به گزارش
مردم سالاری آنلاین،با گذشت بیش از شصت روز از آغاز اعتراضات در کشور، صداوسیما همچنان صدای اقلیت همسو با این رسانه است. صداوسیما که به خوبی می داند مرجعیت رسانه ای خود را از دست داده است و در دایره انتخاب مخاطبان قرار ندارد، بی توجه به افکار عمومی در تلاش است رضایت جریان حاکم را هر چه بهتر و بیشتر تامین نماید، درحالیکه به باور کارشناسان رسانه، انتشار یک جانبه اخبار در شرایط فعلی و به کاربردن تاکتیکهایی چون سکوت، انفعال، انکار، کوچک نمایی و ... تنها شعله ورتر شدن خشم عمومی و دو قطبی شدن جامعه را در پی خواهد داشت.
افزایش خشونتها و ترس از دوقطبی شدن جامعه از جمله مسائلی است که از ابتدای اعتراضات نسبت به بروز و وقوع آن هشدار داده شده است. اقلیت همسو و اکثریت معترضی که به لطف صداوسیما صدایشان یکسان شنیده نمی شود در خیابانها در برابر هم قرار گرفته اند و صداوسیما به عنوان رسانه اصلی و مرجع نه تنها در پیشگیری از این مساله موثر نبوده بلکه با رعایت نکردن اصل بی طرفی، خود به یکی از عوامل اصلی افزایش خشم و نفرت عمومی بدل شده است. فراموش نکنیم که در اکثر اعتراضات، مخاطب بخشی از شعارهای معترضین، صداوسیما بوده است چراکه این رسانه را از خود ندانسته و منتقد همیشگی سیاستهای آن بوده اند.
صدا و سیما سیاست یکجانبهگرایانه دارد
در همین رابطه تقی آزاد ارمکی، استاد برجسته دانشگاه تهران می گوید: صداوسیمایی که در قانون اساسی داریم باید بیان کننده وضعیتهای اجتماعی با نگاه مثبت باشد، یعنی به سمت بهبود حرکت کند. صداوسیمایی که امروز ما داریم صداوسیمایی کاملا یکجانبه نگر است و در خدمت یک گروه سیاسی است و اهداف همان گروه سیاسی را پیگیری می کند. این سیاست از نحوه آرایش نیروها، صورت بندی مسائل اجتماعی، فرهنگی و... کاملا پیداست و حاکی از آن است که یک گروه سیاسی را نمایندگی می کند. برخی فکر می کنند صداوسیما در خدمت حاکمیت است، در حالی که اینگونه نیست چرا که در این صورت باید مسائل اساسی که نظام سیاسی و حاکمیت با آن روبروست را مطرح کرده و به چالش کشیده و راه حل پیدا کند.
مسائل و بحرانهای عمده ای پیش از این ماجراها و قبل از این شصت روز مطرح بود، از جمله بحران در نظام اقتصادی، بحران در نظام کارآمدی و نظام مدیریتی کشور و بحران در حوزه فرهنگ و اخلاق عمومی. صداوسیما اگر صداوسیمای حاکمیتی است باید این مسائل را در دستور کار قرار می داد و به آنها می پرداخت که اساسا اینچنین نیست.
صداوسیما در این روزها بیشتر طرف دعوا قرار گرفته است و جامعه را دوقطبی می کند
وی در ادامه اظهار داشت: صداو سیما در اختیار یک جناح سیاسی با رویکردهای کاملا رادیکال فرهنگی و سیاسی است و به لحاظ دینی هم خیلی ارتجاعی است، یعنی خیلی قشری است. این صداوسیما قطعا نمی تواند مسائل کشور و مسائل حاکمیتی را مورد توجه قرار دهد. صداوسیما در این روزها بیش از آنکه نقشی آرامش دهنده داشته باشد و بتواند مشکلات را مطرح کند و راه حلهایی را از کارشناسان طلب کند، بیشتر طرف دعوا قرار می گیرد و جامعه را دوقطبی می کند.
یعنی یک قطب اکثریت جامعه هستند و قطب دیگر اقلیت گروه سیاسی و مدافع یک جریان. این سیاستی است که صداوسیما در این سالها دنبال کرده و همچنان هم ادامه می دهد، در ماجراهای قبلی هم همینطور رفتار کرده است.
