به گزارش
مردم سالاری آنلاین نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی در سالروز شهادت امام رضا علیه السلام گفت: امام رضا در تبلیغ دین با جریانهای انحرافی مبارزه کردند. امامت ایشان با جریان واقفیه همزمان شد. واقِفه یا مَمْطوره، گروهی از شیعیان بودند که بر امامت امام موسی کاظم(ع) توقف کرده و از اعتراف به امامت امام رضا(ع) سرباز زدند. گفتند امام کاظم، مهدی امت هستند و شهید نشدهاند. وکلای امام کاظم بیشترین نقش را در شکلگیری این جریان داشتند. وکلا کسانی بودند که به عنوان نماینده امام در مناطق مختلف پاسخگوی سؤالهای شرعی و مامور دریافت وجوهات و هزینه آن بودند. این گروه در دورانی که امام کاظم در زندان بودند، احساس آزادی عمل بیشتری کرده و از مسیر واقعی خود خارج شدند. مسائل مالی سبب شد این گروه امامت امام رضا را انکار کنند. امام رضا این جریان را که بر اساس منافع مادی شکل گرفت جریان انحرافی دانسته و آنها را در حد مشرک معرفی کردند.
تفکری با سوء استفاده از مهدویت برای کشور ایجاد مشکل میکند
مازنی ادامه داد: واقفیه از مهدویت که یک جریان اصیل اعتقادی است سوء استفاده کردند. امام رضا بعد از شهادت پدر از آنها خواستند اموال را به ایشان منتقل کنند. آنها گفتند از کجا معلوم شما امام باشید؟ آنها از مهدویت جریانی انحرافی شکل دادند. ما روایات زیادی درباره مهدویت داریم و بیشترین روایات ناصحیح ما نیز برای این حوزه است. این موضوع نشان میدهد که مهدویت همواره در معرض سوء استفاده بوده است. در دوران صفویه، پیش از انقلاب و پس از پیروزی انقلاب و اخیراً هم جریانهایی در سطوح مختلف، دولتهایی را به عنوان دولتهای قبل از ظهور معرفی کردهاند. در اوایل انقلاب آقای هاشمی رفسنجانی را شعیب بن صالح معرفی کردند. سالها بعد گفتند احمدی نژاد شعیب بن صالح است. از منتظران ظهور به مسبب ظهور رسیدیم و حتی خدمت مقامات ارشد رسیده و گفته بودند بگویید بودجه جاده جمکران را سریع پرداخت کنند که تا زمان ظهور، این جاده درست شده باشد. این تفکر به نام امام زمان برای کشور مشکل ایجاد میکند.
وی افزود: راهبرد امام رضا در برخورد با واقفیه رویکرد روشنگرانه و شدید را انتخاب کرد. اعتقادات خود را با انگیزههای سیاسی آلوده نکنیم. زمین خالی از حجت خدا نیست. اما نباید هرجنگی را از علائم ظهور دانست. حتی احادیث جعلی در باب مهدویت زیاد است. بزرگان واقفیه در کنار جمعآوری ثروت، به جعل حدیث پرداختند. امام رضا اینها را تحریم مالی کرد و گفت به آنها زکات ندهند. احادیث جعلی آنها را معرفی کرد.
جامعه امروز اهل مطالعه نیست
مازنی عدم شناخت جامعه از توحید، معاد، نبوت و مسائل اساسی دین را یکی دیگر از مسائل مهم دوران امامت امام رضا دانست و گفت: در چنین جامعهای مردم با مشاهده یک رفتار ناصواب، با اساس دین مشکل پیدا میکردند. با این حال، در تبعیت از خلیفه هر کاری را درست میدانستند. امام از هر فرصتی برای تبیین دین استفاده کرد که یکی از این فرصتها موضوع ولایت عهدی بود. امام در مسیر مدینه تا خراسان هرکجا که مردمی را دید درباره توحید سخن گفت. ولایت عهدی یک نوع حصر بود اما امام از این حصر برای تبلیغ توحید استفاده کرد؛ نمونه آن توقف ایشان در نیشابور و معرفی توحید به عنوان سنگر دیانت بود.
وی افزود: اگر جوانان جامعه با توحید و صفات و اسماء الهی آشنا شوند، به آسانی باورهای خود را از دست نمیدهند. امام رضا میفرماید عبادت به کثرت نماز و روزه نیست. عبادت در تفکر در هستی و شناخت خدا و توحید است. توحید و ایمان همراه با تفکر اساس دیانت است و امامت نیز یکی از شروط توحید است. انسان بدون حجت و راهبر در هدف دچار مشکل میشود.
نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: جامعه امروزی ما دنبال مطالعه نیست. دنبال لقمه آماده هستند. توقع جامعه این است که تمام راهبردها را در چند کلمه برای آنها بیان کنیم. ما نیاز به مطالعه و تفکر و اندیشه داریم. امام رضا تلاش کرد مردم را آموزش دهد. امام در کنار روش شناختی، از روش الگوی رفتاری استفاده میکرد.
