دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری 29 اردیبهشت ماه جاری برگزار میشود و تب و تاب انتخابات و تبلیغات نامزدها فضای کشور را پر کرده است. دیگر چند روزی بیشتر نمانده و همه نامزدها و طرفدارانشان در پی استفاده حداکثری از زمان هستند تا بتوانند افراد بیشتری را جلب و جذب کنند.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، مسلما با دیدن این فضا این سؤال به ذهن شما خواننده محترم هم خطور کرده که چرا انتخابات ریاست جمهوری این قدر مهم است؟! بله! درست است. مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رئیس جمهور مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را عهدهدار است. ما در کنار این قوه، دو قوه دیگر هم داریم که قابلیت و توان کمتری از قوه مجریه ندارند، بنابراین باز این سؤال را بار دیگر مطرح می کنم که چرا انتخابات ریاست جمهوری این قدر مهم است؟!
ما یک جامعه اسلامی هستیم، هدف نامزدهای ریاست جمهوری باید یکی از دو بهترین باشد: یا انتخاب می شوند و به وظیفه خود در قبال مردم و نظام عمل می کنند و برای سعادت و نیکبختی دنیا و آخرت مردم تلاش میکنند؛ یا انتخاب نمیشوند، اما چون به وظیفه خود عمل کرده اند باکی ندارند و در پیشگاه خداوند شرمسار نیستند و خوفی ندارند. همان طور که آقای بهشتی فرمود: ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت! اگر مردم آنها را برای خدمت نمی خواستند، برای انجام خدمت به در و دیوار نمی زدند، بلکه آن را خواست مردم تلقی می کردند و برای آن احترام قائل بودند اما تشنگان قدرت برای کسب قدرت دست و پا می زنند و حریص هستند. چون هم قدرت جذاب است و هم در پی آن چیزهای دیگری می آید که جذاب تر است.
اگرچه به اختلاف قدرت و توان مدیریتی و مسئولیتی این سه قوه واقفم، اما با این وجود منظورم این است که برای حل مشکلات و معضلات و مسائل کشور اگرچه رئیس جمهور به عنوان مجری قانون اساسی و رئیس قوه مجریه وظیفه اصلی را برعهده دارد اما مگر رئیس قوه مقننه و قضائیه مسئولیت کمتری دارند؟! آنها هم به نوبه خود وظایفی دارند اما به میزانی که در این زمینه نقش دارند مورد بازخواست و سؤال و پرسش نیستند و اصولا خود را در این زمینه پاسخگو نمی دانند و همه توقعات و انتظارات از رئیس جمهور است.
کسانی که در این چند روزه زمان تبلیغات ریاست جمهوری در فضای تبلیغات قرار داشتند و به مناظره ها و سخنرانی ها در رسانه ها و شبکه های اجتماعی گوش می دادند و توجه می کردند، مسائل غیراخلاقی بسیاری را از سوی برخی نامزدها خصوصا گروه های مخالف دولت مستقر دیده اند. برخی از نامزدها طوری حرف میزنند و دولت مستقر و شخص رئیسجمهور را تخریب میکنند، گویی که در این مدت نزدیک به چهل سال بعد از انقلاب اسلامی در نظام سمتی نداشته اند و گویا رئیس جمهور پیشرفتهترین کشور جهان بودند و آن کشور را از ذلت به سعادت رسانده اند و اکنون برای اینکه به وظیفه ملی و دینی و ... خود عمل کنند به زادگاه خود برگشته و میخواهند ایران اسلامی را آباد کنند!
برخی از نامزدها طوری سخن میگویند و مدعی هستند انگار که دولت یازدهم، مدیریت یک کشور صنعتی و پیشرفته جهانی مانند اتریش را برعهده داشته و در مدت چهار سال مدیریت آن را به سودان جنوبی تبدیل کرده و الان بعد از چهار سال باید پاسخگو باشد!
