به گزارش
مردم سالاری آنلاین، این روزها دو تابعیتی شدن در میان فرزندان برخی از مسئولان کشور آنقدر همه گیر شده که دیگر صدای رئیس جمهور هم درآمده است و رئیسی به مسئولان هشدار داده است که اگر فرزندان آنها مهاجرت کردند، خودشان هم باید ایران را ترک کند.
مهدی عرفاتی دبیر شورای اطلاعرسانی دولت نیز در صفحه شخصی خود در توییتر به مسئولان هشدار که مراقب گشت ارشاد مدیران باشند.
افشاگری درباره فرزندان مقامات دولت رئیسی
اما همزمان با این هشدار افشاگری ها درباره فرزندان برخی مسئولان دولت رئیسی به راه افتاد و در راس آن حضور فرزند انسیه خزعلی معاون رئیسی در کانادا حاشیه ساز شد.خزعلی گرچه حضور فرزندش در کانادا را رد نکرد اما توجیهاتی که او برای این موضوع مطرح کرد بیشتر حاشیه ساز شد. او تاکید کرد مهاجرت پسرش دائمی نبوده و در راستای یک پروژه دانش بنیانی است. اما خبرهایی که در ادامه از فعالیت پسر او منتشر شد جنجال ها را بیشتر و انتظارات برای استعفای معاون رئیسی را بالا برد.
همزمان با این حواشی، دیگر حضور برخی دیگر از نوه های آیت الله خزعلی و فرزندان کبری خزعلی در خارج از کشور هم به رسانه ها درز کرد.
بنا به روایت های منتشر شده از سوی مهدی خزعلی، فرزندان کبری خزعلی رئیس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی در آمریکا حضور دارند.وی این را هم گفت که پسر انسیه هم که در کانادا صاحب شرکت است که در زمینه وی . پی . ان فعالیت میکند؛«میدانید که ثبت شرکت در کانادا هزینه بیش از ۱۰۰ میلیارد ریال دارد؟ این درست نیست که والدین کسی در ایران موافق فیلترینگ باشد اما در خارج از این کشور در زمینه وی. پی . ان کار کند. شما نمیتوانید موفق به حجاب آن هم نه شال و مانتو که فقط چادر باشید، اما فرزندان خود را بفرستید در جایی که بی حجابی آزاد است ، زندگی کند.»
این افشاگری ها باردیگر این سوال را از سوی افکارعمومی مطرح کرد که چرا وقتی دوتابعیتی بودن و مهاجرت به خارج از کشور از سوی برخی مسئولان که مدعی مبارزه با غرب هستند مطرح می شود اما خودشان پایبندی به این موضوع ندارند؟
رطب خورده کی منع رطب کند؟
این افشاگری موج جدیدی از انتقادات به دولت رئیسی که مدعی مخالفت با دوتابعیتی هاست به راه انداخته است، به طوری که حسین دهباشی در توییتی خطاب به انسیه خزعلی درباره حضور فرزندش در خارج از کشور نوشت: بچههاتون برای دانش بنیانهاشون چرا آمریکا و کانادا میروند، چرا چین و روسیه نمی روند، درباره چین حدیث هم داریم.
البته انتقادات تنها منحصر به خواهران خزعلی نمیشود، بلکه روایت هایی مشابه نیز درباره برخی دیگر از دولتمردان مطرح است.
به عنوان نمونه پس از معرفی محمدهادی زاهدی وفا توسط رئیس جمهور به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت رفاه به مجلس مشخص شد که وی در سالهای ۷۱ تا ۷۳ و ۸۰ تا ۸۲ در کانادا حضور داشته و دخترانش فاطمه و زهرا نیز در همین ادوار در کانادا متولد شدند و تابعیت کانادایی دارند؟ تحصیل دختر زاکانی شهردار تهران در سوئیس و به دنیا آمدن نوه وی در زوریخ برای گرفتن اقامت سوئیس نیز از نمونههای دیگر دوتابعیتی بودن فرزندان مسئولان است. حضور وزیر ارتباطات در استرالیا نیز چند وقت پیش حاشیه ساز شد.
اما چرا رطب خورده چرا منع رطب میکند؟؛ این سوالی است که این روزها می شود از این طیف از اصولگرایان مدعی انقلابی گری پرسید، طیفی که در روزهای نه چندان دور و حتی همین روزها حضور فرزندان برخی اصلاح طلبان و اعتدالیون در خارج از کشور و داشتن دوتابعیت را مصداق ضدوطن بودن و اشرافی گری می دانستند اما گویا آن حضور در خارج با این حضور در خارج فرق دارد.
شعارهای تندی که آن روزها از سوی این طیف از اصولگرایان علیه چهره های اصلاح طلب و خانواده های آنها داده میشد، این روزها به شدت مورد توجه مردم قرار دارد و مردم میپرسند آیا مرگ برای همسایه خوب است؟ آیا نیاز نیست که واکنشی درخور به این شرایط داده شود؟
سوال افکار عمومی از مسئولان
برخی از مسئولان بهانه حضور خانوادههایشان در خارج از کشور را تحصیل و کار به عنوان میکنند، البته تحصیل در کشورهای دیگر و استفاده از پیشرفت علمی و دانش آموزی ایرادی ندارد، اما مسئله این است که آیا این امکانات برای همه مردم کشور فراهم است؟ آیا همه فرزندان این کشور میتوانند شرایط را داشته باشند که محل تحصیل و زندگی خود را انتخاب کنند یا این انتخاب منحصر به برخی از مسئولان و خانوادههای آنها میشود؟
از سوی دیگر با توجه به شرایط اقتصادی و ارزش پول ملی در برابرش ارز رایج در سایر کشورها و نرخ برابری ریال و دلار سؤال این است که این مسئولان چگونه هزینه تحصیل و اقامت فرزندانشان را میپردازند؟ آیا حقوق نجومی دارند یا از رانت استفاده میکنند؟ شاید هم فرزندان این مسئولان نوعی ژن برتر دارند که میتوانند بورسیه گرفته و به راحتی در کشورهای غربی آنهم لاکچری زندگی کنند؟
مردم میگویند این شرایط مشابه شرایط کسب دانش در زمان هخامنشی است چرا که در آن دوران فقط طبقه نجبا، اشراف اجازه تحصیل داشتند و طبقات محروم جامعه از چنین شرایطی برخوردار نبودند . بنابراین شاید برخی از مسئولان کشور سعی میکنند که با فراهم کردن شرایط تحصیل فرزندانشان در کشورهای غربی، شبکه حاکمیت خود را به نوعی تثبیت کنند تا در آینده فرزندانشان با ارائه مدارک تحصیلی از دانشگاههای معتبر خارجی در پستهای مدیریتی حضور و همچنین با شرکتهایی که تأسیس میکنند، حقوق خاصی را برای خود ایجاد کنند و اتفاقاً از مردم هم پنهان باشد.
در این میان عذر بدتر از گناه برخی از افراد این است که مهاجرت فرزندانشان به غرب را به نوعی مبارزه با استکبار و صدور فرهنگ ایرانی و اسلامی میدانند، اما مردم میگویند اگر این شرایط مبارزه با استکبار است بهتر است که فرصت مبارزه به همه داده شود و تنها منحصر به افرادی که خود را محق به استفاده از سفره انقلاب میدانند، نباشد.