چرا از طرح گفتوگوی ملی استقبال نکردید؟
این مبلغ دین ادامه داد: ابراهیم بن عباس میگوید هرگز ندیدم امام رضا در سخن گفتن، با کسی درشتی کند. هرگز ندیدم سخن کسی را پیش از فراغ از آن، قطع کند. هرگز درخواست کسی را، که قادر به انجام دادن آن بود، رد نفرمود. هرگز پای خود را، در جلو همنشین، دراز نمیکرد. هرگز در برابر همنشین تکیه نمیداد. هرگز او را ندیدم، که غلامان و بردگان خود را بد گوید. هرگز او را ندیدم، که آب دهان (در مکان گذر مردم) اندازد. هرگز او را ندیدم، که قهقهه کند، بلکه خندهاش تبسم بود.
نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی گفت: ما حوصله گفتگو و شنیدن نداریم. این تبدیل به اعتراض و اغتشاش و عقده میشود. چرا وقتی که بحث گفتگوی ملی مطرح شد از آن استقبال نکردند؟ همه موشکها و قدرت نظامی ما در جهت اشداء الکفار است. اما در مسیر رحماء بینهم و در مسیر مردم چه کردیم؟ چقدر با مردم توانستیم ارتباط برقرار کنیم؟ جوانهای دهه نودی را داریم از دست میدهیم. چند شب چند مناظره گذاشتند و دوباره به خودگویی و خودخندی رو آوردند.
مازنی تصریح کرد: امام رضا اهل گفتگو با مردم بود. کسی حرف زشتی از امام رضا نشنید. اما آیا ما شیعه و عاشق امام رضا هستیم! کجای ما به امام رضا شبیه است؟ امثال بنده به دلیل لباسی که بر تن کردهایم باید معلمان عملی این مکتب باشیم. روحانیت از نظر جامعه آماری ده برابر سایر اقشار شهید داده اما با رفتار اقلیتی از هم لباسهای خود، کار به جایی رسیده که عموم جامعه فکر میکنند این قشر به قدرت چسبیده و رها نمیکند و همه مشکلات نیز از روحانیت است.
جامعه را درگیر مسائل غیراساسی نکنیم
این مبلغ دین، بی توجهی به مسائل غیرمبتلابه جامعه را یکی دیگر از ویژگیهای امام رضا علیه السلام دانست و گفت: سقیفه، شورای خلافت خلیفه دوم، کربلا و ماجرای محنت و حمله مغول جزء پنج حادثه تأثیرگذار در تاریخ اسلام است. اما ماجرای محنت را کم شنیدهایم. بحث این بود که قرآن قدیم یا حادث است. امام علی عقیده شیعه را بیان کرده و گفته اگر به چیزی غیر از خدا قائل بشویم یعنی خدا بود و این هم بود. این دعوا تا دوره مامون ادامه پیدا کرد. یک عده اهل سنت و جماعت شدند و گفتند قرآن قدیم است و معتزله گفتند قرآن حادث است. دعوای بین علماء به توده جامعه رسید. این دعوا تا زمان متوکل ادامه پیدا کرد و به یکی از موارد گزینش افراد برای تصدی پستها تبدیل شد. اما امام رضا فرمود قرآن کلام خداوند است و بیشتر از این وقت خود را صرف این موضوع نکنید. اما به نفع بنی عباس بود که این موضوع کش پیدا کند. آنها با این کار جامعه را تقسیم کرده بودند. مامون بخشنامه کرده بود که هرکسی قائل به قدیم بودن قرآن نیست از دستگاههای اجرایی اخراج شود و حتی اگر کسی قائل به قدیم بودن قرآن بود، نمیتوانست در دادگاه شهادت دهد. ما با تمسک به سیره امام رضا نباید جامعه را درگیر مسائلی کرد که از فرهنگ و اقتصاد خود غافل شود.
مازنی با تشریح شرایط جامعه در عصر امام رضا(ع) گفت: امام رضا با ولایت عهدی تهدید را به فرصت تبدیل کرد. مامون اصرار کرد که حضرت خلافت را بپذیرد. هدف او این بود که بگوید اینها تاکنون دستشان به خلافت نمیرسد والا اگر دستشان برسد، اهل دنیا هستند. امام به او گفت اگر خدا خلافت را به تو داده حق نداری به دیگران واگذاری و اگر خدا به تو نداده حق نداری ادعای آن را داشته باشی. این ادبیات یک نهی از منکر واقعی است. مامون فرمود پس ولی عهدی مرا قبول کن. حضرت فرمود من خبر دارم که قبل از تو از دنیا میروم و با زهر مرا میکشند. گفت اگر این مسئولیت را قبول نکنی تو را خواهم کشت. حضرت به شرطی پذیرفت که در صدور بخشنامهها و عزل و نصبها نقش نداشته باشد.