یادمان نرود که ایران ما، کشوری در حال توسعه است که میتوان گفت تقریبا در همه بخشهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و ... دارای مشکلات بسیاری است که باید در رفع آن کوشید و مسلما حل این معضلات و نابسامانیها و ... در کوتاه مدت امکان ندارد و باید پله به پله با کار کارشناسی و برنامهریزی درست این معضلات در مسیر حل قرار گیرد تا به امید خدا بتوانیم در مدتی مثلا 10 ساله یا بیشتر بر آنها فائق آمده و معضلات و نابسامانی ها را حل کنیم.
وقتی کشور را در حال توسعه میدانیم و معضلات و نابسامانی ها را می بینیم ناخودآگاه خود را با کشورهای توسعه یافته و موفق دنیا مقایسه می کنیم. همه این کشورها هم در کوتاهمدت و در زمان کم به این سطح نرسیدند، آنها هم با صرف زمان و تحمل سختیها به اینجا رسیدهاند. ما هم باید این مسیر را طی کنیم، بله! درست است کشور ایران دارای منابع، ظرفیتها و پتانسیلهای مختلف طبیعی و غیرطبیعی است که به ما در رسیدن به این اهداف یاری خواهد رساند اما صرف داشتن این منابع طبیعی کافی نیست، چنانچه که کشورهای مختلفی هستند که این ویژگیها را دارند اما به شدت در فقر و بدبختی دست و پا میزنند و حتی در مسیر توسعه قرار نگرفته اند. ما یک کشور اسلامی هستیم و با توجه به دین و آئین خود همه سعادت را در دنیا نمی دانیم و معتقدیم آخرتی وجود دارد و .... بنابراین راه ما همان راه رفته کشورهای پیشرفته نیست، به همین خاطر است که مقام معظم رهبری موضوع الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را مطرح کردند تا این ویژگیها را هم مد نظر داشته باشیم.
مهمترین چیز در به کارگیری این توان در راه توسعه و پیشرفت، مدیر توانمند و دانایی است که بداند چگونه باید ملت و کشور را به سرمنزل مقصود برساند. مسلما این شخص همان رئیس جمهور است که باید با توجه به منویات رهبری و همکاری قوای دیگر و با توجه به توان وزارتخانه و سازمانهایی که زیرمجموعه او هستند این کار را انجام دهد، اما آیا دیگر افراد در ردههای مدیریتی بالای کشور این وظیفه را ندارند یا نمیتوانند در این راه کمک کنند؟ همه افراد جامعه در هر سطح و شغل و سمت و کاری میتوانند و باید در این راه یاور باشند، خصوصا مدیران در سطح بالا که نقش و وظیفه شان بالاتر است.
معمولا گفته می شود رئیس جمهور اگر متخصص در رشته های مختلف نباشد منعی نیست، هنر مدیر و رئیس جمهور باید این باشد که افراد متخصص در رشته های مختلف را در کنار هم قرار دهد و سیاست کلی را برای اداره کشور داشته باشد تا وزرا و مسئولان سازمانها و ... متبوعش برنامه ریزی کند تا به هدف نهایی برسند. بنابراین مدیری که در نهاد یا سازمان کوچکی مشغول به کار بوده و کارایی و درایت و شایستگی از خود نشان داده، لیاقت دارد تا در مسئولیت مهمتر و بزرگتری حضور یابد تا بتواند مشکلات بزرگتری را حل کند. بنابراین با تلقی از آقای رئیسی که 10 سال رئیس سازمان بازرسی کل کشور بوده می پرسم، آقای رئیسی شما برای حل مشکل مفاسد اقتصادی و اختلاس ها و بدهکاران بانکی و ... حتما باید رئیس جمهور شوید؟ در سمتهای قبلی خود نمی توانستید در این زمینه ها ورود پیدا کنید و توان و شایستگی و لیاقت و اخلاص خود را به مردم نشان دهید؟ شما 10 سال معاون اول قوه قضائیه بودید، در این مدت چه مشکلاتی را در این قوه عریض و طویل حل کردید؟ معضل پرونده های میلیونی و دوران طولانی رسیدگی به آنها را توانستید حل کنید؟ یا که این مدت زمان کمی برای حل این گونه معضلات است؟ چنان بر دولت یازدهم می تازید که انگار تا سال 1392 کشور گلستانی را تقدیم آقای روحانی کردیم و اکنون ایشان یک خرابه به ما تحویل داده است. انگار در این مدت چهار سال شما در کشور حضور نداشتید و این گونه مدیریت را ندیده بودید، اگر سوء مدیریت آقای روحانی را می دیدید، شما به عنوان یکی از شهروندان جامعه اسلامی وظیفه داشتید امر به معروف و نهی از منکر کنید و جلوی سوء استفاده از بیت المال و ... را بگیرید و نمی گذاشتید به این ملت ظلم شود.
