تاریخ ایرانزمین سرشار از اتفاقاتی که که برخی از آنها در گذر زمان گم شدهاند. اتفاقاتی طبیعی و هولناک که جان بسیاری را گرفته است. میخواهیم از زمستانی بگوییم که در ایران، همانند عصر یخبندان بوده است. بهمن ماه سردی که یخبندانش بیش از چهار هزار انسان را به کام مرگ کشیده است. بورانی هولناک که فاجعهای را در تاریخ ثبت کرده است. روایتی که لابلای صفحات روزنامه های اطلاعات و کیهان ثبت شده است.
روایت خارجیها از عصر یخبندان ایران
یکی از سایت های خارجی به اسم DEVASTATING DISASTERS که به بررسی و معرفی بلاهای ویرانگر دنیا می پردازد، درباره اتفاقی که 48 سال قبل در ایران رخ داد، نکات جالبی نوشته است: «کولاک شدیدی که در ایران رخ داد، یک هفته به طول انجامید و باعث شد هزار نفر به معنای واقعی کلمه به خاک سپرده شوند. بسیاری از آنها در حالی که در خانههای خود نشسته بودند و به راه چاره فکر میکردند به حالت انجماد رسیدند و قبل از این که بتوانند از شر یخ زدگی خلاص شوند، به آهستگی مردند. با این که ایران یک منطقه خشک و گرمسیری به حساب میآید اما در سال ۱۳۵۰ بدترین کولاک تاریخ را تجربه کرد و شاهد بارش برفی بود که حداقل سه متر و حداکثر هشت متر ارتفاع داشت. یکی از بیشترین تلفاتی که در این کولاک اتفاق افتاد مربوط به داخل و اطراف شهرستان اردکان بود که شهرستان دوم یزد به حساب میآمد. در این کولاک بیسابقه، چهار هزار نفر کشته شدند که در آمار کشتهشدگان جهانی بر اثر کولاک و طوفان، واقعا بیسابقه است.»
در بهمن ۱۳۵۰ چه گذشت؟
48 سال از عصر یخبندان ایران گذشته است. در بهمن ماه ۱۳۵۰ خورشیدی، ایران به نقطه انجماد رسید. بعد از 36 ساعت بارش برف مداوم، ارتفاع برف در برخی نقاط کشور به 8 متر رسیده بود. زمستان ۱۳۵۰ بیش از ۲۰۰ روستا را از روی نقشه ایران پاک کرد. از این رویداد به عنوان سختترین و مصیبتبارترین بوران در تاریخ یاد میشود.
در تاریخ آمده است که پیش از ۲ بهمن ماه ۱۳۵۰ بارش پراکنده برف در ایران آغاز شده بود و سرمای نسبتا شدیدی نقاط مختلف کشور را در نوردید. شنبه دوم بهمن اطلاعات با تیتر «ما از چنگال دیو سفید گریختیم» منتشر شد. در این گزارش اطلاعات تونل پوشیده از برفی نشان داده میشود که قرار بود سرپناه ماشین ها باشد اما برف که همه چیز را مدفون کرده بود به ماشینهای پناه گرفته هم رحم نکرده بود.
سرمای عجیبی ایران را در برگرفته بود. کامیونهایی حامل سوخت یخ زده بودند. وسایل گرمایشی بدون سوخت بودند. زنان و بچههای در سرما مانده به پناهگاه منتقل شدند.
آموزش و پرورش وقت خبر از تعطیلی ۳ روز مدارس تهران داد؛ سخنگوی وزارت آموزش و پرورش تهران اعلام کرد: «به علت نامساعد بودن هوا، ریزش برف و مشکلات شدید عبور و مرور وسایل نقلیه، کلیه مدارس این شهر برای مدت سه روز از تاریخ دوم بهمن لغایت دوشنبه چهارم بهمن ماه تعطیل است و دانش آموزان باید صبح سه شنبه پنجم بهمن در مدرسه حضور پیدا کنند و برای این که به تحصیل بچه ها لطمه ای وارد نشود، سه روز به آخر سال تحصیلی اضافه می شود.» چند روز بعد از بیانیه آموزش و پرورش تازه یخبندان از راه رسید و ایران را دربر گرفت. سرمای ناجوانمردانهای که ایران را فلج کرد.
آوار برف بر سر مردم
بارش برف شدت گرفته بود و اتفاقات ناگواری را به همراه داشت. 12 روستا در منطقه سمیرم مدفون شده بود، بیش از هزار نفر در ارتفاعات گیلان جان باخته بودند، 40 خانوار در یکی از روستاهای کشور یخ زده بودند، یک قطار بزرگ با تمام سرنشینانش زیر برف مدفون شده بود، روستاهای کاکان و کمهر در نزدیکی یاسوج و روستای شکلاب در مرز ایران و ترکیه گرفتار بارشی عجیب و باور نکردنی بودند.
