این هم از شگفتیهاست که یکی از جنجالیترین چهرههای تاریخ، دستور ساخت خودرویی را داد که خیلی زود دل از همهی مردم جهان بُرد و در زیبایی پیشتاز خودروهای روزگارش شد. از فولکسواگنهایی میگوییم که تهرانیها به آن فولکس قورباغهای میگفتند و خیابانهای پایتخت در دهههای سی و چهل جولانگاهشان بود. این اتومبیل زیبا و دلربا را به خواست رایش سوم، هیتلر، ساخته بودند تا آلمانیها خودرویی ارزان و کارآمد در اختیار داشته باشند. خیلی زود فولکس سر از کشورهای دیگر درآورد و پایش به ایران نیز باز شد. با اینکه اکنون فولکسواگنها از خط تولید بیرون گذاشته شدهاند، اما عتیقهدارها به داشتن هر کدام از آنها مینازند و فخر میفروشند. ب راستی هم نازیدنی هستند. خودرویی زیباتر از فولکسقورباغهای، با آن اتاقک قوسدار و چراغهای گِرد و درشتش، کجا میتوان پیدا کرد؟
به گزارش امرداد، دور از ذهن بود که کسی فولکس واگن قورباغهای را ببیند و دلباختهاش نشود. خیابانهای پایتخت با رنگهای گوناگون همین فولکسها زیبا میشد. فولکسها را گلگیرهای پُف کرده، بدنهی انحنادار و لاستیکهایی که دایرهای سفید و باریک داشتند، زیبایی خیرهکنندهای میداد. لوله اگزوز فولکس قورباغهای باریک بود و شیشههای مثلثیِ کنار بدنه، تماشاییاش میکرد. از بیرون که نگاه میکردی فضای درون فولکس کوچک بود، اما همین که سوار میشدی جادار و دلپذیر به چشم میآمد. فرمانی نازک و قشنگ، زیبایی فولکس را بیشتر و بیشتر میکرد و چراغهای گُرد و بزرگش از دورها هم دیده میشد. از همه بامزهتر موتور فولکس بود که در صندوق عقب جا داشت. این دیگر شاهکار بود! تهرانیهای آن سالها حرف بامزهای میزدند و میگفتند کسی که تازه یکی از فولکس قورباغهایها را خریده و مسیری را با آن رفته بود، از فولکس پیاده میشود تا موتورش را نگاه کند. صندوق جلو را بالا میزند و میبیند موتور ندارد. ترس بَرَش میدارد و هولهولکی در صندوق عقب را باز میکند و می بیند موتور ماشین آنجاست. ماتش می بَرد و با خودش فکر میکند که نکند همهی راه را دندهعقب آمده و خودش خبر ندارد! این را مردم میگفتند و قاه قاه میخندیدند.
اما چرا تهرانیها به فولکس واگن، قورباغهای میگفتند؟ این به ظاهر و شکل فولکس برمیگردد. طراحی و انحنادار بودن بدنهاش و چراغهای برجستهی جلوی فولکس، تهرانیها را به یاد قورباغه میانداخت! خیلی هم بیراه نمیگفتند. فولکس بیشباهت به قورباغه نیست. اما آلمانیها به خودروی شان فولکس سوسکی یا کفشدوزکی میگفتند. حالا چرا سوسک؟ نام کارخانهای این خودرو، فولکس بیتل بود و بیتل هم یعنی سوسک.
فولکس واگنهای قورباغهای تهران
در اردیبهشتماه 1332 خورشیدی نخستین فولکسهای قورباغهای به ایران آورده شد. مردم با ذوقزدگی به این خودرو عجیب و غریب نگاه میکردند و آرزوی داشتن یکی از آنها آرام و قرارشان را میگرفت. خیلی زود نیز همهی فولکسها به فروش رفت و خیابانهای تهران پُر شد از فولکسهای قورباغهای. استقبال مردم از این خودرو به اندازهای بود که نمایندهی کارخانهی فولکس واگن در ایران (شرکت سهامی اتومبیلهای صنعتی) را شگفتزده کرد. آگهی تبلیغی که برای فروش فولکس بیتلها در روزنامههای آن زمان ایران چاپ میشد، هیجانانگیز بود و در تشویق مردم برای خرید فولکس اثر داشت. در آن آگهی تبلیغی چنین آمده بود: «همه میپرسند: با اینکه بیش از شش ماه از ورود اتومبیلهای فولکس واگن به ایران نمیگذرد، چرا فروش آن هشت برابر بیش از فروش انواع اتومبیلهای دیگر بوده است؟». سپس آگهی دهندگان در پاسخ نوشته بودند: «زیبایی و قدرت، استحکام و سرعت، کمی مصرف و قیمت مناسبِ اتومبیلهای فولکس واگن، جواب این معماست!». این را هم بگوییم که دفتر نمایندگی «انحصاری» فولکس واگن قورباغهای در تهران، در چهارراه مخبرالدوله بود.
فولکس واگنهای قورباغهای ویژگیهایی داشتند که همهی آنها را در خودرویی دیگر کمتر میشد یافت. همان ویژگیها بود که فولکس را از دیگر اتومبیلها جدا میکرد. استحکام و قدرت فولکس بسیار زیاد بود و جای زیادی هم نمیگرفت. باک خودرو در صندوق جلو قرار داشت و موتور چهار سیلندری تخت آن در صندوق عقب بود. این موتور به کمک هوا خنک میشد. 130 کیلومتر در ساعت هم میشد با فولکس قورباغهای سرعت گرفت. بهای آن ارزان تمام میشد و بیرون از توان مالی مردم نبود. مدلی که از فولکس واگن قورباغهای به ایران آورده شد، در شمار آخرین سری فولکسهایی بود که شیشهی عقب دو تکهای داشتند. پس از آن، کارخانهی سازندهاش، شیشهی عقب فولکسها را یکتکهای طراحی کرد.
در همان دههی سی خورشیدی، شهربانی کشور نیز از این خودرو استفاده میکرد. بدنهی فولکسهای شهربانی سیاهرنگ بود و خطی سفید، به شکل افقی، از میانهی بدنهی تیرهرنگ آن میگذشت. روی این بخش سفید عبارت «شهربانی کل کشور» نوشته شده بود.
جمعیت شیر و خورشید سرخ کشور (هلال احمر کنونی) نیز از مدل دیگری از فولکس واگنها استفاده میکرد که مردم به آن فولکس شیر و خورشیدی میگفتند. این مدل از فولکس تا اندازهای مانند خودروهای ون کنونی بود. نه تنها جمعیت شیر و خورشید، بلکه برخی از مردم نیز این مدل از فولکس را داشتند. مدل دیگر فولکس واگنها همان بود که در ایران به آن فولکس جیپی میگفتند، چون بیشتر بهکارِ رفت و آمد در جادههای میان شهری میخورد.