از علی مرتضی(ع) برای دین خدا دلسوزتر نیستید، ایشان هم وقتی دید مردم با ایشان بیعت نکردند اگر چه حقی الهی داشتند اما کنار کشیدند و وقتی که بعد از سالها مردم به منزلش ریختند و علیٌ امامی گفتند، فرمودند: این حکومت برای من ارزشی ندارد، جز اینکه حقی را بستانم و عدالتی را اجرا کنم. مگر علی نبود که فرمود آنچه از بیت المال مهریه زنانتان هم کرده باشید شبانه به بیت المال بر می گردانم؟ شما برای برگرداندن پول به بیت المال چه کردید؟ علی(ع) بود وقتی که خلخال را از پای دختر یهودی درآوردند، فرمود: اگر کسی از این غصه بمیرد بر او ملامتی نیست! پس شما را چه شده که میلیاردها تومان از پول بیت المال را برداشتند و شما دادی نزدید و فریادی نکشیدید؟ هشت سال نام مفسدین اقتصادی در جیب رئیس جمهور همفکر شما بود اما کاری نکرد و شما در معاونت قوه قضائیه بودید و اقدامی نکردید! و مردم نامی از آنها نشنیدند! اگر نام آنها برای مردم آشنا نباشد که ارزشی ندارد، اما وقتی نامی را بیان نمی کنند به خاطر این است که این نام برای مردم آشناست. مردم او را می شناسند، پس معلوم است او از طبقه مدیران است. چه شد که اکنون مدعی هستید اگر یکی از بدهکاران بانکی پول خود را پس دهد هزاران جوان می توانند وام ازدواج بگیرند؟
تخریب این گونه از دولت یازدهم و آقای روحانی، نشان دهنده مسائل دیگری هم هست. اگر واقعا این گونه که شما می گوئید باشد، پس هیچ کدام از نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم وظیفه خود را در مقابل این سوء مدیریت به درستی انجام ندادند.
آقای رئیسی! اگر کار درخوری در سمتهای قبلی خود داشتید و ویرانه ای را به گلستان تبدیل کردید، پس شما لیاقت دارید تا در سازمان و نهاد بزرگتری به وظیفه الهی خود عمل کنید و اگر نتوانستید پس شایستگی لازم را ندارید.
جناب آقای رئیسی شما که با درخواستهای خودجوش مردمی! به صحنه انتخابات آمدید و وظیفه الهی خود می دانید تا مشکلات آنها را حل کنید، چگونه توانستید در این مدت کم برنامه مدونی را برای اداره کشور و حل معضلات و نابسامانی های آن آماده کنید! شما که به سادگی و در پشت تریپون همه معضلات را حل می کنید چرا در مدت 10 سال ریاست سازمان بازرسی کل کشور و معاونت قوه قضائیه نتوانستید مشکلات موجود را حل کنید، مفاسد را ریشه کن کنید و جلوی زیاده خواهی برخی معضلات را بگیرید.
