قاهره در تحرکاتی حضور دارد که ارتباطی به نگرانیها و تهدیدات امنیت ملیاش ندارد، با این حال پای ثابت نشستهایی است که عموما با محوریت ضد ایرانی تشکیل میشود.
منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا در یک دهه گذشته شاهد تحولات پر سرعت و دراماتیکی بوده است. از تحولات موسوم به «بهار عربی» تا بحران سوریه و جنگ یمن و یارکشیهای متعدد بازیگران و تشکیل جبهههای مختلف؛ شکست طرح صهیونیستی و آمریکایی در سوریه و باقی ماندن بشار اسد در قدرت، شکست تهاجم گسترده به یمن، شکستهای پی در پی رژیم اسرائیل در غزه و در یک کلام تقویت جبهه مقاومت و در مقابل علنی شدن روابط پنهانی برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی، همگی در حال ترسیم چهره جدیدی از منطقه غرب آسیا است.
در این میان همراستا با سیر تحولاتی که به نفع جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت در منطقه پیش میرود، جبهه آمریکایی، اسرائیلی و عربی نیز به سمت ایجاد ائتلافها و یارکشیهای متعدد با عناوین مختلف رفتهاند. این فعالیتها به خصوص پس از روی کار آمدن «دونالد ترامپ» افزایش یافته و نشستهای متعددی چه محرمانه و چه علنی در سالهای اخیر که موضوع « مقابله با ایران » جزو مهمترین کارویژههای آن بوده برگزار شده است.
موضوع این نوشتار به حضور مصر در چنین نشستهایی اختصاص دارد، به این سؤال میپردازیم که منطق قاهره از منظر تأمین منافع ملی برای حضور در نشستهایی که با هدف ائتلافسازی علیه ایران تشکیل میشود چیست؟
منابع خبری روز گذشته (ششم خرداد) از آغاز نشست دیپلماتهایی از کشورهای مصر، مغرب، امارات، بحرین و آمریکا با حضور مقاماتی از رژیم صهیونیستی در منامه، پایتخت بحرین خبر دادند. طبق گزارشها از مهمترین اهداف این نشست تدوین قوانین کاری و برنامه دیدار کارگروههای کشورهای مذکور و رژیم صهیونیستی در خصوص همکاریهای امنیتی منطقهای است.
روز یکشنبه نیز روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال گزارش داد واشنگتن در ماه مارس نشستی محرمانه با مقامات ارشد نظامی اسرائیل و کشورهای عربی تشکیل داد تا چگونگی هماهنگی برای مقابله با تواناییهای موشکی و پهپادهای ایران را بررسی کنند.
طبق این گزارش، این مذاکرات که قبلاً فاش نشده بود در «شرم الشیخ» مصر برگزار شد و اولین بار بود که چنین طیفی از نظامیان عالیرتبه اسرائیلی و عرب تحت نظارت ارتش ایالات متحده برای بحث در مورد چگونگی دفاع در برابر یک «تهدید مشترک» دیدار کردند.
این نشست مقامات ارشد نظامی اسرائیل، عربستان سعودی، قطر، مصر و اردن را گرد هم آورد و در حالی برگزار شد که اسرائیل و همسایگانش در مرحله اولیه بحث درباره همکاری نظامی احتمالی هستند.
در این میان «بنی گانتز» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز در تاریخ ۳۰ خرداد گفت که اسرائیل در حال ایجاد «ائتلاف پدافند هوایی خاورمیانه» تحت رهبری ایالات متحده آمریکا است و مدعی شد که این وسیله پیش از این حملات ایران را خنثی کرده است و ممکن است با سفر «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا در ماه آینده تقویت شود.
همانطور که ذکر شد چنین تشکیل چنین ائتلافهایی از زمان دونالد ترامپ به طور جدیتر پیگیری شد و در آن دوره قرار بود کشورهای قطر، عربستان سعودی، امارات، بحرین، کویت، عمان به علاوه مصر و اردن اتحاد راهبردی خاورمیانه یا (MESA) را تشکیل دهند.
در ماه مارس نشستی محرمانه با حضور مقامات ارشد نظامی اسرائیل و کشورهای عربی در شهر «شرم الشیخ» مصر تشکیل شد تا چگونگی هماهنگی برای مقابله با تواناییهای موشکی و پهپادهای ایران بررسی شود.
