تهران امروز: مجيد ابهري بر اساس پژوهشي كه به تازگي انجام شده به تهران امروز اعلام كرده است: «۸۵ درصد از دختران فراري كه در پايتخت زندگي مي كنند، اهل شهري غير از تهران بوده و عمدتا از استان هاي ايلام، كرمانشاه، لرستان، مازندران و گيلان به تهران آمده اند.» كارشناسان ميگويند دختران فراري دروازه ورود جامعه به پديده زنان خياباني است
اگرچه گوش ها به شنيدن خبرهاي مختلف از دختران فراري عادت كرده است، اما افزايش ۱۵ درصدي تعداد دختران فراري پايتخت در هر تابستان، نشان از آن دارد كه ماهانه حدود ۶۵ دختر ۱۵ تا ۲۰ ساله به اميد دست يافتن به نداشته هايشان، به همه داشته هايشان پشت پا زده و قيد خانه و خانواده را مي زنند تا شب ها را زير آسمان اين شهر به صبح برسانند. كلانشهري كه در هر كوچه و خيابان و پاركش، خطري اين دختران را تهديد مي كند!
همه اين آمارها را دكتر مجيد ابهري براساس پژوهشي كه به تازگي انجام شده به تهران امروز اعلام كرده است. علاوه بر آن به گفته اين متخصص علوم رفتاري و عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي، «۸۵درصد از دختران فراري كه در پايتخت زندگي ميكنند، اهل شهري غيراز تهران بوده و عمدتا از استانهاي ايلام، كرمانشاه، لرستان، مازندران و گيلان به تهران آمدهاند.» كارشناسان ميگويند دختران فراري دروازه ورود جامعه به پديده زنان خياباني است. پديده اي كه نوك پيكانش، سلامت جسمي و رواني جوانان ايراني را نشانه رفته است. در حالي كه همايون هاشمي رئيس سازمان بهزيستي در پاسخ به تهران امروز درباره مداخله در بحث دختران فراري و زنان خياباني ميگويد كه «بيشتر ظرفيت مراكز نگهداري اين زنان كه زير نظر سازمان بهزيستي بوده، خالي است»، ساير نهادها انگشت اتهام خود را به سوي سازمان بهزيستي نشانه رفتهاند.
هاشمي ميگويد:«نيروي انتظامي اين زنان و دختران را به ما تحويل بدهد، اگر در مراكز ما تحت پوشش قرار نگرفتند، آن وقت چنين ادعايي صحيح است.» اين در حالي است كه دوسال پيش فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ اعلام كرد كه نيروي انتظامي مي تواند طي يك هفته تمام زنان خیابانی را جمعآوری کند به شرط آن که دستگاهی مسئولیت این گروه از زنان را به عهده بگیرد. سردارعزيزالله رجبزاده گفت:«پلیس فقط مسئول جمعآوری زنان خیابانی است و دستگاهی دیگر باید مسئولیت نگهداری از آنان را به عهده بگیرد اما هیچ سازمانی چنین مسئولیتی را عهده دار نمیشود.» دكتر ابهري در اين باره ميگويد:«متاسفانه جاي خالي نهادهايي كه بايد به موازات نيروي انتظامي در اين امر فعال باشند، مشهود است.ايجاد خانه ها و مراكزي امن از اهرمهاي مقابله با اين پديده در كوتاه مدت است.»
از شيراز تا تفرجگاه هاي پايتخت
آرايش غليظ صورتش مثل نقابي است كه به صورت زده. ۱۷ سال بيشتر ندارد. ميگويد اسمش پارميداست. خودش ميگويد كه شيرازي است. با دوستانش آمده كوه! دو پسر جوان كه انگار از سيگارهاي لاي انگشتانشان جدايي ناپذيرند. ناخنهاي لاك زدهاش را ازجيبش بيرون ميكشد. از گوشه جيبش يك نخ سيگار شكسته بيرون ميزند. همه چيز را مسخره ميكند. حتي عينك رهگذران را. ميگويد:«۸ سالم بود كه مادرم طلاق گرفت. خيلي زود ازدواج كرد و شوهرش ديگر اجازه نداد تا من و برادر ۴ سالهام را ببيند. پدرم معتاد است. كتكمان مي زد. هيچ كس مرا از زير مشت و لگدهاي پدرم بيرون نميكشيد، نه عموهايم و نه مادربزرگم. ميگفتند مثل مادرش است! يك روز مي گذارد و مي رود.» لبخند تلخي ميزند. ديگر خبري از پارميدايي كه همه چيز را مسخره ميكرد نيست. حرف زدن جدي درباره زندگي، پارميدا را هم جدي كرده است:«پارسال بعد از اينكه مدرسه تمام شد مجبور بودم همه روز در خانه بمانم. يكي از مغازه دارهاي محله گفت كه ميخواهد با من ازدواج كند. وقت رفتن به مدرسه با او آشنا شده بودم. يك روز بدون اجازه از خانه بيرون رفتم تا او را ببينم. اما عمويم اتفاقي ما را ديد. آن شب خانه نرفتم.» از روزهايي برايم مي گويد كه در خيابان سرگردان بوده و مورد تعرض قرار گرفته است. اما او سرانجام سر از پايتخت درآورده است. دوستانش را با دست نشانم ميدهد و ميگويد:«چند روز پيش دوستان جديدي پيدا كردم. فعلا شب ها را در خانه آنها مي خوابم!»
