به گزارش
مردم سالاری آنلاین،غلامرضا انصاری فعال سیاسی اصلاحطلب، در پاسخ به این سوال که از نظر شما راهکارهای برون رفت از شرایط موجود چیست و در این میان دیدارهای اصلاحطلبان با سران نظام چه تاثیری در پیدا کردن سریعتر و بهتر این راهکارها دارد، گفت: تعامل و گفتوگو پیشنیاز دستیابی به آزادی و دمکراسی است، پایه حفظ و ارتقاء هر جامعهای دو ستون تعامل با بیرون (جهان) و تعامل با درون (مردم) است. بدون خشونتپرهیزی چه از سوی حاکمیت و چه مردم، بحرانهای اجتماعی و سیاسی روز به روز افزایش خواهد یافت و در رقابت شتابان بینالمللی بازخواهیم ماند.
بخش هایی از گفت و گوی انصاری را در ادامه می خوانید:
آزادی ما در همه ارزشها بوده و مفهومی سیاسی نداشته و ریشه در ساختار وجودی انسان دارد. انسان بودن و انسان شدن تنها در جامعه آزاد امکانپذیر است. هیچ کسی این اصل اساسی را نمیتواند از انسان معاصر سلب کند.
جوان امروز جهان را جور دیگری میبیند. تنها راه نجات کشور تن دادن به گفتوگو است و موقعی که امکان گفتوگو در کشور به وجود نیاید و مطالبه نمایندگان گروههای سیاسی موجود در کشور و NGOها و سازمانهای مردم نهاد شنیده نشود، قطعا شاهد تداوم بحران و شرایط ناهنجار در کشور خواهیم بود.
قطعا اداره کشور به صورت تک صدایی در وضعیت موجود با شرایط داخلی که ما گویشها، فرهنگهای مختلف و جناحهای مختلف سیاسی را داریم تقریبا امری غیرممکن است.
اولین شرط برای خروج از بحران تن دادن به گفتوگو است و قطعا در شرایط گفتوگو و شنیدن حرفها است که میشود به حداقلهایی برای دستیابی راهی به خروج از بحران رسید.
متاسفانه امروز میبینیم، یکدستی در کشور حاکم شده و علیرغم اینکه ما در دوره دولت نهم و دهم یکدستی را شاهد بودیم و مشکلات و معضلات بسیار غیرقابل جبرانی را در حوزه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برای کشور ایجاد کرد، مجدداً میبینیم که از سال ۹۸، انتخابات مجلس و ۱۴۰۰ شرایط حتی غیرقابل انعطافتر از شرایط دولتهای نهم و دهم شده است.
اگر کارنامه دولت سیزدهم را هم نگاه کنیم، علیرغم اینکه شعارهای بسیار عوامپسندانهای برای حوزههای مختلف دادند مانند ساخت سالی یک میلیون مسکن، حل مشکلات اجتماعی، حل مشکلات اقتصادی و پایین آوردن قیمت دلار، امروز میبینیم که در تمام بخشها شرایطی پیش آمده که به یک بنبست تبدیل شده است.
صحبتی که نمایندگان گروههای اصلاحطلب با بخشی از مسئولان در دستگاههای مختلف داشتند، درصورت داشتن گوش شنوا از سوی حاکمیت، میتواند نویدبخش این قضیه باشد که تن دادن به خواستههای حداقلی برای باز کردن فضای سیاسی و رقابتی کردن سیاست و اقتصاد به وجود بیاید و شاید بشود برای خروج از بحران، چارهاندیشی مناسب را انجام داد.
انسداد سیاسی شرایطی را به وجود آورده که امروز بخش قابلتوجهی از جامعه هیچ اعتمادی به گروههای سیاسی چه اصلاحطلب و چه اصولگرا از خودشان بروز و ظهور نمیدهند. نکته دیگر مربوط به بخشی از جوانان کشور است که امروز میبینیم بخش قابلتوجهی از کنشگران سیاسی و کسانی که در صحنه اعتراضات قرار داشتند جوانان دهههای ۸۰ و ۹۰ بودند که این انسداد را با گوشت، پوست و استخوان خودشان لمس کردند و عملا امید به آینده و راهحلهایی که بتواند امیدی برای نسل جوان ایجاد کند را از بین رفته میدیدند.
در این شرایط، گفتوگو کار سخت، طاقتفرسا ولی اجتنابناپذیری خواهد بود و تنها راه نجات کشور است. تداوم شرایط موجود، کشور را به سمت بحران سیاسی پیش خواهد برد و قطعا جلوی نسل جدید را با برخوردهای قهری نمیتوان گرفت. به هر میزانی که برخوردهای قهرآمیز بیشتر شود، دامنه بحرانها سنگینتر شده و کشور به سمت دیگری پیش خواهد رفت.
امیدمان این است که حاکمیت و مسئولین این شجاعت و جسارت را داشته باشند تا با کمک صاحبان اصلی انقلاب و کشور، شرایطی را به وجود بیاورند که صدای اکثریت شنیده شود و بتوانیم اصلاحات ساختاری مفید و مناسبی را برای خروج از بحران خودساختهای که کشور را گرفتار کرده شاهد و ناظر باشیم.
اینکه در گذشته گفتوگوهایی انجام شده که نتایج چندان مثبتی نداشت چقدر این گفتوگوها میتواند حالت عملیاتی به خود بگیرد و از حالت شنیداری خارج شود، این موضوع تغییری است که باید در نیروهای حاکم به وجود بیاید که حرفهای حق و منطقی که در دل جامعه وجود دارد را بشنوند و به این قضیه عمل کنند.
طبیعی است، به هر میزانی که خشونت افزایش یابد و چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن نباشد، بحران عمیقتر خواهد شد. امیدمان این است، علیرغم اینکه تا امروز امیدی به شنیدن حرفهای حق گروهها و مردم مشاهده نشده، این عقلانیت در تصمیمسازان به وجود بیاید و شرایط آشتی را در جامعهایجاد کنیم که به سمت حل انسدادها و برخوردهای قهری که در طول چند ماه و چند سال گذشته وجود داشته و امروز شدیدتر شده برویم و این موضوع هم دست کسی نیست جز تصمیمگیران و تصمیمسازان.
منبع:ایلنا