جناب آقای رئیسی! در همه کشورهای دموکراتیک، وقتی مدیری، سوء استفاده ای از بیت المال داشته باشد حتی در زمان حضور در بالاترین مسئولیت خودش همانند یک شهروند عادی باید پاسخگو باشد. وقتی آقای احمدی نژاد 16 میلیارد تومان از بودجه کشور را برای ساخت دانشگاهی که در زمان ریاست جمهوری مجوز آن را گرفته بود به حساب دانشگاه ریخت و حتی پس نمی داد و دولت خودش اقدام کرد و حساب را خالی کرد و پول را به خزانه برگرداند، شما به عنوان معاون اول قوه قضائیه چه اقدامی کردید و چه دادی سر دادید و چه صدایی بلند کردید و از دست درازی به بیت المال شکایت کردید و .... که حال می خواهید در سمت رئیس جمهور حق مردم را بستانید. اگر در سمتهای قبلی خود به اندازه توان و مسئولیت خود اقدام کردید در این سمت هم می توانید، اما وقتی که نتوانستید در سمتهای پائین تر موفق باشید پس چگونه مدعی هستید که حق را می ستانید؟!
و اما جناب آقای قالیباف! مردم ایران دلاوری های شما در دفاع مقدس را ارج می نهند و تلاش های شما در شهرداری تهران را سپاس می گویند، اما آیا برای حل معضل خانواده ای که هفت معلول دارد و شما بارها مشکلاتشان را در رسانه های مختلف مطرح کردید، حتما باید رئیس جمهور شد؟! بخش اول صحبتهای من با آقای رئیسی شامل حال شما هم می شود. تخریب گسترده شما از دوران چهارساله ریاست جمهوری حسن روحانی بیانگر ضعف دستگاه های مختلف نظارتی است که کار رئیس جمهور را بررسی می کنند و می توانند به دلیل بی لیاقتی و عدم شایستگی او را عزل کنند. اگر آن گونه که شما می گوئید هست، پس چرا این سازمانها کاری نکردند؟! دقت کنید چه می گوئید. تخریب دولت، به شکلی تخریب نظام است، مثل آقای احمدی نژاد نباشید که همه را تخریب می کرد و نتیجه منطقی این تخریبها را متوجه نمی شد.
اگر آن گونه که شما مدعی هستید در کار خود صادق هستید، چرا رسانه های وابسته به شهرداری، اعم از روزنامه، مجله ها و سایتهای مختلف که با بودجه بیت المال فعالیت می کنند، در این مدت به شکل مستقیم وغیرمستقیم برای شما تبلیغ می کنند؟! کسی که مسئولیتی دارد و در آن خیانت می کند مسلما اگر قدرت بیشتری به دستش بیاید بیشتر در این راه وارد می شود.
آقای قالیباف که دم از 96 درصد و 4 درصد می زنید، اگر این طور که شما می گوئید هست، پس برای چه انقلاب کردیم و برای چه جوانهای خود را فدا کردیم و برای چه مدعی نظام مقدس و حکومت زمینه ساز قیام مهدی(ع) هستیم، شما که با این حرفها اصل انقلاب و علت قیام علیه طاغوت و هدف امام(ره) و خون شهدا و ... را زیر سؤال برده و ما را از انقلاب مأیوس می کنید؟!
اگر این طور هست، حلقه مدیران کشور که فقط گردش می کنند و به قول معروف همانند قانون بقای انرژی از بین نمی روند و فقط از جایی به جای دیگر می روند در وضعیت موجود به اندازه مسئولیتهایی که در این سالها داشتند، سهیم هستند و هیچ کدام شایستگی اداره این کشور را ندارند!
و جمله پایانی : هزینه این همه سیاه نمایی و تخریب علیه دولت و مسوولان را می دانید و توجه دارید که چه نگرشی در مردم در قبال مسوولان نظام اسلامی ایجاد می کند؟
گزارش : سعید رستمی