۰
چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۴۵

جنگ، صلح، مصافحه یا صبر استراتژیک؛ ایران و طالبان به کدام سو می‌روند؟

مفروض سناریوی حاضر این است که گروه تروریستی طالبان یا به دلیل باور‌های خلافت‌محور خود یا با تحریک دست‌های خارجی، روند را به مرحله‌ای خارج از کنترل سوق می‌دهد. در نهایت وضعیت در مسیر وقوع جنگ قرار خواهد گرفت.
جنگ، صلح، مصافحه یا صبر استراتژیک؛ ایران و طالبان به کدام سو می‌روند؟

به گزارش مردم سالاری آنلاین، اختلافات میان ایران و طالبان ممکن است از کنترل خارج شود. اگر در ابتدا مساله در حد یک تنش دیپلماتیک بر سر حق‌آبه هیرمند بود، بعد از وقوع درگیری میان نیرو‌های طالبان با مرزبانان کشورمان، نگرانی‌ها نسبت به افزایش تنش‌ها دو چندان شده است.

به گزارش فرارو، طی دو هفته گذشته واکنش نیرو‌های طالبان به اخطار ایران نسبت به دریافت ۸۲۰ میلیون مترمکعب حق‌آبه خود از هیرمند، نه تنها غیردوستانه بوده بلکه با سطحی جدی از تهدید نیز همراه بوده است. در عرصه میدانی نیز شواهد از افزایش تلاش‌های طالبان برای اتمام پروژه احداث سد «بخش‌آباد» بر روی رود «فراه» حکایت دارد. سدی فراتر از سد کجکی و بند کمال خان، با ظرفیت مخزن یک میلیارد و ۳۶۰ میلیون متر مکعب. از نگاه ناظران، افتتاح سد بخش‌آباد، به معنای مرگ کامل، قطعی و دائمی تالاب بین‌المللی هامون خواهد بود. نگران کننده‌تر این که در ارتباط با رود فراه هیچ‌گونه معاهده‌ای بین کشورمان و افغانستان وجود ندارد.

مجموع روند اخیر، نگرانی‌ها را نسبت به آینده مناسبات میان ایران و طالبان افزایش داده است. در محافل عمومی و تخصصی نیز پرسش مهم این است که آینده روابط دو طرف به چه سمتی پیش خواهد رفت؟ یا به روایت شفاف‌تر مساله این است که مناسبات ایران با همسایه ناهنجار شرقی خود طی سال‌های آتی چگونه خواهد بود؟ آیا طرفین می‌توانند همزیستی‌ای مسالمت‌آمیز با یکدیگر داشته باشند یا این‌که می‌بایست در انتظار سناریو‌های بدبینانه بود.

نخست؛ تنش‌زدایی فراگیر و روانه شدن حق‌آبه ایران از هیرمند

نخستین سناریوی قابل طرح در آینده مناسبات ایران و طالبان می‌تواند ورود دو طرف به مرحله تنش‌زدایی عمیق و حل مسائل از طریق گفتگو‌های دوستانه باشد. این سناریو مطلوب و ایده‌ئال گروهی است که بر این باور هستند که طالبان دچار دگرگونی شده و می‌توان از دریچه دیپلماسی با این گروه وارد تعامل شد. مفروض طرفداران این سناریو، با گرایشات مقام‌های سیاسی وزارت خارجه بعد از روی کار آمدن طالبان مطابق بوده است.
مفروض سناریوی حاضر این است که تنش‌های اخیر با طالبان بیشتر ناشی از نوعی کژفهمی و برخی رخداد‌های ناخواسته بوده که با توجه به مناسبات خوب دو طرف در ماه‌های گذشته به آسانی رفع و رجوع خواهند شد. پیشران این سناریو را می‌توان اظهارات چند وقت اخیر رهبران طالبان و ایران مبنی بر ضرورت تنش‌زدایی مورد ارزیابی قرار داد. در سطحی دیگر، پرداخت پول یا سوخت به طالبان در قبال تحویل آب هیرمند، می‌تواند پیشرانی بر تحقق سناریوی حاضر باشد.