در این راستا ده روز پایانی ماه مارس شاهد تحرکاتی بود که با خود، تحولات به خصوصی را به همراه داشت که در سطح روابط میان کشورهای منطقه برای اولین بار رخ میداد. این تحولات با نشست سهجانبه مصر، امارات و اسرائیل آغاز شد و با نشست چهارجانبه در العقبه، میان اردن، مصر، امارات و عراق ادامه یافت و سپس نشست صحرای نقب با حضور وزرای خارجه اسرائیل، آمریکا، مصر، امارات، بحرین و مغرب برگزار شد.
نتایج این دیدارها در مجموع به رایزنی در مورد اتحاد اعراب و اسرائیل در برابر موج و تهدیدات ایران در منطقه منجر شد. این در شرایطی است که قطار مذاکرات هستهای بار دیگر شروع به حرکت کرده است بدون اینکه به راهکاری ویژه برای موظف کردن تهران جهت محدود شدن سپاه پاسداران و نیروی قدس، منجر شده باشد یا به طور شفاف مکانیسمهایی را ایجاد کند که از قدرت پهپادها و موشکهای بالستیک ایران بکاهد. در همین حال اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس از احتمال حذف نام سپاه پاسداران از لیست تروریستی آمریکا خشمگین هستند.
در میان انبوهی از تحلیلها، پرسشهایی درباره ماهیت نقش مصر در این تحرکات ضدایرانی مطرح شده است. اصلیترین سؤال این است که چرا قاهره در چنین تحرکاتی که ارتباطی به نگرانیها و تهدیدات امنیت ملیاش ندارد، شرکت میکند یا به عبارت دیگر مصر تا چه میزان آنچه را که در این نشستها مطرح میشود میپذیرد؟
مصرِ آشفته و بحران اقتصادی
پیش از هر چیز، هنگامی که سعی میکنیم تحرکات اخیر مصر را تحلیل کنیم، میبایست به بحران اقتصادی که قاهره را به سمت اعلام برنامهای با عناصر و بندهای خاص جهت ریاضت اقتصادی، با هدف مقابله با پیامدهای منفی جنگ روسیه و اوکراین، سوق میدهد، توجه کنیم.
بنابراین بُعد اقتصادی در اینجا، عمده رفتارهای سیاست خارجی قاهره را توضیح میدهد، در شرایطی که مصر به نقدینگی مالی، سرمایه گذاری، حمایت فوری و روابط اقتصادی جدید نیاز دارد.
در سطح دیپلماتیک، برخی معتقدند که قاهره -حداقل- مجبور به شرکت در نشست نقب و حضور در عکس یادگاری مراسم اختتامیه شد که در آن دست در دست «یائیر لاپید» همتای اسرائیلی خود دیده میشود؛ صحنه تاریخی که در نوع خود سابقه نداشت.
نشست شش جانبه در نقب، جنوب فلسطین اشغالی
این دیدگاه با این واقعیت تأیید میشود که قاهره عمدتاً علاقهای به وارد شدن به درگیری با ایران ندارد. از سوی دیگر نیازمند حمایت اقتصادی قدرتهای نفتی خلیج فارس و همچنین روابط با اسرائیل است که میتواند جایگزینهای مناسبی در حوزه انرژی و غذا برای قاهره فراهم آورد. این حمایتها تا حدودی به حضور مصر در تحرکات اخیر بستگی دارد.
از زمان آغاز جنگ روسیه و اوکراین، مصر به دلیل حساسیت موقعیت خود به دنبال ایجاد نوعی تعادل پرخطر به امید کسب بیشترین سود با کمترین ضرر ممکن بوده است. اگرچه این موضوع در میان تلاقی منافع و اهداف قدرتهایی که قاهره به طور مستقیم یا غیرمستقیم با آنها سروکار دارد، بسیار دشوار و پیچیده است.
در این راستا یک منبع دیپلماتیک مصری به وبسایت تحلیلی مصر۳۶۵ میگوید: «مصر ترجیح می دهد ایران را تحریک نکند، ما بخشی از ائتلاف نظامی با حضور رژیم اشغالگر نخواهیم بود. اعتقاد راسخ در نهادهای دولتی مصر این است که اسرائیل اولین دشمن استراتژیک است. این باور تغییر نکرده و نخواهد کرد. در مورد تهدیدات احتمالی ایران، ما ترجیح میدهیم از طریق روشهای دیپلماتیک با آنها مقابله کنیم.»