در مازندران ۲ نفر به علت سرمای شدید جان باختند. بارش برف باعث شد ارتباط صدها روستا در آذربایجان قطع شد، 20 اتوبوس حامل مسافر در دو طرف گردنه حیران ماندند، اتوبوسی با 30 سرنشین در گردنه حیران سقوط کرد. بهمنهای فراوانی در جاده چالوس فرود آمد و برق در شهرهای مختلف از جمله بندر انزلی قطع شد.
درست زمانی که دیو سفید، جادهها را در اختیار گرفته بود، گریدرهای مسئول جمع کردن برفها نیز زمینگیر شدند. چون تیغههایشان یخ زد و از کار افتاد.
اخبار تلخ هر روز از سراسر کشور در روزنامهها منتشر میشد. بعد از کمتر شدن بارش برف ستاد امدادی نخست وزیری اعلام کرد که60 نفر زیر بهمن خفه شدهاند که 40 نفر از آنها اهالی دهکدهای در سردشت بودهاند.
صدها مسافر و راننده در جادهها سرگردان شدند، جادههای مهم کشور و راه آهن آذربایجان مسدود شدند. در تبریز عدهای از شدت سرما بیهوش شوند. خلبانان هواپیماهای خارجی شهامت فرود در مهرآباد را نداشتند. مردم همدان در خانهها حبس شدند و مدارس 15 شهرستان تعطیل شد.
از سوی دیگر دمای برخی از شهرها به شدت افت کرده بود. دمای زنجان به ۲۴ درجه زیر صفر و دمای شهرکرد نیز به ۲۷ درجه زیر صفر رسیده بود. دمای هوا هر روز پایینتر میآمد تا جای که دو روز بعد خراسانیها گرفتار سرمای منفی 36 درجه سانتیگراد شدند که تنها چهار درجه با سرمای قطب جنوب فاصله داشت. روز بعد اطلاعات تیتر زد: «خراسان تنها ۴ درجه با سرمای قطب جنوب فاصله دارد!» سرما استخوان سوز بود و اتفاقات دلخراش هر روز تیتر روزنامهها میشد و خبر از شرایط سخت زندگی داشت.
بیش از یک هفته از آغاز یخبندان گذشته بود، اغلب جادهها همچنان بسته بودند و مردم خودشان به داد هم میرسیدند. رانندههای کامیون در راه مانده خوراکیهایی را که بار زده بودند بین مردم تقسیم میکردند. شدت سرما همچنین باعث شد بار کامیونهای زیادی برای گرم شدن مردم سوزانده شود.
حیوانات راهی شهرها شدند
اما مصیبت عصر یخبندان ایران تمامی نداشت. از دهم بهمن ماه برف در برخی استانهای کشور جای خود را به بارانهای سیل آسا داد و حالا نوبت هجوم مارها از رودخانه ها و دریاها به ساحل بود. از سوی دیگر حیوانات وحشی هم که بر اثر سرما گرسنه مانده بودند سری به شهرها میزدند. مشکلات مردم با حضور حیوانات حالا چند برابر شده بود.
چرا ایران گرفتار بوران شد؟
سالها از بوران بیسابقه گذشته است. اما چرا ایران در 48 سال پیش به یکباره منجمد شد؟ گفته میشود در آن سال نفوذ موج سرمای عمیق و فراگیر که مجموعاً حدود ۸۰ درصد از کشور بویژه نیمهی شمالی و غربی کشور و قسمتهای جنوبی را فرا گرفته بود باعث منجمد شدن ایران شده بود.
حالا بررسی نقشههای جو بالای مربوط به این بوران شدید، در روز قبل از وقوع بوران نشان داده است که هسته کم ارتفاعی در نواحی جنوبی اروپا شکل گرفته و بدلیل عمق زیاد این سامانهی کم ارتفاع و بر اثر گردش نصف النهاری جریانات، بتدریج و با حرکت این سامانه به سوی شرق، یک سیستم کم فشار بریده ایجاد شد که مرکز آن بر روی دریای خزر قرار گرفته بود.
اصولاً سلولهای کم فشار بریده، سیستمهای اقلیمی با هسته سرد هستند و اغلب در عرضهای میانی و با عمیق شدن ناوهها و جدا شدن سلول بسته از مرکز ناوه تکوین مییابند. بدلیل استقرار سیستم کم فشار بستهی بریده بر روی دریای خزر که ریشه در عرضهای بالا دارد، افت شدید دما همراه با بارش برف سنگین ناشی از ریزش هوای سرد و مرطوب، قابل توجیه است.
بررسی نقشههای باد حکایت از وزش باد شمالی داشت که همچون ابزاری برای ریزش هوای بسیار سرد عرضهای بالایی به کشور بویژه در نیمهی شمالی کشور عمل کرده است. یکی از دلایل تداوم شرایط بوران و در پی آن خسارات گسترده در کشور، ماهیت سلول بستهی کم فشار است که بطور طبیعی و معمولاً از چند روز تا چند هفته میتوانند در یک منطقه ماندگار شوند.
گزارش: محمدحسین یزدی