بازی فینال جام باشگاه های آسیا نه تنها برای پرسپولیس و هوادارانش پیروزی به همراه نداشت، که نشان دهنده شکستی بود که صدا و سیما در عرصه رسانه خورده است. این رسانه که با انحصاری بودنش زمانی تنها گزینه مردم برای تماشای برخی برنامه ها از جمله مسابقات فوتبال بود، با ورود رسانه های مجازی و گسترش استفاده مردم از آنها رقیبی قدرتمند پیدا کرده است اما انتظار این بود که با توجه به بودجه، سابقه و فراگیری اش، همچنان با فاصله بسیار اصلی ترین رسانه کشور باشد.
با این همه سوء مدیریت و ناتوانی مدیرانش در طول این سالها بلایی بر سر این سازمان عریض و طویل آورده است که حالا دیگر هیچ اعتباری ندارد. دعوت کنفدراسیون فوتبال آسیا AFC از «عادل فردوسی پور» برنامه ساز و گزارشگر مغضوب صداو سیما (که به قول مدیر شبکه 3 از مدار این سازمان خارج شده بود!) برای گزارش فینال جام باشگاه های آسیا در صفحه اینستاگرام فارسی این کنفدراسیون، و استقبال کم نظیر مردم از این امر نشان داد که چطور رسانه ای که بودجه ای خارج از عرف، امکانات بسیار زیاد و بیش از 30 هزار پرسنل دارد، به وضعیتی افتاده که می توان گفت کاملا از مدار مردم خارج شده است.
انتخاب فردوسی پور تعداد فالوئرهای این صفحه اینستاگرامی را در یک روز، از کمتر از 180 هزار به نزدیک 3 میلیون طرفدار رساند. همچنین در زمان گزارش فردوسی پور 4 میلیون و 600 هزار نفر با ورود به لایو AFC گزارش عادل فردوسی پور را دنبال کردند، ضمن اینکه این لایو با 809 هزار بیننده در لحظه، رکورد منحصر به فردی را از خود به جای گذاشت.اتفاقی که باعث تعجب و حیرت عوامل رسانه ای AFC در قطر شد و باعث شد تا آن ها فردوسی پور را سوپراستار بنامند که توانسته چنین جوی را رقم بزند. جالب اینجا است که صدا و سیمای ما که باید از این ظرفیت فردوسی پور استفاده کند او را نه رقیب، که باطنا دشمن خود می داند، دشمنی که سوء مدیریت و ناکارآمدی در این سازمان را علنی کرده است!
شکل گیری این وضعیت به علت ناتوانی مدیران و بی توجهی به خواست مردم، البته بی سابقه نیست. پیش از این «روزنامه کیهان» هم به همین راه رفته بود. روزنامه ای که در زمان انقلاب تیراژی میلیونی داشت، سالها است با همین فرمول امروز صدا و سیما به جایی رسیده که کمتر از 600 نسخه در روز تکفروشی دارد؛ موسسه ای که با امکانات و تعداد کارمندان و کارگرانش می توان ده ها روزنامه درجه یک منتشر کرد!
شاید برای همین هم هست که کیهان روز یکشنبه مجبور شد که به روش خویش این شکست صداو سیما را انکار کند. این روزنامه نوشت: «برخی خبرهای غیررسمی حاکی است افزایش تعداد دنبال کنندگان صفحه اینستاگرام فارسی AFC نیز طبیعی نبوده است که با توجه به خرید و فروش معمول (فالوئر) در فضای مجازی مسئلهای دور از ذهن نیست و وقتی افراد عادی میتوانند براحتی این اقدام را انجام دهند برای تیمهای سازمان یافته به مراتب راحتتر است.»