پسران‌های سناریوی حاضر به مراتب بیشتر و گسترده‌تر هستند. مهم‌ترین محدودیت تحقق سناریوی حاضر ماهیت غیرنرمال، تروریستی – تکفیری طالبان است که عملا این گروه را در دسته نیرو‌های زمان‌پریش و غیرعقلانی قرار داده است. کنش‌های چند وقت اخیر رهبران و اعضای طالبان در موضوع هیرمند، تایید کننده این وجه از ماهیت طالبان است. دیگر پسران سناریوی حاضر این است که حتی با فرض کنترل تنش‌ها در قالب درگیری‌های نظامی، طالبان حاضر به دادن حق‌آبه ایران نخواهد شد. افزون براین، هر گونه پرداخت پول یا سوخت به طالبان برای دریافت آب از سوی افکار عمومی ایرانی مورد مذمت جدی خواهد بود. همین امر هر گونه امکان مبادله «تیل در برابر آب» در موضوع حق‌آبه هیرمند را محدود و دشوار خواهد کرد.

سناریوی حاضر را می‌توان در دسته سناریو‌های خوش‌بینانه، اما با میزان مطلوبیت بالا برای جمهوری اسلامی ایران مورد ارزیابی قرار داد. ایدئال‌ترین سناریو برای ایران این خواهد بود که در مرز‌های شرقی امنیت کامل برقرار باشد و موضوع حق‌آبه ایران از هیرمند نیز بر اساس توافق ۱۳۵۱ از سوی حاکمان امارت اسلامی کابل رعایت شود. این سناریو در صورت تحقق می‌تواند بیشتر منافع را برای ایران نیز به همراه داشته باشد که البته از امکان محقق شدن بسیار اندکی برخوردار است.

دوم؛ ورود به درگیری فراگیر نظامی و وقوع جنگ بزرگ تهران – کابل

بر خلاف سناریوی خوش‌بینانه نخست، دیگر احتمال موجود در مناسبات ایران با طالبان در آینده می‌تواند مبتنی بر وقوع جنگ بزرگ میان طرفین باشد. بدین معنا که سطح تنش‌های میان طرفین، به مرحله رودرو شدن مستقیم نظامی یا به روایت بهتر جنگ بزرگ منجر خواهد شد. مفروض سناریوی حاضر این است که گروه تروریستی طالبان یا به دلیل باور‌های خلافت‌محور خود یا با تحریک دست‌های خارجی، روند را به مرحله‌ای خارج از کنترل سوق می‌دهد. در نهایت وضعیت در مسیر وقوع جنگ قرار خواهد گرفت.
مهم‌ترین محرک و پیشران سناریوی حاضر، ماهیت جهادی و غیر عقلانی طالبان است. این گروه را به هیچ عنوان نمی‌توان بازیگری عقلانی و مطابق با نرم استاندارد در حکومت‌های جهانی مورد ارزیابی قرار داد. طالب‌ها، ماهیت و وجود خود را با جنگ یا اصطلاحا آن‌چه خود «جهاد» می‌نامند، تعریف می‌کنند. از نگاه نیرو‌های طالبان، ایرانیان رافضی بوده و جهاد علیه آن‌ها ضرورت دارد. اقدامات غیر عقلانی و ناخواسته این گروه در مرز‌های شرقی ایران می‌تواند همچون یک رخداد ناخواسته زمینه‌ساز جنگ باشد.

پسران یا محدویت غالب بر سناریوی مورد اشاره نیز می‌تواند، توان بالای نظامی ایران و حضور جناح اعتدالی در رهبری طالبان باشد. در سطح نخست، رهبران طالبان نسبت به این امر آگاه هستند که ایران از چه توانمندی بالای نظامی‌ای برخوردار است و هر گونه وقوع جنگ می‌تواند چه تبعات سنگینی را برای آن‌ها به همراه داشته باشد. در سطح دوم، جناح معتدل رهبران طالبان نسبت به این امر واقف هستند که مبارزات با آمریکا با ورود به جنگ در قاموس دولت افغانستان بسیار متفاوت است. زمانی که طالبان ۲۰ سال با آمریکایی‌ها می‌جنگیدند، در نقش شبه نظامی بودند و بدون تعلق سرزمینی خاص. لیکن چنین تصوری که آن‌ها در برابر ایران نیز پیروز خواهند شد، فرسخ‌ها با داستان جنگ با نظامیان آمریکایی و ناتو متفاوت خواهد بود.
سناریوی حاضر می‌تواند در دسته احتمالات بدبینانه قرار بگیرد. چرا که برای هر دو طرف، به ویژه برای جمهوری اسلامی ایران، ورود به یک جنگ منطقه‌ای، به هیچ عنوان گزینه‌ای مطلوب نخواهد بود. تهران طی سال‌های گذشته، بار‌ها نشان داده که به تنش در منطقه و ستیز با همسایگان رغبت ندارد. طرح صلح هرمز و صلح منطقه‌ای، طی یک دهه گذشته بار‌ها از سوی ایران تکرار شده است. از نظر امکان تحقق هم می‌توان آن را در دسته سناریو‌های با امکان تحقق پایین قرار داد. البته باید توجه داشت یک رخداد ناخواسته در نوار مرزی شرق کشور می‌تواند زمینه تحقق این سناریو باشد.

