کوروش احمدی در گفتوگو با ایلنا، در ارزیابی نتایج سفر هماهنگکننده برجام به ایران و در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه تهران همواره از پایان مذاکرات و انتظار برای اتخاذ تصمیم سیاسی در واشنگتن سخن به میان آورده است، آیا این تصمیم به زعم ایران اتخاذ شده است، گفت: به نظر میرسد در جریان مذاکراتی که انجام شد، تصمیمی در مورد روش و رویه ادامه کار گرفته شده و نه محتوای کار. با این فرض که مسائل باقیمانده برای اینکه برجام نهایی شود، مسائل خاصی بین ایران و آمریکاست؛ یعنی ایران و آمریکا خواستههایی دارند که بعضا طرف مقابل منکر ماهیت برجامی آنها است و آنها را عمدتاً فرابرجامی و دارای عوارض و ابعادی سیاسی در سیاست داخلی کشور دیگر میداند و این تنها نکات و مشکلات باقی مانده برای نهایی کردن برجام است، چراکه متن توافق وین تقریبا تکمیل و نهایی شده است و به قولی ۹۹/۹۹ درصد متنی که روی آن در وین مذاکره میشد، تکمیل شده است.
آنچه باقی مانده مسائلی است که دو طرف یعنی ایران و آمریکا با هم باید حل کنند
وی ادامه داد: در نتیجه اعضای دیگر برجام یعنی انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین هر کاری که باید انجام میدادند، انجام دادهاند و آنچه باقی است مسائلی است که دو طرف یعنی ایران و آمریکا با هم باید حل کنند، مسائلی مانند خواستههای منتسب به ایران مبنی بر اینکه سپاه از لیست FTO خارج شود و شاید درخواست خارج شدن شرکتها و نفرات مرتبط با سپاه و قرارگاه خاتمالانبیاء از شمول تحریمها و تضمین حقوقی و موضوعاتی دیگر از این قبیل که ممکن است وجود داشته باشد و ما خبر نداشته باشیم. این تلقی در طرف مقابل وجود دارد که اینها موضوعات فرابرجامی است چراکه برجام صرفاً در ارتباط با تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای بوده است.
وی افزود: برداشت این است که تصمیمات خاصی توسط ایران و آمریکا باید گرفته شود؛ تصمیماتی مانند حذف سپاه از لیست FTO و تعمیم تحریمها به قرارگاه خاتمالانبیاء که آمریکا آن را در ارتباط با اتهامات غیرهستهای میداند و مدعی است که به این دلیل در برجام ۹۴ از شمول تحریمها خارج نشد. اگر اختلاف در این موارد حل شود، در آن صورت شرایط برای اجرای توافقی که در وین حاصل شده است، فراهم میشود. در غیر این صورت بنبستی که سه ماه گذشته وجود داشته ادامه پیدا میکند.
فرض بر این است با احیای عینی توافق ۲۰۱۵ دولت بایدن با مشکل کمتری مواجه میشود
این تحلیلگر روابط بینالملل در پاسخ به این سوال که با توجه به شرایط فعلی که دولت بایدن دارد و نزدیکی به انتخابات کنگره آیا میشود انتظار داشت که آمریکا بخواهد انعطافی در این حوزه انجام بدهد، گفت: همه اینها بستگی به شرایط توافق دارد. یعنی ظاهراً ارزیابی دولت بایدن این بوده که به دلایل متعدد ازجمله به دلیل سیاست داخلی و بویژه در آستانه انتخابات میاندورهای نمیتواند مثلا سپاه را از لیست FTO خارج کند. ارزیابی دولت آمریکا ظاهرا این است که اگر چنین امتیازاتی به طرف ایرانی بدهند، در سیاست داخلی با مشکل مواجه میشود.
وی ادامه داد: اینکه با چه شرایطی این توافق نهایی بشود، طبعاً مهم است. اگر برجام را به همان ترتیبی که در سال ۹۴ یا ۲۰۱۵ نهایی شده بود، عیناً احیا کنند، فرض بر این است که دولت بایدن با مشکل کمتری مواجه میشود، البته دولت بایدن صحبت از قویتر کردن و طولانیکردن برجام هم کرده بود و اگر در این مورد توفیقی پیدا نکند که طبیعتاً زمینهای برای اینکه توفیقی پیدا کند نیست، اینها هم عوارضی در داخل دارد، اما جزئی خواهد بود. در نتیجه به خاطر سیاست داخلی اینکه برجام نهایتاً با چه شرایطی احیاء شود، مهم است.