کیهان آمار بینندگان این صفحه اینستاگرامی را هم جابجا کرد و خبر داد: «علیرغم همه جوسازیها گزارش اینستاگرامی مذکور بطور متوسط نیم میلیون بازدیدکننده هم نداشت –در بالاترین زمان 800 هزار- و این در حالی بود که حتی سایت تلوبیون بیش از یک میلیون بیننده داشت که بازی دیروز را از این طریق دنبال کردند و البته دهها میلیون نفر هم از طریق شبکه سوم سیما این بازی را تماشا کردند.» گویی این روزنامه نمی داند که این نوع آمارها در فضای مجازی برای همه قابل دسترسی است و چیزی نیست که کیهان بتواند آن را دستکاری کند یا چیز دیگری اعلام کند. ضمن اینکه همین اعتراف کافی است که ببینیم حتی با آمار کیهان هم ظرف یک روز چقدر بیننده جذب یک صفحه اینستاگرامی شده است، تا حدی که آن را با سایت تلوبیون با قدمت و هزینه بسیاری که صداو سیما برای آن می کند، مقایسه می کند. از قیاسش خنده آمد خلق را! همین تجاهل و خودفریبی باعث شده که کیهان به این روز افتاده و حالا هم دارد صدا و سیما را تشویق می کند که با همین فرمان جلو برود و به قول معروف « بر سر شاخ، بن ببرد»: یکی بر سر شاخ، بن می برید / خداوند بستان نظر کرد و دید / بگفتا گر این مرد بد می کند / نه با من، که با نفس خود می کند!
واکنش رسانه های دیگر
به جز استقبال عجیب و بی سابقه مردم در فضای مجازی از عادل فردوسی پور و بازنشر بغض او در ابتدای گزارش، رسانه های مختلف پس از بازی پرسپولیس، بیش از این بازی به مساله شکست صداو سیما پرداختند.
خبرگزاری خبرآنلاین درباره این موضوع نوشت: اتفاقی که با هجوم مخاطبان به صفحه اینستاگرام ایافسی و رکوردشکنی پربازدیدترین لایو اینستاگرام فارسی رخ داد، درس مهمی برای مدیران صداوسیما است که بفهمند دوران انحصار به پایان رسیده است؛ درسی که شاید منجر به تصمیمگیریهای جدید در تلویزیون شود اما اگر هم نشد، مهم این است که آنچه در این دو روز مشخص شد در مدار بودن عادل فردوسیپور است، مداری که مردم تعیین کردهاند.
محمد فاضلی جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی نیز در یادداشتی نوشت: برخی هم رسانهداری میکنند نه رسانهبانی، حافظ و نگاهبان رسانه عمومی نیستند، مالک آن شدهاند. این کار را در دنیایی انجام میدهند که مدیر یک کانال تبلیغاتی با صد هزار فالوئر و بدون چند هزار میلیارد بودجه از بیتالمال، بیشتر به حفظ مخاطبانش حساس است و بیشتر رسانهبانی میکند تا رسانهداری. مدیران رسانه را برای صیانت از رسانه، حفظ مخاطب و جلب اعتماد عمومی میگمارند نه برای مال خود کردن و سوق دادن چند میلیون شهروند به داخل مدار خارج.
محمد مهاجری، فعال رسانه ای اصولگرا نیز در واکنش به تنگنظریهای صداوسیما درخصوص عادل فردوسیپور گفت: مگر می شود کسی مدیر شبکهای باشد و کارمندش از کشور خارج شود و در جای دیگر گزارشگری کند و او از ناراحتی نمیرد؟! من اگر جای آقای فروغی بودم زمانی که این خبر را می شنیدم، استعفا می دادم.
وی افزود: این چه افتضاحی است که در صداوسیما حاکم شده است؟ اگر آقای فروغی می تواند حتی به جای آقای علی عسگری تصمیم بگیرد پس باید سُمبه پر زوری داشته باشد. بنابراین من اگر جای آقای علی عسگری هم بودم، استعفا می دادم. جای تأمل دارد کسی را که تلویزیون ایران مدتهاست کنار گذاشته، در لایو اینستاگرامیش میلیونها ایرانی منتظر شنیدن گزارشش هستند. این مساله برای کسانی که او را حذف کردند بسیار خفت بار است.
مصطفی داننده هم در سایت عصر ایران نوشت: من اگر جای رییس صداوسیما بودم، همین امروز راه خروج را به فروغی نشان میدادم. دلیل آن همچون روز روشن است. این مدیر جوان کاری کرده است که حتی یک لایو اینستاگرام تبدیل به یک رقیب جدی برای تلویزیون شود. این مدیر جوان کاری کرده است که بسیاری از مخاطبان شبکه سه تلویزیون، دیگر پای برنامههای فوتبالی این شبکه نشینند. البته این را بگویم که اگر من رییس صداوسیما بودم، فروغی بدون سابقه را مدیر شبکه سه نمیگذاشتم... پرسپولیس فینال آسیا را باخت درست مثل تلویزیون. فردوسیپور، برنده واقعی فینال آسیا بود. او نشان داد که باید در مدار مردم باشیم نه مدیرانی که میآیند و میروند.
گزارش: فخری سادات مسچی