نمایش «امشب، اینجا» به کارگردانی مژگان خالقی دست بر موضوعی گذاشته که حواشی بسیاری را برای این نمایش رقم زد اما آیا اتهامات به این نمایش وارد بود؟
به گزارش ایرنا، اجرای نمایش
امشب اینجا از ۲۴ شهریور در سالن ایرانشهر آغاز شد؛ اما هنوز تعداد اجراهای آن دو رقمی نشده بود که موضوع آن سر و صدا بسیاری را در رسانه های مختلف به پا کرد؛ سوژه ای که مژگان خالقی کارگردان نمایش از آن به عنوان داستانی واقعی یاد کرد که شوک بزرگی را به وی وارد کرده است.
بعد از گذشت دو هفته از اجرای این نمایش به دلیل جریان رسانه ای که علیه آن به راه افتاد با وجود اینکه خالقی اعلام کرده بود اصلاحیه های لازم را بر نمایش خود اعمال کرده است در چهارم مهر پروانه اجرا لغو و نمایش توقیف شد و پس از گذشت سه روز، اجرای نمایش از سر گرفته شد. کارگردان این توقیف را غیرعادلانه دانست و از حمایت نشدن از سوی اداره کل هنرهای نمایشی به عنوان مرجع اصلی فعالیت های تئاتری گلایه هایی را مطرح و تاکید کرد با وجود انجام اصلاحیه ها پیش از توقیف نمایش، نمی داند علت جلوگیری از بلیت فروشی از سوی شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی چیست.
خالقی نمایش را با چهار بازیگر به صحنه برد و دراماتورژی نمایش را متعلق به محمد چرمشیر معرفی کرد، نمایشی که روایت آن خطی نیست و همه زوایای داستان برای مخاطب تا پایان نمایش آشکار نمی شود.
در آغاز اجرای
امشب اینجا در شهریور هانا کامکار نقش آذر که داستان حول محور وی می چرخد را بازی می کرد اما بعد از مدتی خالقی خود این نقش را بر عهده گرفت. میترا حجار، ترلان پروانه و جواد مولانیا نیز نقش خواهر، فرزند و همسر آذر را برعهده دارند و در این میان برای نقش مادر و فردی به نام رضا بازیگری حضور ندارد و تنها نام آنها در نمایش بارها تکرار می شود.
در خلاصه داستان نمایش توضیحی در یک خط آمده است «زنی، پانزده سال پس از مرگ خود به خواب خواهرش می آید و بخش نهان زندگی و روابط خود را فاش میکند» اما اجرای نمایش موضوع را به این شکل به مخاطب عرضه نمی کند.
نمایش دیالوگ های دونفره معدودی دارد و هر کدام از بازیگران به صورت مونولوگ روایت های خود را از خاطراتی که با آذر دارند بیان می کنند فردی که با داشتن همسر و فرزند به دلیل شرایطی که در زندگی خانوادگی اش به وجود می آورد خودکشی می کند و تمام اعضای نامبرده در غم اینکه نتوانسته اند بموقع خود را برای حفظ جان آذر برسانند به عذاب وجدان دچار شده اند اما داستان جنجال برانگیز این نمایش قصد دارد چه حسی را منتقل کند؟
خیانت کلمه ای است که در خلاصه سوژه یا پیرنگ کلی این نمایش می توانیم به کار ببریم، شخصیت رضا که تماشاگر در نمایش وی را نمی بیند نامزد سابق نیلو خواهر آذر است که بعد از تصادفی که منجر به از دست دادن چشم های نیلو می شود از وی جدا شده به سراغ سرنوشت خود می رود؛ آذر به نامزد خواهر خود علاقهمند بود اما بعد از جدایی آنها و بیخبری از رضا تصمیم به ازدواج می گیرد تا اینکه بعد از گذشت سال ها در یک مهمانی، همسر آذر، رضا را به عنوان دوست خود معرفی می کند دوستی که در پایان داستان متوجه می شویم به تحریک همسر آذر به سمت آذر می رود تا ثابت شود آذر فرد خیانتکاری نیست یا به اصطلاح از امتحانی این چنینی سر بلند بیرون می آید و ...
بعد از گذشت چند سال که رها بزرگ می شود همسر آذر از موضوع خیانت باخبر شده و آذر را ترک می کند؛ او نیز که با عذاب وجدان روبرو شده موضوع را در نامهای پیش از خودکشی خود نوشته تا بعد از مرگ به دست همسرش برسد اما این نامه هرگز پیدا نمی شود و تنها نیلو از این موضوع اطلاع می یابد.
صحنه دکور ساده ای دارد و در انتهای سالن یک در دیده می شود که تنها هنگام صحبت از مادر خانواده در باز و بعد بسته می شود؛ در وسط سالن نیز تخت خوابی سفید رنگ است که بسیاری روایت ها روی آن اتفاق می افتد. در تمام صحنه نیز کلماتی نامفهوم و نامشخص دیده می شود که روی زمین، تختخواب و در نوشته شده و بیشتر تک کلماتی است که در طول نمایش قرار است به آذر کمک کند تا خاطرات خود را بیان کند.
شلوار جین و بلوز سفید نیز از خاطراتی است که مداوم مطرح می شود که در دورهمی های آذر، نیلو و مادرشان از آن استفاده می شده است، همچنین به دلیل اینکه روایت داستان مربوط به سال ها قبل است نام بردن از خواننده هایی که در رژیم سابق فعالیت داشتند و امروز آنها را به عنوان خوانندگان لسآنجلسی می شناسیم نیز بدون مشکل صورت می گیرد و آهنگی از آنها نیز با صدای آذر خوانده می شود.
خالقی اجرای این نمایش را در تقبیح خیانت دانسته و شاید به همین علت است که همه افراد مرتبط با خودکشی آذر، خود را مقصر می دانند و علت خودکشی آذر را در خود جست و جو می کنند. اما اگر خلاصه داستان و موضوع نمایش در سایت بلیت فروشی و حتی بروشورها طوری بیان می شد که مخاطب حق انتخاب داشته باشد و برای نمونه افرادی که از نظر سنی نباید مخاطب این نمایش ها باشند به تماشای نمایشی با این موضوع ننشینند و البته با علم به موضوع نمایش بتوانند همراهان خود را انتخاب کنند، بهتر بود و شاید باید در سیاستگذاری های کلی حوزه تئاتر به موضوع اطلاعرسانی در مورد سوژه اصلی یا درجهبندی سنی نیز توجه کرد.
موضوع خیانت معضلی اجتماعی است که هر چند در جامعه ما در تعداد کم روی می دهد، با وجود پدیدآوردن مشکلات در لایه های زیرین جامعه پنهان مانده و کمتر درباره آن صحبت می شود تا برای از بین بردن آن تلاش صورت گیرد. به نظر می رسد پرداختن به این سوژه ها نیاز امروز جامعه است و با درست بیان کردن و تقبیح آن ریشه اش در جامعه ایرانی اسلامی خشکانده خواهد شد.
توقیف این نمایش ها که با مجوز نهادهای مربوطه روی صحنه رفته اند و در واقع سکوت در برابر معضلی در جامعه است که هر چند به شکل کمرنگ، وجود دارد و باعث می شود نگاه ها برای بیان این نوع معضلات به بیرون یا رسانه های خارجی دوخته شود.