تلاش مصر برای موازنهگری
آنچه در ماههای اخیر در رسانههای عبری به نقل از مقامات اسرائیلی منتشر شده، حاکی از تمایل رژیم صهیونیستی برای تشکیل ائتلاف منطقهای با ابعاد امنیتی و نظامی با همراهی کشورهای عربی به ویژه کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و همچنین با حضور مصر است. به گزارش شبکه «کان»، یائیر لاپید به وزرای خارجه عرب شرکت کننده در نشست نقب پیشنهاد کرده بود که امکان ایجاد ائتلاف منطقهای را فراهم کنند.
این شبکه به نقل از منابع نزدیک به لاپید گفت: «او با وزرای خارجه [عربی] درباره امکان ایجاد یک اتحاد منطقهای - چه در مورد تهدیدات پهپادهای ایرانی و چه در مورد حملات دریایی - گفتگو کرده است.»
در این راستا، روزنامه یدیعوت احارانوت، درباره پیشنهاد اسرائیل به شرکای عرب در خصوص ایجاد یک سیستم دفاع هوایی که اخیرا مطرح شده، نوشته است که آتشبار لیزری جدید جزو این پیشنهادات است. بنابراین این مسأله به تمایل اسرائیل برای گفتوگو در خصوص ایجاد یک ائتلاف نظامی، هوایی مشترک علیه ایران، اشاره دارد.
منابع دیپلماتیک مصری: طرح اسرائیل سطوح بی سابقهای از هماهنگیهایی را امکان پذیر میکند که مصر خود را ملزم به پاسخگویی به آن نمیبیند.
در این میان اما منابع دیپلماتیک مصری به وبگاه مصر ۳۶۵ گفتند که این برداشتی است که اسرائیل مطرح میکند و کشورهای عربی نیز آن را میپذیرند، اما قاهره با شور و شوق با آن برخورد نمیکند. به خصوص از آنجایی که این طرح سطوح بی سابقهای از هماهنگیهایی را امکان پذیر میکند که مصر خود را ملزم به پاسخگویی به آن نمیبیند. [طرح اسرائیل] همزمان احتمال ایجاد اشکال دیگری از روابط را فراهم میسازد که هدف و غرض اولیه را تحتالشعاع قرار میدهد؛ [این واقعیت نیز وجود دارد] که مصر جزو بانک اهداف ایرانیها نیست.
در این راستا منابع مصری به وبگاه العربی الجدید گفتند که یک جریان قدرتمند در درون نیروهای مسلح این کشور و بخش امنیت ملی سازمان اطلاعات مصر شکلگرفته که هرگونه مشارکت در هر ائتلاف نظامی علیه ایران را رد میکند.
منابع مذکور در این خصوص خبر دادند که عدهای از سران نظامی ارشد مصر صراحتا در چند نشست نظامی این کشور با ورود به هر گونه مداخله نظامی مستقیم با ایران مخالفت کردهاند که همین موضع در نشستهای بخش امنیت ملی سازمان اطلاعات مصر نیز تکرار شده است. طبق این گزارش، این نشستها پس از آن برگزار شدهاند که صحبت از تشکیل «ناتوی خاورمیانه» برای مواجهه با ایران و تلاش برای الحاق مصر به آن بر سر زبانها افتاده است.
مصر، ایران و کشورهای عربی خلیج فارس
همان زمان که مصر -برخلاف سیاست بیطرفی- خود را در معرض درخواستهای همیشگی قدرتهای نفتی خلیج فارس برای اتخاذ موضع تند علیه ایران میبیند، همین کشورها به دنبال بازگشایی روابط با تهران هستند. در اواخر دسامبر سال گذشته، شیخ طحنون بن زاید، مشاور امنیت ملی امارات متحده عربی (که به عنوان مرد آشتی امارات شناخته میشود) به ایران رفت. این اولین دیدار در نوع خود برای یک مقام عالی رتبه اماراتی از زمانی که روابط دو کشور در سال ۲۰۱۶ تیره شد، بود. پس از آن سفر، ایران اعلام کرد که هیئت اماراتی دعوتنامه رسمی به ابراهیم رئیسی برای سفر به امارات داده است.
