری می فهمند که در راستای منافع دیگر کشورهای اسلامی هم است، مخصوصا کشورهایی که در محور مقاومت می گنجند.
پس به نظر می رسد تعریف واحدی هم از منافع ملي وجود ندارد که همین مسأله اثر خود را بر دیپلماسی رسانه ای می گذارد؟
معتقدم وقتی پای منافع کشورهایی مثل ترکیه و عراق برسد حتما سفره خود را از ایران جدا می کنند. چون آنها منافع ملی تعریف شده خود را دارند. اخیرا بین کشور ایران و عراق درباره گاز و آب و برق اختلافاتی پیش آمد، عراق به راحتی تصمیمات خود را اعلام کرد. در مجموع می خواهم بگویم منافع ملی ما چه در منطقه و در روابط بین الملل تعریف واحدی ندارد و در این باره هم یک رویکرد واحدی نداریم.برای اصل دیپلماسی باید تعریف واحدی از آن باشد، چون این دیپلماسی می خواهد برای رسیدن به منافع ملی حرکت کند، باید از این واژه و مفهوم هم، تعریف مشترکی داشته باشیم که نداریم.
ما باید متناسب با اصول قانون اساسی، منافع ملی خود را تعریف کنیم. پس اگر ما در سطوح کلان تر تعریف و تلقی واحدی از دیپلماسی و منافع ملي داشته باشیم، آنگاه می توانیم درباره دیپلماسی رسانه ای بحث کنیم که وضعیت آنها به چه شکل است. در این صورت ذکر شده است که رسانه ای حق انتشار مطالب یا تصاویری با سوگیری خاص را ندارد و باید برای دیپلماسی و منافع ملي دارای چارچوب باشیم.
با توجه به امکانات و بودجه صدا و سیما، فعالیت این رسانه را در حوزه دیپلماسی چطور ارزیابی می کنید؟
متأسفانه رسانه ای چون صدا و سیما درباره دیپلماسی رسانه ای بسیار بد عمل کرده است. رسانه ای که در مقایسه با بسیاری از کانال های تلویزیونی، نیروها و بودجه کلانی دارد. خاطرم هست در سفری که به قطر داشتم و بازدیدی که از شبکه الجزیره شد، نیروهای آنها سه هزار کارمند بودند. در حالیکه صدا و سیمای ما بالای ۴۰ هزار پرسنل دارد. واقعا باید این مساله مورد بررسی قرار بگیرد که با توجه به امکانات و بودجه هایشان چقدر در سطح عالم تاثیر گذار بودند؟ متاسفانه رسانه های ما در بحث دیپلماسی رسانه ای، بسیار ضعیف عمل کردند که همین مورد باید آسیب شناسی شود.
به نظر شما خود اهالی رسانه چرا در این مدت تلاشی برای تقویت دیپلماسی رسانه ای نکرده اند؟ مهم ترین موانع آنها چیست؟
اول اینکه مدیران رسانه ها تحت فشارهای زیادی هستند و در برخی مواقع سیاست و چارچوب های خاصی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد یا شورای امنیت ملی برای رسانه ها ارسال می شود که بی تاثیر نیست، البته بنده با این امر مخالفتی ندارم، باید حداقل چارچوب و اصولی را در انعکاس رویدادها رعایت کرد، اما رسانه ای که بتواند در سطح بین المللی حرفی برای گفتن داشته باشد، واقعا نداریم. یکی از دلایل آن، مجموعه ارکان حاکمیت است که زمینه بروز این بحث را نمی دهند. در حالیکه باید زمینه برای این کار فراهم شود.مبحث دیگری اقتصاد رسانه است. خود من که دارای یک رسانه و حزب هستم، امکانات بسیار محدودی برای فعالیت گسترده و یا در فعالیت مطبوعاتی در قالب دیپلماسی دارم و با رسانه هایی که بودجه کلانی دارند، بسیار متفاوت هستیم. از طرفی دیگر وزارت ارشاد هم بودجه و برنامه ای برای تقویت دیپلماسی رسانه ای ندارد. به طور مثال، چقدر به خبرگزاری های غیردولتی ما توجه دارد و بر روی آنها مانور می دهد؟ معتقدم حتما ما مشکلات و محدودیت هایی در حوزه اجرایی داریم. با اینکه قابلیت فراوانی در رسانه های ما وجود دارد، اما اغلب مأیوس هستند و انگیزه ای برای کار در حوزه رسانه ای به ویژه دیپلماسی ندارند. به همین خاطر در رویکرد وزا ت فرهنگ و ارشاد اسلامی ما انتقادهای جدی وارد است.