صداوسیما دچار یک ناتوانی در فهم مسائل، ورود به مسائل و از همه مهمتر خروج از مسائل و بحرانهاست
عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفت: درواقع صداوسیما دچار یک ناتوانی در فهم مسائل، ورود به مسائل و از همه مهمتر خروج از مسائل و بحرانهاست. ممکن است یک نهاد یا سازمان در مساله ای خوب وارد نشود اما می تواند خوب خارج شود. معمولا صداوسیما توانایی خروج از مسائل و بحرانها را ندارد چرا که نیروهای آن تربیت نشده و آموزش ندیده اند و چنین دغدغه هایی ندارند و به مسائل و بحرانها از زمان ورود به مساله و پرداختن به آن و خروج از آن، نگاه یکسویه دارند.
به همین دلیل صدای گروهها و آدمهای متفاوت شنیده نمی شود و مسائل متفاوت مورد توجه قرار نمی گیرد. در صداوسیما یک تصویر عام و حداقلی از دین، سیاست، فرهنگ و ... وجود دارد و مرتب بر این طبل کوبیده و هیجان تولید می شود. جالب است بدانید حجم انبوه کسانیکه به فضای مجازی پناه برده اند یا به رسانه های رقیب پناه برده اند ناشی از همین مساله است و به برنامه و عملکرد خوب فضای مجازی و رسانه های رقیب ربطی ندارد. برنامه بی بی سی را نگاه کنید، یک برنامه کلا بیست دقیقه است اما در بیست و چهار ساعت مدام تکرار می شود. مخاطب بارها همین برنامه را می بیند اما برنامه های تلوزیون با اینهمه برو بیا اصلا جالب نیست و جذابیتی ندارد و کسی هم توجه نمی کند. در واقع صداوسیما رقیب را تقویت و جامعه را ترغیب کرده است که بروند رسانه رقیب را ببینند و حرف رقیب را گوش کنند.
وی تاکید کرد: صداوسیما می توانست با استفاده از شیوه ها و تکنیکهای متفاوت، هیجانات اجتماعی را تبدیل کند به نیازها و روندها، کاری که رسانه های دنیا که رسانه های تخصصی هستند، انجام می دهند. صداوسیمای ما که رسانه تخصصی نیست، یک مشت آدم هم شکل هستند. کار فرهنگی و رسانه ای نمی کنند. شما یک کار رسانه ای درخشان در صداوسیما نمی بینید. اگر اراده ای وجود داشت، صداوسیما می توانست اعتراضات را به موضوع بحث بگذارد. برخی براندازند، برخی خشونت طلبند، برخی اسلحه دارند و جمعیت کثیری وجود دارند که فقط مطالبتشان را مطرح کرده اند. صداوسیما توانایی تشخیص این عناصر و بخشهای متعدد و متفاوتی که در طیف بزرگ معترضین هستند را ندارد و همه را یکدست کرده است. به همین دلیل فردی که می رود در خیابان اعتراض می کند، برانداز تلقی می شود درصورتیکه برانداز نیست و می خواهد اصلاح صورت بگیرد. اصولا صداوسیما توانایی تمیز بین چیزی به نام فروریختن، انقلاب، شورش، اغتشاش، تغییر و اصلاح را ندارد چرا که اساسا نسبت به تغییر و اصلاح حساس هست.
فکر می کنند اگر اصلاح را در دستور کار خودشان قرار دهند، اصلاح طلبها می آیند، در صورتیکه بهترین اصلاحات را در تاریخ اجتماعی و حوادث اصولگراها انجام داده اند. اصولگرایان بیشتر از اصلاح طلبان دنیا اصلاحات انجام داده اند. معتقدند اگر به این سمت بیاییم پروژه اصلاح طلبها به موفقیت می رسد و اصلاح طلبها پیروز می شوند در صورتیکه اساسا یک توهم است، توهم غلطی است که صداوسیما درگیر آن است.
آزاد ارمکی در پایان اظهار داشت: صداو سیما مرجع رسانه ای نیست حتی برای نیروهای هم شکل خود هم مرجع نیست. میزان مخاطبان صداوسیما در برنامه های جدی برای افکار عمومی چقدر است؟ روز به روز بر تعداد رسانه های رقیب و مخاطبانشان افزوده می شود. در حالیکه اینسو ریزش بسیار قدرتمندی اتفاق افتاده است، رویش قدرتمندی در آنسو رخ داده است. صداوسیما مرجعیت رسانه ای ندارد. تا دیروز فضای مجازی رقیب صداوسیما بود، حالا که فضای مجازی تحت نظارت است و کنترل می شود، جامعه با سرعت بیشتری سراغ رسانه های رقیب مثل بی بی سی و امثالهم رفته است.
منبع:دیده بان ایران