موسیقی بلوچی را هنوز هم بسیاری از اقوام ایرانی نمیشناسند و اگر آوازی بلوچی گوششان را نوازش دهد، هیچ بعید نیست که آن را با موسیقی هندی یا افغانستانی اشتباه بگیرند؛ این ناآشنایی از مهجوری و غربت موسیقی بلوچی بهعنوان گنجینهای از فرهنگ ایرانی حکایت دارد.
به گزارش ایرنا پلاس، در سالهای اخیر قدمهایی برای معرفی موسیقی بلوچی برداشته شده است. صداوسیما اگرچه همچنان با تبعیض بسیار، اما کمکم پای موسیقی بلوچی را به بعضی برنامههای خود باز کرده است. جشنوارههایی برای بزرگداشت نوازندگان بلوچی چون شیرمحمد اسپندار در تهران برگزار شده و بعضی گروههای موسیقی بلوچی توانستهاند در تهران و شهرهای دیگر اجرا داشته باشند.
مردم، موسیقی بلوچی را نمیشناسند
با این همه، اهالی موسیقی معتقدند بسیاری از این برنامهها، صرفاً جنبه نمایشی و تبلیغاتی داشتهاند و تأثیرگذاری آن بر بهبود اوضاع این موسیقی، چندان پایدار نیست. آصف نارویی، یکی از محققان موسیقی بلوچی در این باره به خبرنگار ایرناپلاس میگوید: «موسیقی بلوچی را هنوز در تهران و جاهای دیگر خوب نمیشناسند. یک دلیلش این است که گروههای موسیقی که به تهران میروند، درست انتخاب نمیشوند. بعضی کسانی میروند که اصلاً خودشان موسیقی بلوچی را درست نمیشناسند و بعد مردم فکر میکنند موسیقی بلوچی همینچیزی است که دارند میشنوند.»
این پژوهشگر اضافه میکند: «بزرگان موسیقی بلوچی هم خیلی مورد توجه قرار نمیگیرند. گاهی اتفاقهایی میافتد، ولی اینها کافی نیست. نوازندگان موسیقی بلوچی حتی نمیتوانند زندگیشان را تأمین کنند و بسیاری از آنها، در فقر زندگی میکنند.»
شیرمحمد اسپندار یکی از همین بزرگان است که دکترای افتخاری موسیقی از فرانسه را دارد. او پیشنهاد اقامتی را که فرانسویها داده بودند، نپذیرفت و به کشورش بازگشت. او روایتش را از این اتفاق در گفتوگو با روزنامه همشهری چنین شرح میدهد: «ژاک شیراک، رئیسجمهور فرانسه بود. من و چند هنرمند دیگر از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد رفتیم فرانسه. در کاخ فرانسه مهمان ژاک شیراک بودیم. گفتند بیا فرانسه زندگی کن. ویزای خودت و خانوادهات را صادر میکنیم. مدرک دکترا هم به من دادند. من گفتم برای هنرنمایی آمدم. نیامدم که بمانم. گفتم یک سر ناخن از خاک ایران را به تمام دنیا نمیدهم.»
اسپندار اما در خاک کشورش _ ایران _ متأسفانه از سوی رسانهها و متولیان امر قدر چندانی که شایسته جایگاهش است، ندیده و با حقوقی بسیار ناچیز در خانهای ساده روزگار پیری میگذراند.
این بیمهریها در داخل کشور در حالی است که موسیقی بلوچی، حتی کارشناسان موسیقی را از خارج مرزهای ایران به خود جذب کرده است. ژاک دورینگ، خاورشناس و موسیقیدان فرانسوی، از حوالی سال ۱۳۵۵ با موسیقی بلوچی آشنا شده است و از آن زمان تاکنون، روی موسیقی بلوچی کاوش میکند. او میگوید هر کاری که توانسته برای شناساندن موسیقی بلوچی کرده و حالا نوبت مسئولان فرهنگی است.
موسیقی بلوچی مستقل از موسیقی هندی
شاید یکی از دلایل کمتوجهی به موسیقی بلوچی آن است که آن را تقلیدی از موسیقی هندی میدانند. این موسیقیدان، این گفته را رد میکند. دورینگ در گفتوگویی با روزنامه شرق، میگوید: «هر وقت ملتی صاحب قدرت است، همه چیز را متعلق به خودش میداند و چون رسانه در اختیار دارد، هنر آن همهگیر میشود و روی عامه هم تأثیر میگذارد و هنری که مهجور مانده، رشد نمیکند، چون دیده نمیشود و در مخاطب این حس را ایجاد میکند که این موسیقی از هند یا از جای دیگری گرفته شده، در حالی که اصلاً اینطور نیست.»
آصف نارویی هم با اشاره به تفاوتهای ظریف میان موسیقی بلوچی و هندی، آنها را مستقل از هم میداند. او میگوید: «اگر کمی دقت کنیم و سطحیبین نباشیم، میتوانیم تفاوتهای موسیقی بلوچی را با موسیقی هندی تشخیص بدهیم. سازهای بلوچی کاملاً مستقل هستند و هر کس که با این دو موسیقی آشنا باشد، میتواند تفاوتهایشان را تشخیص دهد.»
محمدعلی دلنواز، نوازنده و سرپرست گروه هنری «آدینک» درباره ارتباط موسیقی بلوچی با موسیقی هندی توضیح میدهد که «ما هر دو ریشه آریایی داریم، اما لهجه موسیقی ما با لهجه موسیقی هند بسیار متفاوت است. همان هفت نت را ما و آنها داریم، اما لهجهها تفاوت دارد و از لهجه مشخص میشود که این موسیقی بلوچی است یا هندی.»
با توجه به این نکات، به نظر میرسد توجه رسانهها و بهویژه صداوسیما به موسیقی بلوچی میتواند ابتدا این آواها و نواهای ریشهدار را از چاه غربت بیرون آورد و بعد از آن باید از سازمانهای هنری خواست، به موسیقی بلوچی و همه نواهای قومی و محلی بیشتر توجه کنند تا این بخشهای مهم و ارزشمند فرهنگ و تمدن ایرانی مصادره نشده، یا به همراه هنرمندانش دفن نشود.