حرکت لایههای اجتماعی در خاورمیانه نشان میدهد که گرمای آتش زیر خاکستر بهارعربی هنوز قابل لمس است. نگرانی درباره یک بهار داغ در خاورمیانه را در نگاه برخی دیکتاتورهای عرب به خوبی میتوان احساس کرد. امارات، مصر و عربستان سعودی در تلاشاند تا به هر قیمتی جلوی تکرار انقلابها و قیامهای عربی را بگیرند.
دولت اوباما و ترامپ هر دو با چشم بستن بر تحولات ناشی از بهار عربی نگاه خود را به اهداف دیگر در منطقه، ازجمله به مذاکرات هستهای با ایران و عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل معطوف داشتند. به جز تونس عاقبت انقلابهای عربی هم تراژیک بود: یا رژیمهای سرکوبگرتری آمدند یا هرج و مرج جای ثبات و نظم قبلی را گرفت. برخی معتقدند که بهار عربی با زمستان عربی شکست خورد اما ردپای دموکراسی خواهی و ترس دیکتاتورهای عرب در پرونده قتل فجیع «جمال خاشقچی» کاملا مشهود است. بهار حدود 10 سال پیش در تحلیلی در رابطه با انتخابات مصر و پیروزی «حسنی مبارک» با مطلبی تحت عنوان « آتش زیرخاکستر در سرزمین فراعنه» این گمانه زنی را مطرح کردم که بنیانهای قدرت دیکتاتورهای عرب شکننده شده است ؛ حالا هم شرایط درحال تکرار است اما مردم خاورمیانه خیلی تفاوت کرده اند. در این میان ، آمدن «بلینکن» به عنوان وزیرخارجه آمریکا و تغییر دکترین ایالات متحده هم میتواند به عنوان یک متغیر میتواند تاثیر گذار باشد.
داستان خلق یک رویا
در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۰ «محمد البوعزیزی» دستفروشی در شهر کوچک سیدی بوزید در جنوب تونس مقابل فرمانداری خود را آتش زد. گاری چوبی که او بر روی آن میوه و سبزی میفروخت، در همان روز برای چندمین بار از سوی یک پلیس زن ضبط شده بود و این پلیس به صورت او نیز سیلی زده بود.
خودسوزی این جوان ۲۶ ساله اعتراضاتی را در تونس شعلهور کرد که چهار هفته بعد منجر به سرنگونی حکومت «زینالعابدین بنعلی» و پایه گذار جنبش بیداری اسلامی شد.
بنابر این اولین رئیس جمهوری که توسط انقلابهای بهار عربی سرنگون شد، «زین العابدین بن علی» رئیس جمهور تونس بود که توانست با هواپیمای شخصی به عربستان سعودی فرار کند و تا زمان مرگ در این کشور بماند. پس از روزهای انقلاب تونس، ضد انقلاب در تونس ظاهر شد و بسیاری از ناظران سیاسی نقش امارات را در شکل گیری ضد انقلاب تونس برجسته میدانند.
واقعیت این است که امارات از انقلاب تونس احساس ترس میکرد زیرا با الگوبرداری دموکراسی خواهان امارات از انقلاب تونس، مشکل ساختاری برای امارات به وجود خواهد آمد و به همین دلیل از ضد انقلاب تونس حمایت میکند.
حماقت اخوان در سرزمین فراعنه
مصر دومین کشوری بود که نسیم بهار عربی در زمستان سال ۲۰۱۱ به آن رسید و چند روز پس از سرنگونی رئیس جمهور «زین العابدین» توسط جوانان تونسی و جرقه آن با دست به دست شدن تصاویری از «خالد سعید» که پس از شکنجه در یکی از زندانهای رژیم «حسنی مبارک» در اسکندریه درگذشت، زده شد.