سوم؛ تداوم رایزنی‌ها، همزمان با ادامه محدود و کج‌دارومریز درگیری‌ها

دیگر سناریوی قابل طرح بر مبنای حفظ وضع موجود است. بدین معنا که مناسبات کج‌دارومریز کنونی ادامه خواهد داشت. همچنان مناسبات دیپلماتیک میان طرفین برقرار بوده، اما تنش‌های آبی و مرزی ادامه دارند. مفروض سناریوی حاضر این است که هر دو کشور ایران و طالبان نسبت به ادامه گام برداشتن در خط وسط صلح و تنش رغبت دارند؛ بنابراین هر چند وقت یک بار شاهد اوج گیری و افول تنش‌های میان طرفین خواهیم بود.

پیشران سناریوی حاضر این است که از یک سو، طالبان بازیگری نیست که حاضر به رعایت موازین بین‌المللی زیست‌محیطی با ایران باشد و از سوی دیگر، ایران نیز برای پرهیز از ورود به جنگ مستقیم با طالبان، حرکت در وضعیت صلح و جنگ را ادامه خواهد داد.
پسران یا محدویت سناریوی حاضر نیز می‌تواند عدم حفظ تعادل در روند وضعیت صلح و جنگ میان دو طرف است. این که همواره وضعیت در حالت کنونی حفظ شود، بر روی کاغذ محتمل خواهد بود، اما این‌که در عرصه میدانی این امر اجرایی شود، داستانی بسیار متفاوت خواهد داشت. درگیری‌های مقطعی میان طالبان با مرزبانان ایرانی، هر لحظه امکان وقوع یک فاجعه بزرگ را در درون خود دارند.

سناریوی حاضر را می‌توان در دسته سناریو‌های واقع‌بینانه با امکان تحقق بالا قرار داد. از نظر میزان مطلوبیت برای جمهوری اسلامی ایران نیز در دسته سناریو‌های میانی قابل دسته‌بندی است. یعنی نه مطلوبیت بالایی دارد و نه آن‌چنان نامطلوب است که نیازمند تغییر اورژانسی در آن احساس شود.

چهارم؛ عادی‌سازی مناسبات بر مبنای پایان برخورد‌های نظامی، اما بدون توافق بر سر هیرمند

توافق محکم بر سر عدم ورود به درگیری نظامی با وجود تداوم مناقشه بر سر ماجرای حق‌آبه هیرمند، دیگر سناریوی قابل طرح در ارتباط با آینده مناسبات ایران و طالبان است. پیشران حاضر این است دو طرف ایران و طالبان، با آگاهی از تبعات ورود احتمالی به یک درگیری نظامی مستقیم، در مرحله ابتدای بر سر ممانعت از بخورد نظامی حتی در سطح محدود، به توافق خواهند رسید، اما این به معنای حل مناقشه بر سر حق‌آبه هیرمند نخواهد بود.

سناریوی حاضر می‌تواند واقع‌بینانه‌ترین سناریو و البته مطلوب‌ترین سناریو برای ایران در بازه زمانی کوتاه مدت باشد. چرا که ایران می‌تواند موضوع حق‌آبه را از طریق محافل حقوقی و دادگاه‌های حقوقی بین‌المللی پی‌گیری کند. امکان تحقق این سناریو را می‌توان در دسته با احتمال بالا قرار داد.

کد مطلب: 196655
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *