فرد جایگزین برای چنین دوره انتقالی، محمدباقر قالیباف بود که همچنان برنامههایش در حمایت از دهکهای محروم و طیفهای مستضعف در رسانههای اصولگرا پردازش میشدند.
در این میان، قالیباف ۲۹فروردین ماه ۱۴۰۱ در جریان افطاری مشترک دولت و مجلس عباراتی را به کار برد که تفاسیر عجیبی از آن شد. قالیباف در نشستی که ابراهیم رییسی هم در آن حاضر بود، تلویحا عملکرد دولت را نقد و اعلام کرد: «ما (اصولگرایان) فرصت خطا کردن نداریم.»
با گسترش زمزمههایی در خصوص حضور قالیباف در انتخابات، اینبار مخالفان اصولگرای قالیباف اقدامی را در دستور کار قرار دادند که بهزعم بسیاری از تحلیلگران حضور او در همه آوردگاههای انتخاباتی آینده را تحتالشعاع قرار داد. افشای سفر خانواده قالیباف به ترکیه که بعدها مشخص شد با نقشآفرینی چهرههای نزدیک به پایداری عملیاتی شده است نوعی ارسال پیام به همه طیفهای سیاسی اصولگرا بود؛ اینکه هرگونه برنامهریزی برای نقشآفرینی در انتخابات آینده را بدون هماهنگی با جبهه پایداری فراموش کنند.
واکنش ابراهیم رییسی به همه این زخمهایی که بر پیکره سیاسی قالیباف وارد میشد، سکوت بود؛ سکوتی که این شائبه را تقویت میکرد که رییس دولت سیزدهم چندان از رفتارهایی که علیه رقیب اصولگرایش میشود، آزرده خاطر نیست.
پس از این رفتارها بود که طرفداران قالیباف هم شمشیر را از رو بسته و انتقاد از دولت را به عرصه عمومی رسانهها کشاندند. طرح بحث سوال از رییسجمهور و طرحهای پی در پی استیضاح وزرای دولت که امضای چهرههای نزدیک به قالیباف، پای آنها نشسته بود. شخص محمدباقر قالیباف هم پس از بیرون آمدن از شوک ضربه سخت سیسمونیگیت، ادبیات انتقادی تازهای را اینبار علیه جبهه پایداری اتخاذ کرد.
قالیباف عبارت «سوپر انقلابیها»را برای مواجهه با مخالفان اصولگرایش انتخاب و تلاش کرد نقدهای مبنایی را در خصوص تحرکات آنها طرح کند. جماعتی که قالیباف معتقد بود «تنبلی میکنند» و هر حرف «نپختهای را به زبان میآورند» نهایتا هم اسم خودشان را میگذارند «انقلابی»... در ادامه هم با لحن تندی اعلام کرد: «تو که هیچ غلطی نکردی، حق نداری به اسم انقلاب حرف بزنی.»
این روند ادامه داشت تا اینکه اخباری شنیده شد که ابراهیم رییسی و قالیباف در جریان نشست سران قوا، قرار و مداری را برای آتشبس با هم گذاشتهاند. قرار و مداری که هرگز جزییات آن در رسانهها منتشر نشد. اما پس از این دوران بود که هر طرح استیضاحی در مجلس یازدهم با سد هیات رییسه مجلس و شخص قالیباف از دستور کار نمایندگان خارج میشد.
اما بهرغم همه قرار و مدارها رویارویی زیرپوستی اصولگرایان بر سر سهم افزونتر از قدرت در دورانی که سکه حاکمیت یکدست اصولگرایی ضرب شده است، همچنان ادامه دارد.
با نزدیک شدن به موعد رسمی انتخابات اما ناگهان نمایندگان مجلس خود را با سبد خالی دستاوردها و انواع و اقسام انگها مواجه دیدند. امضای نامه دعوت از رییسی برای حضور در انتخابات و مدارای مستمر با دولت، مجلس یازدهم را به عنوان مجلسی که بیشتر مطالبات دولت را دنبال میکند تا مطالبات ملت را مطرح ساخت.
افشای ماجرای اهدای ۷۰خودروی شاسی بلند، موجی از انتقاد را علیه مجلس شکل داد. واکنش مجلس به این رسوایی، استیضاح وزیر صمت بود. وزیری که گفته میشد مورد علاقه شخص رییسجمهور است، مبتنی بر همین علاقه بود که ابراهیم رییسی شخصا برای دفاع از فاطمیامین در بهارستان حاضر شد.
پاسخ مجلس اما معنادار بود. نمایندگان که احساس میکردند طی ۲سال گذشته اعتبار سیاسی خود را قمار کردهاند، اینبار با رای عدم اعتماد به فاطمیامین تلاش کردند خود را مستقل نشان دهند. دولت هم واکنش تندی به این رای مجلس نشان داد. بازرس رییسجمهوری ضمن تایید اهدای خودروی شاسی بلند به نمایندگان اعلام کرد که موضوع همچنان در دست بررسی است. در فاز بعدی، نمایندگان هم اعلام کردند که باید لیست دولتمردانی که خودروهای شاسی بلند بدون ضابطه دریافت کردهاند، اعلام شود.
در کشاکش این رویاروییهای بنیادین است که تحلیلگران معتقدند آوردگاههای انتخاباتی پیش رو احتمالا پایان پروسه ناموفق تشکیل ساختار قدرت یکدست در ایران خواهد بود؛ ساختاری که یکبار در زمان احمدینژاد و یکبار هم در زمان ابراهیم رییسی شکل گرفت، اما دستاوردهای هر دو دوره دستاوردهایی توام با اما و اگرهای فراوانی بودند.