به گزارش مردم سالاری آنلاین به نقل از نورنیوز ،راهبرد غرب بر مقابله با هرگونه همگرایی میان کشورهای منطقه استوار است و تلاش برای بروز برخی ناآرامیها در مرزهای افغانستان با ایران، پاکستان و همچنین کشورهای آسیای مرکزی در این چارچوب قابل توجه است.
پس از درگیری روز شنبه میان مرزبانان ایران و افغانستان، مواضع و تحرکاتی از سوی برخی در داخل دو کشور بهویژه در فضای مجازی مشاهده شد که به جای توجه بر اصل گفتگو، بر گزینه نظامی و حتی قطع روابط تهران و کابل تأکید داشتند.
برخی در داخل ایران با تأکید بر لزوم پاسخگویی قاطع به رفتار طالبان، ضمن سرزنش جمهوری اسلامی به خاطر مدارا در این خصوص، نسخههایی چون قطع روابط با افغانستان، اخراج مهاجران افغانستانی و حتی اجرای گزینه نظامی را تجویز کردند. برخی حتی پا را از این فراتر نهاده و مدعی شدند که عدم پاسخ نظامی ایران به طالبان موجب ابهامآفرینی در توان موشکی و پهپادی ایران شده است!
بسیاری از این مواضع و سخنان شبیه ادعاهایی است که در سال ۲۰۰۱ هنگام حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان و به تناوب در سالهای پس از آن و حتی در سال ۲۰۲۱ هنگام خروج نیروهای غربی از این کشور به عناوین مختلف تکرار شده است.
در افغانستان نیز برخی افراد و جریانها با موضعگیری و بعضا هتاکی علیه مقامات ایرانی، سرنوشت آمریکا در افغانستان را به رخ ایران کشیدهاند. همزمان با این رفتارها در فضای مجازی، مجموعهای از تصاویر و ویدئوهایی با عنوان درگیری مرزی ایران و طالبان و حتی کشتار مرزبانان ایرانی توسط طالبان منتشر شده است که هیچ ارتباطی به درگیریهای شنبه نداشته و حتی بسیاری از آنها اصلا مربوط به مرزهای ایران و افغانستان نیست.
اهداف پشت پرده این مواضع و رفتارها زمانی آشکارتر میشود که رسانههای معاند با پوشش گسترده خبری بر خاکستر درگیریهای مذکور دمیده و بر آن شدند تا آن را به یک جنگ و بحران منطقهای تبدیل کنند، چنانچه با وجود برقراری آرامش در مرزها، همچنان به پخش تصاویر ادعایی و انجام به اصطلاح مصاحبههای کارشناسی با محوریت تقابل نظامی میان دو کشور میپردازند. نگاهی به روند روابط ایران و افغانستان از گذشته تا به امروز نشان میدهد که این نوع رفتارها علیه روابط دو کشور مسبوق به سابقه بوده و در گذشته نیز به بهانههای مختلف این سناریو با خبرسازیهای جعلی تکرار شده است.
اکنون نیز رویکرد غیر اصولی حاکمان کابل درباره حقابه هیرمند بهانهای جدید برای این جریانها شده تا به زعم خویش آتشی را علیه امنیت دو کشور و منطقه شعلهور سازند. آمریکاییها گرچه نزدیک به دو سال است که افغانستان را ترک کردهاند اما همچنان رویه گذشته خود را ادامه داده و به دنبال استمرار بحران امنیتی و غذایی در افغانستان هستند. از آن سو؛ انحصارطلبی طالبان در حفظ یکجانبه قدرت و عدم تشکیل دولت فراگیر علاوه بر ایجاد محدودیتهای اجتماعی برای مردم افغانستان، به ابزاری کارآمد برای طراحیهای غرب علیه افغانستان تبدیل شده است. اروپا و آمریکا هر چند در ظاهر مدعی تحقق دموکراسی و آزادیهای اجتماعی و فرهنگی بهویژه برای زنان در افغانستان هستند اما در عمل از وضعیت کنونی این کشور رضایت دارند، چه، اشتباهات حاکمان کابل زمینه سوء استفاده بیشتر آنها را فراهم میسازد.
آنها از یکسو از اجرای تعهدات غذایی و دارویی خویش به افغانستان در قالب کمکهای سازمان ملل سر باز میزنند و از سوی دیگر از فضای تنشآلود و بحرانزده افغانستان برای تقویت گروههای تروریستی بهره میگیرند. فراتر از آن؛ راهبرد غرب بر مقابله با هرگونه همگرایی میان کشورهای منطقه استوار است و تلاش برای بروز برخی ناآرامیها در مرزهای افغانستان با ایران، پاکستان و همچنین کشورهای آسیای مرکزی در این چارچوب قابل توجه است.
این در حالی است که فرار غربیها از افغانستان و تحولات جنگ اوکراین نشان داد که نه تنها آمریکا آن ناجی ادعایی نیست، بلکه وضعیت کنونی افغانستان و دیگر بحرانهای غرب آسیا اتفاقاً نتیجه مداخلات غربیها است و حل آنها تنها با همگرایی کشورهای منطقه و بدون دخالت بازیگران غربی میسر است.
به بیان دقیقتر؛ غرب با تلهگذاری در منطقه همچنان بهدنبال بر هم زدن روند تلاشهای کشورهای منطقه برای تحقق ثبات و آرامش است تا بتواند به دخالتهای ویرانگر خود ادامه دهد. تنشهای مرزی اخیر میان ایران و افغانستان نیز با مدیریت صحیح و اقدامات نیروهای مرزبانی ایران و تاکیداتی که مقامات دو کشور بر حل مسائل و چالشهای پیشِ رو داشتهاند در حال رفع و رجوع است.
از سویی با توجه به فرصتطلبی برخی در داخل دو کشور و حمایت گسترده رسانهای بیگانه از آنها در جهت کشاندن ایران و افغانستان و کل منطقه به درگیری و نزاع، به نظر میرسد هوشیاری و خودداری از رفتارهای هیجانی از سوی افکار عمومی دو کشور امری ضروری است.