در آن زمان، نیروهای پلیس مصر با خشونت هرچه تمام با انقلابیون و معترضان خشمگین در میدان تحریر قاهره مقابله کردند و بسیاری از مردم و جوانان مصر با گلولههای پلیس این کشور کشته و زخمی شدند و با وجود سرکوب و کشتار گسترده معترضان در پایتخت و اسکندریه، انقلاب مصر تقریبا یک ماه پس از انقلاب تونس با بیش از هزار کشته در کمتر از چهار هفته تظاهرات به پیروزی رسید و حسنی مبارک از قدرت کنار گرفت و جای خود را به یک شورای انتقالی نظامی سپرد.اگرچه در سال 2012 ، «محمد مرسی» و اخوان المسلین در نخستین انتخابات آزاد فراعنه به قدرت دست یافتند اما جهالت اخوانیها و بازی در زمین عربستان منجر به سقط شدن آرزوی دموکراسی توسط ژنرال «السیسی» شد. نکته اینجا بود که عربستان و برخی دیکتاتورهای عرب به دلیل پیوندهای فرهنگی به شدت نگران سرایت تب انقلاب بودند.
در امتداد انقلاب تونس در بین کشورهای منطقه خلیج فارس، بحرین شاهد انقلاب عظیمی بود و مردم این کشور که اکثریت آن را شیعیان تشکیل میدهند در ۱۴ فوریه ۲۰۱۱ خواستار اصلاحات سیاسی در این کشور شدند و هزاران نفر از مردم آن با برگزاری تظاهرات اعتراضی در میدان « لوءلو» منامه تجمع کردند اما در نهایت معترضان بحرین توسط نیروهای مشترک نظامی به شدت سرکوب شدند.
صدها قذافی به جای یک قذافی
در فوریه ۲۰۱۱ مردم لیبی به خیابانها ریختند و خواستار سقوط حکومت «معمر قذافی» رئیس جمهور مادام العمر این کشور و برقراری آزادی و دموکراسی در این کشور شدند اما این اعتراض با خشونت پلیس و آتش گشودن نیروهای پلیس به سوی تظاهرکنندگان و کشته شدن صدها نفر از آنها شد. پس از سرنگونی قذافی، امارات همچون برخورد با انقلابهای تونس و مصر به سرعت به عنوان یک قدرت خارجی در لیبی ظهور یافت و با حمایت نظامی و مالی از ژنرال بازنشسته «خلیفه حفتر» درصدد سقوط انقلاب لیبی برآمد که تا کنون دامه داشته است. نکته اساسی درباره لیبی این است که ثروتمندترین کشور آفریقا به لحاظ ذخایر نفتی ، حالا شاهد حکمرانی صدها دیکتاتور قذافی در گوشه و کنار این کشور است.
بازی کثیف در یمن و بحرین
بیخ گوش عربستان ، مردم یمن با الگو گرفتن از انقلابهای تونس و مصر از ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ مجموعهای از راهپیماییهای خیابانی، اعتراضات و نافرمانیهای مدنی علیه حکومت این کشور و «علی عبدالله صالح» دیکتاتور وقت آن آغاز کردند که در نهایت به سقوط رژیم حاکم براین کشور منجر شد اما عربستان در این کشور از زمین و هوا ، با کمک مزدورهای چندملیتی و ائتلاف وارد عمل شد اما اتفاق جالب اینجاست که یمن به یک ویتنام برای ریاض تبدیل شد.
در جریان نسیم بهارعربی ، سوریه هم شاهد اعتراضاتی علیه رویکرد «بشاراسد» رئیس جمهوری سوریه بود اما عربستان ، امارات و حتی ترکیه که فرصت را مناسب میدیدند؛ سرزمین شام را به بهشت تروریستهای چندملیتی زیر پرچم سیاه «دولت اسلامی» تبدیل کردند.اگرچه در نهایت متحدین دمشق توانستند تروریسم تکفیری را با هزینه سنگین شکست دهند اما این کشور به عنوان کانون اصلی مناقشات خاورمیانه باقی ماند.
