اعتماد نوشت: سفر ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه را به تهران میتوان سفری اثرگذار دانست. این نوع ارتباطات به حذف بسیاری از موانع و مشکلات کمک میکند و طبیعتا توجهها را به سمت همکاریهای بیشتر پیش میبرد، ولی اگر فکر کنیم که این نوع تعاملهای دیپلماتیک میتواند مستقیما تاثیری روی تعاملات اقتصادی دو کشور داشته باشد، به نظر میرسد که بحث درستی نیست.
واقعیت این است که در سالهای گذشته هم علاقهمندی به گسترش همکاری بین ایران و روسیه وجود داشت. هر دو طرف پیوسته در سطوح سیاسی از ضرورت گسترش همکاری سخن میگفتند، اما عملا در این سالها جهش قابلتوجهی در روابط اقتصادی دو کشور صورت نگرفت.
این مساله دلایل مختلفی دارد که به هر حال بخشی از آن به ظرفیتها و امکاناتی برمیگردد که دو کشور برای عرضه به یکدیگر دارند و بخشی به ساختار اقتصادی در دو کشور برمیگردد که برای همکاری با یکدیگر آمادگی و شناخت لازم را ندارند
علاوه بر این، شرایط بینالمللی و منطقهای اهداف دو کشور را بیشتر به سمت اهداف سیاسی سوق میدهد و دو کشور صرفا رابطه خوب سیاسی را در خیلی از موارد کافی میدانستند. رابطه سیاسی در طول سالیان دراز در بسیاری موارد برای دو کشور کفایت میکرد. الان شرایط تاحدی تغییر کرده است. روسیه در وضعیت خاص سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است و روسها با تحریمهای جدی مواجه شدهاند و طبیعتا امکان کار کردن با همه کشورها برای آنها وجود ندارد. بسیاری از کالاها و بسیاری از همکاریهای اقتصادی که روسها با کشورهای اروپایی و دیگر نقاط جهان داشتند، الان متوقف شده است و مسکو طبیعتا دنبال بازارهای اقتصادی و همکاران جدید هستند. شرایط مقداری تغییر کرده و علاقهمندیها و ضرورتهای همکاری بین دو کشور تغییر کرده است. با این حال تاثیر این تحولات هم بر مناسبات تجاری و اقتصادی ایران و روسیه حد و مرز و محدودیتهایی دارد. صرف اینکه روسیه حق انتخابهای محدودتری پیدا کرده است، باعث نمیشود که جهش قابلتوجهی در روابط اقتصادی ایران و روسیه ایجاد شود.
ظرفیتها و امکاناتی که دو طرف میتوانند به یکدیگر عرضه کنند، خیلی گسترده نیست. به علاوه در حوزه مالی شرایط تبادلات مالی بین دو کشور بهرغم تمام اقداماتی که صورت گرفته، هنوز با موانعی مواجه است. هنوز ریلگذاریهایی که در روابط دو کشور صورت گرفتهاند، چندان روان نیست.
نگرانی این است که موج اولیه و انگیزههایی که در شرایط خاص کنونی در روابط اقتصادی دو کشور ایجاد شده است و پروژهها و تفاهمنامههایی که اعلام میشود، چند ماه دیگر با تغییر شرایط سیاسی و بینالمللی دچار تغییر شود و بسیاری از طرحهایی که برای همکاری وجود دارد به دلایل مختلف کنار گذاشته شود یا به فراموشی سپرده شود. الان بحث در مورد سرمایهگذاری روسیه در صنعت گاز ایران میشود، اما اینها تا زمانی که به مرحله عملیاتی برسد، فاصله زیادی وجود دارد. همانگونه که در ابتدا اشاره کردم، چون دو کشور نیازی که به یکدیگر دارند، بیشتر از طریق سیاسی تامین میشود، به لحاظ اقتصادی خیلی ظرفیت و امکان وجود نداشت که دو کشور بخواهند در این زمینه هم روابط خودشان را گسترش دهند.
طبیعتا با توجه به وضعیت کنونی، شرایط برای روسیه تغییر کرده و روسیه آن حق انتخابهای گذشته را ندارد. ولی آن چیزی که شاید در ایران وجود دارد، این است که ما خیلی طرحهای اقتصادی و تلاشهایمان برای همکاری اقتصادی با کشورهای دیگر از نیازهایمان سرچشمه نمیگیرد، بلکه تابع اهداف سیاسی است یا با شرایط سیاسی جاری مخلوط میشود که بالطبع وقتی شرایط سیاسی تغییر کند، کنار گذاشته شوند. گاهی ممکن است انگیزهها و اهداف سیاسی با ظرفیتهای اقتصادی تطابق نداشته باشد؛ یعنی میل و اراده به گسترش همکاری وجود دارد، اما توانمندی و ظرفیت وجود ندارد. طبیعتا ما الان شاهد افزایش علاقهمندی روسها برای همکاری با ایران هستیم، اما نخست نمیتوان فرض کرد که این علاقهمندی دایمی است و دوم اینکه آیا این علاقهمندی به یک امر واقعی و عملی تبدیل میشود یا نه. به صرف علاقهمندی یا ابراز نیاز، نمیتوانیم تصور کنیم که علاقه به یک همکاری اقتصادی گسترده تبدیل شود.
نکتهای که باید بیشتر روی آن تاکید شود، این است که همکاریهای اقتصادی بینالمللی منطق خاص خودش را دارد و منطق اقتصادی نخست از نیازها و بعد از آن از همتکمیلی اقتصادها نشات میگیرد، یعنی اینکه اقتصادهای دو طرف تا چه اندازه میتوانند طرف مقابل را به لحاظ نیازهایی که دارد، اقناع کند. به همین دلیل مناسبات اقتصادی منطق خود را دارد و صرفا نمیتوان با تغییرات سیاسی یا تغییر در اهداف و انگیزههای سیاسی کشورها تصور کنیم که تحول قابلتوجهی رخ میدهد. در گذشته هم دورههایی بوده است که این امکان و ظرفیت برای گسترش همکاری بین ایران و روسیه ایجاد شده، اما به نتیجهای نرسیده است.