به نظر شما در نبود دیپلماسی رسانه ای، چه آسیب هایی متوجه کشور و رسانه های ما می شود؟
دیپلماسی رسانه ای ما با کشورهای اروپایی اصلا قابل قیاس نیست. آنها بودجه های کلانی برای این مساله در نظر می گیرند. در میز مذاکرات آنها شاید خیلی از موارد را نتوانند به منصه ظهور برسانند، اما با قدرت دیپلماسی رسانه ای به راحتی، منویات خود را پیش می برند. البته باید به این مساله هم توجه کرد که دیپلماسی رسانه ای را با توجه به توانمندی رسانه ای دنبال و تقویت کرد. اتفاقات و حواشی که چندی پیش برای کنفرانس مطبوعاتی وزیر امور خارجه عربستان پیش آمد، نشان دهنده نهایت ضعف دیپلماسی رسانه ای ما بود و نشان دادیم که نمی توانیم یک کنفرانس مطبوعاتی ساده را ساماندهی کنیم. در حالیکه می شد با یک پیش بینی درست، از بروز چنین اتفاقات پر سر و صدایی جلوگیری کرد.
از همین نمونه و مصداق می توان حال و روز رسانه های دولتی و خصوصی را در حوزه دیپلماسی فهمید. در حالیکه از ابزارها و بال های مهم دیپلماسی کشور، بحث رسانه هاست.قطعا اگر دیپلماسی رسانه ای درستی تدوین شود وزیران ما خود را موظف به صحبت کردن به زبان های دیگر نمی کنند و باید در ترویج زبان فارسی اهتمام داشته باشند و از همان مترجم در اینگونه سفرها بهره ببرند. ضعف دیپلماسی یک بحث است و ضعف دیپلماسی که بر اساس منافع ملی نیست بحثی دیگر و از همه مهم تر بحث دیپلماسی رسانه ای با همه نواقص و خلا های آن در کشور است.
آیا شما معتقدید که زمینه و سازوکار دیپلماسی رسانه ای برای رسانه های دولتی فراهم تر است؟
رسانه های دولتی و حاکمیتی حتما باید در این زمینه فعالیت بیشتر و بهتری داشته باشند. رسانه های مستقل هم با توجه به مشکلاتی که دارند از بودجه گرفته تا محدودیت های خاص خود، دلایل زیادی برای خلا دیپلماسی رسانه ای دارند. اما بنده برای رسانه های خصوصی، یک پیشنهاد دارم. باید بتوان یک جمعی از رسانه های غیر دولتی را دور هم جمع کنیم و یک هم اندیشی و همفکری درباره تقویت دیپلماسی رسانه ای داشته باشیم که هم کمکی به رسانه ها باشد و هم به نفع جامعه و حاکمیت. باید بتوان با وجود صدا و سیما و رسانه های دولتی، در عرصه بین الملل حرفی برای گفتن داشته باشیم.در حوزه نظام آموزشی چه ضعف هایی در دیپلماسی رسانه ای داریم؟
برخی آموزش های آکادمیکی می تواند برای خبرنگاران ما تاثیر گذار باشد، اما عمده و اصل موضوع به تجربه و پرورش نیروی های حرفه ای برمی گردد. به نظرم مهم تر از مسائل آموزشی و حرفه ای شدن خبرنگاران، تحت فشار بودن رسانه و زیر ذرهبین بودن آنها در بیرون از تحریریه هاست. باید دست خبرنگاران را باز بگذاریم. باور کنید روزنامهنگاران، کشور و نظام را دوست دارند اما نه با آن تلقی که مسئولین برایشان ایجاد می کنند. اگر دست خبرنگاران را باز بگذارند بسیار در حوزه دیپلماسی موفق خواهند شد.