سودان و الجزایر هم کشورهایی بودند که تب بهارعربی به آنها دیر رسید اما در نهایت دیکتاتورهای آنها هم ساقط شدند تا در مجموع 6 دیکتاتور از قدرت خلع شوند.
رویای دموکراسی خواهی
امروز با قطعیت میتوان گفت که امارات و عربستان به عنوان دشمنان سرسخت دموکراسی در بهارعربی با مشت آهنین تروریسم تکفیری و حمایت از مزدوران دیکتاتورها دست به کار شدند تا آرزوهای دموکراسی خواهی در خاورمیانه را حرام کنند. بهار عربی به پاییز عربی و در نهایت به زمستان عربی تبدیل شد اما هنوز گرمای نسیم بهارعربی را در سرمای زمستان میتوان احساس کرد. ممکن است بتوان با پول، سیسی را در قدرت نگه داشت و یا حفتر را به قدرت رساند و مانع تغییرات عمیق و بنیادی در ساخت سیاسی الجزایر شد، اما نمیتوان مساله اصلی را که عامل پیدایش زمینههای انقلابی است، به کلی از میان برد.
«محمود رفعت» رئیس موسسه حقوق بینالملل و روابط بینالملل اروپا درباره سرنوشت انقلابهای عربی گفت: «نمیتوان با اطمینان گفت که این انقلابها باتوجه به آنچه در لیبی، سودان و یمن اتفاق افتاد، شکست خورده و باعث عقب نشینی مردم از این قیامها شده است و نمیتوان با اطمینان گفت که چنین رویکردهایی بار دیگر تکرار نخواهد شد.»
وی افزود: «تجربه بهار عربینشان داد که ساختار حکومتهای مستبد عرب به رغم نفوذ سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی و استفاده آنها از همه ابزارهای شکنجه، کشتار و نقض حقوق بشر برای ایجاد رعب و وحشت، در معرض لرزش و شکستگی قرار دارد.»
«عمرو موسی» دبیرکل اسبق اتحادیه عرب در مصاحبه با برنامه« حدیث قاهره» که از کانال ماهوارهای «قاهره و مردم» و وبسایت «المصراوی» پخش شد، گفت، «کسی که به دقت وضعیت سیاسی مصر و جهان عرب در سال ۲۰۱۱ را پیگیری کند درمییابد که شهروند عرب دیگر به پذیرش روند حکومت ادامه نمیدهد.»
خاورمیانه در سال 2010 نیز در وضعیت خوشایندی نبود، اما اکنون تاثیرات 10 سال خشونت و تخریب وضعیت را آشفته تر کرده است و مخاطرات آخرالزمانی امروزی میتوانند نتیجه بسیار بدتری داشته باشند. کاهش قیمت نفت در بازار جهانی همه کشورهای منطقه که کشورهای تولید کننده انرژی هستند را متضرر کرده و به افزایش بیکاری، خدمات عمومی بیکیفیتتر و بیثباتی بیشتر انجامیده است. اوضاع اقتصادی نامناسب دیکتاتورهای عرب ، اوضاع آنها را شکننده تر میکند.
در میان تصویری که ترسیم شد ؛ آمدن «آنتونی بلینکن» به عنوان وزیرخارجه مداخله گر در واشنگتن اتفاقی است که «محمد بن سلمان » در ریاض و «محمد بن زاید» در ابوظبی را در شوک فروبرده است. تلاشها برای بهبود روابط با اسرائیل و کاهش سطح تنشها نشان میدهد که همه دیکتاتورهای خاورمیانه نگران تغییر دکترین ایالات متحده هستند. همه میدانند که دموکراتها دل خوشی از برخی حاکمان خاورمیانه که تا دیروز روی ترامپ شرط بسته بودند، ندارند. عزل قطعی «بنیامین نتانیاهو» از عنوان نخست وزیری اسرائیل نخستین گام واشنگتن در تغییر مهره چینی خاورمیانه است. موج دوباره بهارعربی اتفاقی است که محتمل ترین اتفاق در آینده خاورمیانه است.
علی ودایع