هیچ توجیهی برای اینکه مذاکرات در قطر انجام شود، وجود ندارد
احمدی همچنین مکان جدید گفتوگوها که گفته شده به احتمال قوی قطر است را قابل بحث دانست و گفت: یک دلیل شکلی برای این کار ذکر شده و آن این است که مذاکرات وین خاتمه پیدا کرده و به هدفی که داشته رسیده است. مذاکراتی که از این پس باید انجام شود صرفا بین ایران و آمریکاست که دیگر نمیتوان آن را مذاکرات وین محسوب کرد. اما این دلیل نمیشود که مذاکرات محتوایی بین ایران و آمریکا در وین یا یک محل بیطرف دیگر انجام نشود. فکر میکنم هیچ دلیل و توجیهی برای اینکه این مذاکره به این اهمیت در کشوری عربی در منطقه انجام شود، وجود ندارد. واقعیت این است که کشورهایی که در یک منطقه حضور دارند، درگیرِ معادلاتِ سیاسی ـ امنیتیِ مهمی با هم هستند، معادلاتی که کشورهای کوچک و متوسط خارج از منطقه درگیر آن نیستند.
دادن امتیاز به کشورهای غیرسیاسی و غیرامنیتی درجریان مذاکرات کار درستی نیست
وی افزود: کشورهای کوچک و متوسط در اروپا و آسیا و ... درگیر معادلات سیاسی و امنیتی منطقه ما نیستند، تنها یکسری منافع اقتصادی از نظر خرید نفت، فروش کالا و... دارند که غیرسیاسی و غیرامنیتی است. اما درگیر کردن یک کشور منطقهای که درگیر معادلات سیاسی ـ امنیتی منطقه است و دادن چنین امتیازی به آن به نظر من کار درستی نیست، یعنی امتیازی به کشوری داده میشود که خودش امروز یا فردا در بسیاری موارد یک طرف دعوا است. البته ممکن است در کوتاهمدت با آن کشور مشکل حادی نداشته باشیم اما در نهایت جزوی از مجموعهای متفاوت است با افقها و دورنماهای استراتژیک متفاوت. در نتیجه دادن امتیاز به چنین کشوری در منطقه قابل درک نیست.
میتوانیم محتاطانه خوشبین باشیم و احتمال توافق را ۵۰-۵۰ در نظر بگیریم
این دیپلمات پیشین در پاسخ به این سوال که از زمانی که بحث ازسرگیری مذاکرات مطرح شد به نظر میآید که این خبر خیلی نتوانسته در جامعه نخبگانی این امیدواری را به وجود بیاورد که قرار است مذاکرات به سرانجام برسد، با توجه به پیشزمینه یا حافظ تاریخیای که متخصصین هم از این تیم مذاکرهکننده و هم مذاکراتی که پیش از این اتفاق افتاد، دارند، آیا احساس میکنید امیدواری برای به سرانجام رسیدن این مذاکرات و حصول توافق وجود دارد، گفت: من فکر میکنم میتوانیم محتاطانه خوشبین باشیم و احتمال توافق را ۵۰-۵۰ در نظر بگیریم. اهمیت توافق برای انجام مذاکره بین ایران و آمریکا از این جهت است که شاید این آخرین فرصت برای احیای برجام باشد.
غرب تا شروع فصل سرما فرصت دارد برای تأمین نفت و گاز خود فکری بکند
وی ادامه داد: دلیلش هم این است که از یک طرف ایران دوربینهایی را که وضعیت اجرای برجام ۹۴ را کنترل میکنند، خاموش کرده و به قول بورل ظاهراً اگر دو، سه هفته بگذرد و تداوم دریافت اطلاعات از نظر میزان اطلاع آژانس از برنامه هستهای ایران تامین نشود، آژانس مدعی است که بعداً نمیتواند با اطمینان راجع به وضعیت برنامه هستهای ایران اظهارنظر کند. مسئله بعدی بحران اکراین است. به این خاطر، شاید تا پاییز و شروع فصل سرما فرصت هست برای اینکه غرب بتواند فکری برای تأمین نفت و گازِ لازم بکند. غرب ظاهراً مصمم است که خرید نفت و گاز از روسیه را به طور مستمر کاهش دهد و نهایتاً تا پایان امسال قطع کند و این یک مسئله استراتژیک مهم برای غرب در برابر روسیه است. بعلاوه، کل این پروسه برجام خیلی به درازا کشیده است. البته اروپا در احیای برجام ذینفع است زیرا اروپا نزدیک به خاورمیانه است و اگر درگیری و مشکلی ایجاد شود و بحران مهاجرت جدیدی شکل بگیرد، این اروپاست که در خط مقدم قرار دارد و بیشترین آسیب را میبیند.
بدون اظهارنظر آمریکا نمیتوان روی حرف بورل و اتحادیه اروپا حساب کرد
وی افزود: البته روی حرف بورل و اتحادیه اروپا هم مادامی که طرف آمریکایی اظهارنظر نکرده نمیشود خیلی حساب کرد، اواسط ماه می گذشته بعد از آنکه سفر مورا به ایران و واشنگتن انجام شد، بورل با قاطعیت گفت که بنبست برداشته شده و مذاکرات از سر گرفته میشود، اما اتفاقی نیفتاد. حالا باید ببینیم آیا طرف آمریکایی با این توافقات و تفاهماتی که در تهران شده موافق است و آیا کار در قطر شروع میشود یا خیر. به هر حال این تحولی خیلی مهم در این پروسه است.