دختران فراري حاصل خانواده هاي متلاشي
دكتر مجيد ابهري متخصص علوم رفتاري در اين باره به تهران امروز مي گويد:«از آنجا كه شرايط محيطي مانند روز يا شب، سرما و گرما و ... در افزايش بزهكاري تاثير مستقيم دارد گرماي هوا بر سير صعودي فرار از خانه نيز تاثير دارد. »
به گفته او از نظر آسيب شناسي اجتماعي اين تاثير بر فرار پسران از خانه نيز وجود دارد اما چون خروج از خانه در مورد پسراني كه ۱۵ سال و بيشتر سن دارند ديگر فرار تلقي نمي شود، مي توان پسران را از دختران به طور مجزا بررسي كرد.
او كه خود از سال ها پيش براي اخذ مجوز و تشكيل نخستين مركز جمع آوري و نگهداري دختران فراري تلاش هايي كرده است، در كالبدشكافي علل فرار دختران از خانه مي گويد:«بر اساس پژوهش هاي ميداني عواملي چون داشتن والدين معتاد يا زنداني، تشنج خانوادگي و طلاق از جمله مهمترين عواملي هستند كه بستر فرار دختران را آماده ميكنند.»
به گفته ابهري ۷۶ درصد از نوجوانان و جوانان بزهكار از جمله دختران فراري، فرزندان خانواده هاي متلاشي و متزلزل هستند. اما همه دختران فراري از خانواده هاي متزلزل نيستند. گاهي عشق هاي كاذب خياباني و وعده ازدواج اين دختران را بي خانمان ميكند. دكتر ابهري در اين باره ميگويد:«بسيار ديده شدهاست كه اين دختران در دوران نوجواني عاشق شده اند و به وعده هاي دروغين مردي اعتماد كرده اند كه گذر زمان نشان داده قابل اعتماد نيست!»
او ادامه ميدهد:«گاهي نيز با پايان يافتن امتحانات فرار از خانه اوج مي گيرد. اين به آن دليل است كه والدين با تهديد و تنبيه از فرزندان خود معدل هاي بالا و قبولي دررشته هاي ممتاز را مي خواهند و فرزندان نيز به محض دريافت كارنامه از ترس عواقب بعدي فرار را بر قرار ترجيح مي دهند. گذشته از آن گرم شدن هوا سبب سهولت اقامت در پارك ها وخيابان ها ميشود.»
او با اشاره به آمار افزايش خانه هاي مجردي در بين پسران نيز مي گويد:«دختران فراري معمولا طعمه سودجويان مي شوند. آن ها جايي را براي ماندن ندارند بنابراين مورد سوء استفاده قرار گرفته و به آنان تعرض مي شود.
اگر تا به حال آن دختر از شرايط بدتر به هنگام بازگشت به خانه مي ترسيده حالا ديگر فكر ميكند كه از اين پس در صورت بازگشت جانش در خطر خواهد بود. بنابراين در اين چرخه سياه گرفتار مي شود. خطر فساد اخلاقي و آسيب هاي ناشي از آن در روزهاي نخست فرار از خانه به شدت اين دختران را تهديد مي كند.»
ابهري ادامه مي دهد:«اگر در همان ۴۸ ساعت نخست فرار اين دختران، نيروي انتظامي آنها را پيدا كند، قطعا از سقوط در منجلاب و فساد جلوگيري مي شود.
چه چيز انتظار دختران فراري را ميكشد؟
مبينا ۲۳ ساله و لاغر است. كراك هيچ چيز از زيبايي زنانه اش باقي نگذاشته. ميگويد:«شوهرم معتاد بود. ميگفت بروم برايش جنس بخرم. پول نداشتم. وادارم مي كرد خانه هاي مردم كار كنم. قهر كردم رفتم خانه پدر و مادرم. پدرم هم معتاد بود. خواهر بزرگم با دو بچه طلاق گرفته و برگشته بود توي آن خانه. مادرم ميگفت نان خور اضافي نمي خواهيم. مجبور بودم برگردم!»
مبينا يك روز قيد آن خانه را زده و ديگر برنگشته است. قيد شوهري كه فقط مايه عذابش بوده و قيد پدر و مادري كه به گفته خودش:«هيچ كاري برايش نكردند غير از آنكه به دنيايش آوردند.» از اولين شبي كه بيرون خانه گذرانده ميپرسم. ميگويد:«تا صبح چند بار به سرم زد كه برگردم اما مي ترسيدم برادر شوهرهايم مرا بكشند.»
از خاطرات تلخ زندگي اش ميگويد. خاطراتي كه انگار آنقدر در اين دو- سه سال تكرار شده كه ديگر آزارش نميدهد.
از روزهايي كه بي سرپناه بوده و به ناچار با مردي همراه شده كه او را مورد تعرض قرار داده است. از روزهايي كه گرسنه مانده و در سرما يخ كرده است.
يكي از همين شب ها در خانه اي براي اولين بار كراك را تجربه كرده است. مي گويد:«نميخواستم براي ديگران درس عبرت باشم. اما سرنوشتم اين بود!»
در حاليكه مسئولان نيروي انتظامي معتقدند ظرف يك هفته امكان جمع آوري زنان خياباني وجود دارد، مسئولان بهزيستي از خالي بودن مراكز نگهداري زنان خياباني سخن ميگويند.
ماهانه ۶۵ دختر از خانه فرار ميكنند تا در فصل تابستان ۱۵ درصد بر تعداد دختران فراري افزوده شود.