موضع عربستان در قبال ایران و تغییراتی که در این خصوص رخ داده نیز مستلزم تجدید نظر قاهره در مورد نحوه مدیریت یکی از پروندههای بسیار حساس منطقه است.
این سفر همچنین نشان دهنده یک جهش قابل توجه در روابط دو کشور بود و اظهارات مقام برجسته اماراتی در آنجا نیز پیشرفت مهمی محسوب میشد. شیخ طحنون در گفتوگو با علی شمخانی دبیرکل شورای عالی امنیت ملی ایران، تقویت روابط دوستانه و برادرانه ابوظبی و تهران را از اولویتهای امارات دانست.
موضع عربستان در قبال ایران و تغییراتی که در این خصوص رخ داده نیز مستلزم تجدید نظر قاهره در مورد نحوه مدیریت یکی از پروندههای بسیار حساس منطقه است تا با توجه به تغییرات سریعی که در پروندههای منطقه رخ میدهد، آن را به عنوان کارت فشار مهمی در معادلات سیاسی منطقه ملهتب خاورمیانه از دست ندهد.
برای درک میزان تغییر موضع عربستان میتوان به اظهارات محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان که قرار است پس از پدرش بر تخت پادشاهی بنشیند، رجوع کرد. او در ۲۷ آوریل ۲۰۲۱، در مورد موضع کشورش در قبال ایران به گونهای سخن گفت که نشان از که تغییر محسوس در لحن ریاض داشت.
وی در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: ایران کشور همسایه است و آرزوی ما این است که با ایران رابطه خوب و ویژهای داشته باشیم.
او افزود: «ما نمیخواهیم شرایط ایران سخت شود، برعکس، ما یک ایران آباد و رو به رشد میخواهیم که منافع ما نیز در همین امر است، آنها نیز در عربستان سعودی منافعی دارند تا منطقه و جهان را به رشد و شکوفایی سوق دهند»
این سخنان با اظهارات شخص بن سلمان در سال ۲۰۱۷ که بر نبود نقاط همگرایی با رژیم ایران تاکید داشت، کاملاً تفاوت دارد. بن سلمان در آن زمان ایران را کشوری مبتنی بر «ایدئولوژی افراطی مندرج در قانون اساسیاش» توصیف کرد و اینکه عربستان سعودی هدف اصلی رژیم ایران است. او همچنین متعهد شد که برای انتقال جنگ به داخل ایران تلاش کند.
بنابراین در بحبوحه این تغییرات شدید در نگرش شرکای خلیج فارس مصر در قبال ایران و علیرغم همه تغییرات و نوساناتی که منطقه با آن درگیر شده و در تضاد کامل با سیاستهای کشورهای خلیح فارس در قبال ایران است، آنها از قاهره خواستار یک موضع ثابت در قبال تهران هستند.
بُعد اقتصادی در اینجا، عمده رفتارهای سیاست خارجی قاهره را توضیح میدهد، در شرایطی که مصر به نقدینگی مالی، سرمایه گذاری، حمایت فوری و روابط اقتصادی جدید نیاز دارد.
جدای از همه موارد فوق، مصر و ایران دیدگاههای نزدیکی به همدیگر در رابطه با دولت سوریه دارند و همزمان هر دو کشور روابط گرمی با عراق دارند و تاکنون سه نشست سهگانه با حضور عبدالفتاح السیسی، مصطفی الکاظمی و عبدالله دوم پادشاه اردن برگزار شده و السیسی نیز طی سال گذشته دو بار به بغداد سفر کرد. بد نیست به مقاله صبح امروز روزنامه الصباح عراق اشاره کنیم که نوشته است احتمال دارد جمهوری اسلامی ایران خواستار وساطت عراق برای بهبود روابط میان تهران و قاهره شود. در مجموع میتوان در مقاله جداگانهای به موارد همگرایی متعدد میان مصر و ایران پرداخت و ظرفیتهای بالایی که برای بهبود روابط دو کشور وجود دارد را بررسی کرد.
در خاتمه میتوان گفت که اگر مشکلات اقتصادی و بحرانی که مصر با آنها مواجه است نبود؛ قاهره بسیاری از گزینههای تحمیل شده توسط دیگران را که اکنون ناگزیر از پذیرش آنهاست نمی پذیرفت، اما اکنون تلاش دارد تا حد ممکن در راستای بهبود وضعیت اقتصادی نامناسبش، خود را با این درخواستها وفق دهد.